کرگدن زورش به همه میرسه ها ! میتونه سلطان جنگلم بشه ! هیکلشم خوبه ! ولى خستس ، میفهمى ؟ حوصله نداره ! :|
***
یکی از دلایلی که دخترارو استادیوم راه نمیدن اینه که.....
شما حساب کن تو لیگ چنتا بازیه ؟
سر همه بازیا ندونی چی بپوشی ! انصافا خیلی سخته
***
ﺳﻪ ﺗﺎ ” ﻫ ” ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺗﺎﯾﭗ می ﮐﻨیم ، ﻫﺮﮐﺪﻭﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﻩ .:| ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺯﺑﺎﻧﯿﻪ ﺧﺐ ؟
ﻫﻬﻪ :lol:
***
من موندم مرغ که در ردیف پرندگانه چرا پرواز نمیکنه ولی سوسک پرواز میکنه ؟
من همنجا میمونم تا شما بررسی کنید :|
***
تا حالا توجه کردین هیچ قنادی قند نمیفروشه !؟
هیچ عطاری عطر نمیفروشه ،
قهوه خونه هام همه چی دارن جز قهوه ! جدا چرا !؟
***
دختره شبیه سوبل برگر با پنیر اضافه س + پیاز و جعفری ،
اونوقت تو مشخصات پروفایلش زده مدلینگ :|
اینارو اذیت نکنید ، اینا نباش منطقه نیاوران خلوت میشه !
***
یعنی روغنی که از لقمه کوکو میریزه روی لباس آدم
از دمپایی خیس دسشویی دردناک تره :|
***
بابام اومده میگه :
خاویار تقلبی اومده… مواظب باشین سرتون رو کلاه نذارن !
یکی نیست بگه د آخه پدر من…
کدوم یکی از اعضای خونواده ما تا حالا خاویار از نزدیک دیده اصلا !؟ :|
***
اینایی که رژیم سخت میگیرن و خودشونو تیکه تیکه میکنن
و یک عالمه لاغر میشن بعد که ازشون سوال میکنی “چیکار کردی انقد لاغر شدی ؟”
میگن هیچی همینطوری ،
اینا همونایی هستن که تو مدرسه خر میزدن میگفتن هیچی نخوندیم
و بعد از ریشه یابی همونایی هستن که دمپایی توالتو خیس میکنن
***
هر وقت پسرا فرق رنگ های زرشکی ، جگری ، دونه اناری ، سرخ آبی ، لاک ناخونی
رو فهمیدن و به همشون نگفتن قرمز اونوقت بیان پارک دوبل خانوما رو مسخره کنن
***
امروز دست خط خودمو بردم دارو خونه …
بهم دارو داد
***
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺣﺮﻑ میزنه ﺗﻮ ﮐﺪﻭﻡ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻢ ؟
ﺭﺍﺳﺖ ؟
ﭼﭗ ؟
ﻭﺳﻂ ﭘﯿﺸﻮﻧﯿﺶ ؟
ﺩﻣﺎﻏﺶ ﻋﺎﯾﺎ ؟
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ …
***
احساس موفقیتی رو که بعد از کشتن یه پشه دارم ،
نیل آرمسترانگ بعد از قدم گذاشتن روی ماه نداشت
***
امروﺯ ﺗﻮ ﺻﻒ ﻧﻮﻧﻮﺍﯾﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﻧﻮﻧﻮﺍ ﮔﻔﺖ : ﮐﯽ ﺳﯿﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ ؟
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﻦ !!! ﮔﻔﺖ : ﺑﯿﺎ ﺟﻠﻮ ﻧﻮﻧﺘﻮ ﺑﺪﻡ ﺑﺮﻭ ﺳﺮﯾﻊ …
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩم :|
***
رفتم پرینتر قیمت کنم یه بچه ی ۱۴ساله با باباش اومده بود به یارو می گفت :
Autodesk Maya که بهم دادین مشکل داره ،
ورژن جدیدش رو ندارین ؟
محیط Google Android Studio رو دوست ندارم
خیلی بچگانه س و ساده ، چیز دیگه ای ندارین ؟
اومدم خونه توی گوگل جستجو کردم تا فهمیدم اینا چی هستن :|
خدا میدونه من تا سن ۱۴سالگی بزرگترین دغدغه ی تکنولوژیکیم این بود که
چجوری می تونم هم زمان رنگ قرمز و آبی این خودکار چند رنگه هارو بدم پایین :oops:
***
اینایی که رنگ پوستشون تیره ست
اینایی که هیچکس دوسشون نداره
اینایی که معمولا شبا از خلوتشون بیرون میزنن
همینایی که جثه کوچیکی دارن اما خیلیاازشون میترسن
اینایی که خدا دوتا بال بهشون داده
اینا سوسکن ، سریع با یه دمپایی بزنین روشون
***
اخطار!
مردی و مردانگی
هیچ ربطی به هم ندارند
گول شباهت ظاهری کلمات را نخورید !
***
به یارو میگن نظرت راجع به روزنامه ها چیه؟ میگه :جام جم خشکه، رسالت تیزه، همشهری نرمه، کیهان عالیه... با بقیه هنوز شیشه پاک نکردم!
***
دیروز یه زنبور اومد پیش دادشمم که ده سالشه دادشم بهش میگه توراخدا نیشم نرن من از محصولات شما استفاده میکنم:|
***
امروزبرای اولین بار خواستم به یه دخترتیکه بندازم گفتم خانمی اهل کجایی. گفت اهل مطالعه م. هیچی دیگه فهمیدم این کارا آخرعاقبت نداره توصیه میکنم شماهم نریددنبالش :|
***
شانس از اىن بدتر هم مى شه!!!
من تنها خواهر داداشمم, تصور کن در آ ىنده روح بنده چقدر مستفىض خواهد شد...
***
تو صف نون بودم دیدم دوتا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث میکردن …
اولی : برو بابا !
دومی : به من نگو بابا به من بگو عمو ،
وقتی میگی بابا من نسبت بهت احساس مسئولیت پیدا می کنم :|
من ۸سالم بود پشت کمدمو به امید راه پیدا کردن به سمت سرزمین نارنیا بررسی میکردم !
***
آخه از پاییز
نه هوای ۲نفرش،
نه کوچه های پربرگش
نه گریه های تنهاییش
نه بارون های عاشقانه
هیچ کدوم به ما نرسید
لا مصب فقط حساسیت فصلیش افتاد به ما
***
فرقی نداره دوست پسرتون پیکان داشته باشه یا پورشه، مهم اینه که ولی نه! خداییش خیلی فرق داره.
)
***
به لقمان گفتن تا حالا عاشق شدی؟
گفت آره خواهر یکی از بی ادبان :|
***
به نظر من نون زیر کباب باید به عنوان یه غذا اعلام استقلال کنه!
***
دقت کردین ؟
چرا “خردل” اسم سس باشه ولی “بزدل” یه نوع توهین باشه ؟
بین بز و خر هم تبعیض آخه ؟
***
زنه از کوبا تا فلوریدا صد مایل شنا کرده که پیام صلح و دوستى رو به جهانیان برسونه
بعد من چون کنترل دور بود ازم دیشب با تلوزیون روشن خوابیدم :|
***
یکی از چالش های بزرگی که در کودکی فراروی من بود و باهاش درگیر بودم
این بود که چه جوری “فریبرز عربنیا” و “ابوالفضل پورعرب” رو از هم تفکیک کنم !
تازه یه وقتایی فریبرز عرب نیا و فرامرز قریبیانم قاطی میکردم !
***
تفاوت واکنش پسرها و دخترها در دیدن نمره پایان ترم.
۲۰ :پسرها
دخترها
۱۵ :پسرها
دخترها :|
۱۰ :پسرها
دخترها
۵ :پسرها
دخترها = ((
۰ :پسرها
دخترها (معمولا خودکشی میکنند)
***
پشه محترم!
اصلا مهم نیست که تو این سرما هنوز زنده مانده ای، مهم اینه که صفحه موبایل من سولاریوم نیست که شبا بیای جلوش خودت رو برنزه کنی...:|
***
گاو اولی : مااااا مااااا
گاو دومی : ماااااااااا؟
گوسفند وارد ماجرا میشه : بــــه!
گاو اولی : مااااا گوسفند
دومی : بـــه!
گوسفند اولی : به به!
گوسفند : به بببـه ! . . .
.
..
.
.
نه واقعا نشستی این گفت و گو رو تا آخر خوندی؟ الانم دنبال بقیه ماجرا هستی؟
آخه چرا؟ چه فکری کردی؟
***
یه زمانی بود بابام با مادرم دعوا می کرد...
بابام منو شاهد می گرفت، بعدش مادرم منو می زد!!!
هر وختم مادرم منو شاهد می گرفت بابام منو میزد...
یه بار اومدم خلاقیت به خرج بدم گفتم:
من هیچی ندیدیم!!!
جاتون خالی از دوتاشون کتک خوردم!!!
***
اول مرغ بود یا تخم مرغ رو ول کنید …
اولِ اولِ اول کلیپس بود بعد دختر یا دختر بود بعد کلیپس ؟؟؟
***
مورد داشتیم دختره دانشگاه قبول شده نمیدونسته چی بپوشه انصراف داده !
***
گرگه با هر نقشه ای رفت در خونه شنگول و منگول ولی نقشه هاش شکست خورد و بزغاله ها از خونه بیرون نیومدن تا اینکه آخر رفت کابل اینترنتشونو قطع کرد !
***
از لذت بخش ترین لحظات زندگی یه دختر میشه به لحظه ی بازگشتن از خرید و دونه دونه باز کردن خریدا اشاره کرد !
***
به پایان آمد این دفتر …
الان دارم میرم یه ۲۰۰برگ بگیرم تو اون ادامه بدم کارامو !
***
دقت کردین هر وقت میخواین کاری رو بی سر و صدا انجام بدین حتی ماهی تو اکواریوم هم مثه فیل نعره میکشه؟:|
***
یکی بود یکی نبود,غیر از خدا هیچکی نبود (پس هیچکی نبود دقت کنین! )
در ابادی کوچکی مردمی زندگی میکردند که...:|
حالا میفهمم ما تو بچگی با قصه نمیخوابیدیم,همون اول هنگ میکردیم :|
***
نشسته بودیم با خواهرم و دختر عموم داشتیم تی وی میدیدیم و چندتا متکا کنار خواهرم رو هم بودن یکیشون هی میفتاد دختر عموم میذاشت سره جاش بعد یهو قاطی کرد گفت:به درک بیفت .. فک کردی اوون پایین چه خبره؟اینجا همه دوستات باهمن تو اون پایین تنها میمونی!
من :|
اون بالش تنهاء
(((
بقیه بالشا PPP:
خواهرم :|
تی وی OOO:
***
یکی از مشکلات من با مامان و بابام اینه که بین من و داداشم فرق میذارن!!
ولی بابام همیشه میگه ما هیچ وقت بین شما دو تا برادر فرق نذاشتیم و نمیذاریم..
یه شب که همه چراغا خاموش بود و من جلوی تلویزیون خوابم برده بود، یهو دیدم بابام اومد و یه پتو انداخت روم و پیشونیم بوسید و گفت: قربون پسرم برم...
من که کف کرده بودم گفتم مرسی بابا جونم..
یهو بابام گفت: اِاِاِ...کامبیز توئی؟؟!!! چرا اینجا خوابیدی..مگه اینجا جای خوابه!!! پاشو برو سر جات بخواب... :|