زمان کنونی: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۶:۳۹ ب.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۶۹۶۱
۳۰ فروردین ۱۳۹۲, ۰۳:۱۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ،
که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند .
و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .
از دارایی؛ از آبرو؛ از هستی؛ انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست .
هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما .
و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .
و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .
هنر نبودن دیگری...

ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Dark Knight , انرژی مثبت , Pakzad , yasemi , SaMiRa.e , مهندس زهره , banafshe , Mänu
ارسال: #۶۹۶۲
۳۰ فروردین ۱۳۹۲, ۰۳:۵۰ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
تقریبا همه چیز
تمام انتظارات تمام غرورها تمام ترس های از شکست
همه این ها در چهره مرگ رنگ می بازند
و تنها خودش به عنوان چیزی که مهم است باقی می ماند
در نظر داشتن این که قرار است بمیرم بهترین راهی است که میشناسم برای اینکه در دام تفکر آن چیزی که برای از دست دادن دارم نیوفتم

pǝnuıʇuoɔ ʍoɥs ǝɥʇ 'lnɟıʇnɐǝq sı ǝɟıl
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bache Mosbat , Pakzad , good-wishes , انرژی مثبت , SaMiRa.e , sahar121 , nina69 , banafshe , Autumn.Folio
ارسال: #۶۹۶۳
۳۰ فروردین ۱۳۹۲, ۰۳:۵۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
مثل یه پروانه ببین، اسیر مشت بسته ام
از این همه پرسه زدن، کوچه به کوچه خسته ام
تو لحظه های بی کسی، اسیر ناباوری ام
تو قاب خالی جنون، یه عکس خاکستری ام
توی این ثانیه های بی رمق، لحظه های آبیتو حروم نکن
این روزا ابری و خاکستریه، شبای آفتابیتو حروم نکن
بگو خورشید از کدوم ور در اومد، که تو مثل قصه رویایی شدی
ماهی زخمی پاشوره ی حوض، کیو خواب دیدی که دریایی شدی
آلوده ام همرنگ با مرداب، نفرینی ام در حسرت بیداری از این خواب
برای من که رفیق سفرم، مرهم زخمای خستگی تویی
برای من که غریب جاده هام، آخرین همدم خونگی تویی
از رو گُل برگ گلای کاغذی، اشکامو با دست آلوده بچین
منو تو آینه ها شستشو بده، تو چشام حادثه ی عشقو ببین

نام آهنگ:پروانگی

ترانه سرا: پیام پارسا - آهنگساز و تنظیم کننده: زنده یاد استاد بابک بیات

خواننده:نیما مسیحا


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SaMiRa.e , teacherpc
ارسال: #۶۹۶۴
۳۰ فروردین ۱۳۹۲, ۰۷:۲۸ ب.ظ
Rainbow RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
The most selfish one letter
...........word
بیشترین خودخواهی یک کلمه یک حرفی است

"I“
من

Avoid it.
از آن بپرهیز

گفتند عینک سیاهت را بردار

دنیا پر از زیباییست!!!

عینک را برداشتم..

وحشت کردم از هیاهوی رنگها

عینکم را بدهید

میخواهم به دنیای یکرنگم پناه ببرم...
مشاهده‌ی وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۶۹۶۵
۳۰ فروردین ۱۳۹۲, ۰۷:۵۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
یا فارس الحجاز

خدایا من به قولم عمل نکردم یا دیر دارم بهش عمل میکنم اما تو صادق الوعد هستی
خسته شدم بهم نیرو بده
همین

Blushخدا یـــــــــــا شکــــــــــــــــرتAngel


هر چی که خدا بخواد همون میشه

آرامش سهم قلبیست که در تصرف خداست؛
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Somayeh_Y , nina69 , mahinjoon
ارسال: #۶۹۶۶
۳۰ فروردین ۱۳۹۲, ۰۸:۰۹ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
چقدر ترسناکه برای فهمیدن حقیقت ، از طنابی بالا بری که از دروغ بافته شده . ..

قدر لحظه ها را بدان!
زمانی می رسد که تو دیگر قادر نیستی بگویی جبران می کنم...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nina69
ارسال: #۶۹۶۷
۳۰ فروردین ۱۳۹۲, ۱۰:۴۹ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ماهی قرمزم ،یکیش امروز مردSad ...... دوستش تنها شد....

[تصویر:  salavat14saqeb.ir_.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ec_a_j , Abrekhoshhal
ارسال: #۶۹۶۸
۳۰ فروردین ۱۳۹۲, ۱۱:۰۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ۱۰:۴۹ ب.ظ)sahar121 نوشته شده توسط:  ماهی قرمزم ،یکیش امروز مردSad ...... دوستش تنها شد....

حداقل یه آینه کوچیک بذار توی تنگ، تا اون یکی از غم تنهایی دق نکنه.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sahar121 , Abrekhoshhal
ارسال: #۶۹۶۹
۳۱ فروردین ۱۳۹۲, ۰۳:۳۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
دل تنگم میخواست درباره فراموش شدن قرآن تو زندگیمون (خودم بیشتر از همه) چیزی بگه، یاد این افتادم دکتر شریعنی این حرفای دل منو خیلی بهتر و زیباتر و با یه نگاه وسیعتر بیان کرده
واقعا قابل تامله!

قرآن کتابی است که با نام " خدا " آغاز می شود و با نام " مردم " پایان می یابد!
کتابی " آسمانی" است اما بر خلاف آنچه مومنین امروزی می پندارند و بی ایمانان امروز قیاس می کنند بیشتر توجهش به طبیعت است و زندگی و آگاهی و عزت و قدرت و پیشرفت و کمال و جهاد!
قرآن کتابی است که نام بیش از ۷۰ سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است، و بیش از ۳۰ سوره اش از پدیده های مادی و تنها ۲ سوره اش از عبادات!
آن هم حج و نماز!
کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست!
این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لای آن را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را که خواندنی نام دارد دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی به کار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و بادشانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند و بالاخره، اینکه می بینی؛
اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد.

قرآن! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند: " چه کسی مرده است؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است

قرآن! من شرمنده توام اگر تو را از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام
یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق می کند که تو را فرش کرده،‌ یکی ذوق می کند که تو را با طلا نوشته، ‌یکی به خود می بالد که تو را در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... آیا واقعاً خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم؟!

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند: "احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است!

قرآن!‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه،‌ خواندن تو آز آخر به اول،‌ یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند، ‌حفظ کنی، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند!

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو
آنان که وقتی تورا می خوانند چنان حظ می کنند،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است، که به صلیب جهالت کشیدیم!

واقعا من هم شرمنده ام!

خدا آن حس ریبایی است که در تاریکی صحرا
زمانی که هراس مرگ میدزدد سکوتت را
یکی مثل نسیم آرام میگوید
کنارت هستم ای زیبا، و دل آرام میگردد

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sahar121 , Eternal , Pakzad , انرژی مثبت , SaMiRa.e , Somayeh_Y , nina69 , diligent , slinda , Mohammad WR10 , s.sadri , شاپری , reyhaneh64 , Lantern , younes , hosnieh
ارسال: #۶۹۷۰
۳۱ فروردین ۱۳۹۲, ۱۱:۱۸ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
بگذار روزگار هر چه میخواهد پیله کند
روزی پروانه خواهیم شد.

سال ۹۰ که اینجا عضو شدم،فکر نمیکردم عضویت همانا و رفتن تا سال بعد همانا، سال ۹۱ که دوباره یاد مانشت کردم، بازم فکر نمیکردم بناست ۹۲ خداحافظی کنم. واینکه توی این چند ماه اینقدر به اینجا عادت کنم و دوستان خوبی پیدا کنم Smile
القصه اگر بار گران بودیم رفتیم ......

البته عضو نام آشنایی نیستم که بخوام قبل رفتن خداحافظی کنم، این پست رو برا دل خودم زدم.
خیلی دلم میخواست روزی که نتایج اعلام میشه، باشم و رتبه های خوب تون رو ببینم و کیف کنم، بعدش ببینم دانشگاه های خوب قبول شدید و ازتون شیرینی بگیرم Big Grin و یا به اونایی که از نتیجه خیلی راضی نیستند دلداری بدم و امید برای سال بعد یا موفقیت توی عرصه های دیگه زندگی. دوست داشتم شاهد دکتر شدن یه عده از دوستان باشم و بهشون تبریک ویژه بگم ، دلم میخواست برای دوستانم که کنکور آزاد و یا انفورماتیک دارند آرزوی موفقیت کنم.

از طریق این پست همه این تبریک ها و دلداری ها و آرزوی موفقیت ها رو یه جا اعلام می کنم.
شاد و پیروز باشید.
Fardad-A، در تاریخ ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۰۶:۵۹ ب.ظ برای این مطلب یک پانوشت گذاشته است:

حالا کجا بسلامتی. ؟اگه جایی هست که اینترنت نیست بما هم بگید.
نکنه برای شرینی قبولی ارشد میرید که ندید.
خیلی ها که قولش را دادند ندادنش.Smile
سخت نگیرید. این نیز بگذرد.

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nina69 , SaMiRa.e , esisonic , dana12 , Bache Mosbat , fatima1537 , Autumn.Folio , Mänu , Amir V
ارسال: #۶۹۷۱
۳۱ فروردین ۱۳۹۲, ۱۱:۵۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
در سرزمین غربت ، مردن چه سود دارد ؟
با مردمان بی دل ، گفتن چه سود دارد ؟
با آسمان خسته ، با ابر دل شکسته ،
با درد ریشه بسته ، رستن چه سود دارد ؟
بودم به عشق یاران ، عمری در این بیابان ،
وقتی که دلبری نیست ، ماندن چه سود دارد؟
با این همه گلایه ، با این شکایت
سنگ صبور اگر نیست ، گفتن چه سود دارد ،
این کوهسار سنگی ، باغچه های رنگی
وقتی شقایقی نیست ، دیدن چه سود دارد ؟؟؟

واللَّه خَیْرٌ وَأَبْقَى
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SaMiRa.e , diligent , teacherpc , هاتف , yasemi , Fardad-A , Eternal , شاپری , Autumn.Folio , Helmaa , 1-1 , homa , azad_ahmadi , آلبالو
ارسال: #۶۹۷۲
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۲, ۰۱:۱۰ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۲:۳۰ ق.ظ)sahar121 نوشته شده توسط:  خدایا دریاب،شب خیلی سختیه خیلییییییییییییییییییی........ چقدر بده خاظراتت که چند سال ازش دور بودی و حتی جرات نمیکردی تو تنهایی خودت تو فکر خودت بهشون فکر کنی مبادا که اشک از چشات بیاد پایین...بعد این همه سال دوباره واس یه لحظه کوچولو جرات کنی خاظراتتو یه کوچولو مرور کنی..بعد قلبت بلرزه...بگی..خدااااااااااااااا چرا؟یا نه خدا نه..بنده خدا چرااااااا؟ انگار دیروز بوده......خدایا کمک کن.....
آرامش میخوام....چقدر خاطرات برام عزیزن امااااااا قریب و غریبند...
به خاطرات قشنگت فکر کن...به بچگی هات...
به وقتی که ناظم مدرسه به خاطر شیطنت دنبالت میکرد و تو هم از ترس قلبت میومد بیرون!
به شبایی که دیروقت بود و مامانت بهت دیکته میگفت و تو وسط نوشتن از خستگی بازی خوابت میبرد...
بچه های تو کوچه...استرس اومدن و دعوا کردن با بچه های بزرگتر...کمک کردن به سالمندای محل و...........یه عالمه خاطره های قشنگ..
شاید گذشته بر نگرده....ولی میشه ازش کلی درس بگیریم و کاری کنیم تا آینده ای که داره میاد قشنگ باشه
پس افسوس نخور و بخند!!

آنجا که رویاها به حقیقت می پیوندند...مرا خواهی یافت. ------------------------- وضعیت : [تصویر:  53319_mrsbeasley.gif]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: dana12 , sahar121 , fatima1537
ارسال: #۶۹۷۳
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۲, ۱۱:۱۲ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۳۰ فروردین ۱۳۹۲ ۱۰:۴۹ ب.ظ)sahar121 نوشته شده توسط:  ماهی قرمزم ،یکیش امروز مردSad ...... دوستش تنها شد....
ا
سلام خوب میتونی آزادش کنی تا خوشحال بشه SmileSmileSmileSmileSmileSmileSmile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sahar121 , Abrekhoshhal
ارسال: #۶۹۷۴
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۲, ۰۴:۵۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خدایا دریاب ضعیفان را

گفتند عینک سیاهت را بردار

دنیا پر از زیباییست!!!

عینک را برداشتم..

وحشت کردم از هیاهوی رنگها

عینکم را بدهید

میخواهم به دنیای یکرنگم پناه ببرم...
مشاهده‌ی وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: SaMiRa.e , Eternal , Autumn.Folio , 1-1
ارسال: #۶۹۷۵
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۲, ۰۸:۱۰ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
امروز واسه احترام به استادی کارش رو زدتر از موعد انجام دادم هرچند با اون استاد دیگه هیچ وقت نیاز پیدا نمیکنم و نخواهم کرد ولی وقتی دیدمش خیلی خوشحال شدم اما به خاطر پارتی بازی و زود انجام دادن کارشون از سوی مدیرم توبیخ شفاهی شدم هرچند ازوقت استراحت و نهارم زدم بعد گفت حالا چه نسبتی باهاتون داشت گفتم گفتم هیچی استاد راهنمایی بود گفت من گفتم اشنایی درجه یک بوده (بار اخرت باشه ازاینکارا میکنی) (نمیشه توجیه کرد باید بگی چشم)همین (خیلی احساس احترام خاصی دارم نسبت به کسی که کلمه ای بهم یاد داده) ولی خیلی ناراحت شدم تا ۳ ساعت اثراتش بود از یه طرف پیش خودم میگفتم پدر و مادر و معلم و استاد اینا واجبن احترامشون از یه طرف میگفتم به خودم حقته پارتی بازی نباید بکنی ادم بعضی وقتا هنگ میکنه خدا چیکار باید میکردم کارم درست انجام میدم و دوس ندارم کسی الکی توبیخم کنه اخه من از وقت استراحتم زدم چیکار باید میکردم هنوزم گیجم کار درست چی بود!!

گفتند عینک سیاهت را بردار

دنیا پر از زیباییست!!!

عینک را برداشتم..

وحشت کردم از هیاهوی رنگها

عینکم را بدهید

میخواهم به دنیای یکرنگم پناه ببرم...
مشاهده‌ی وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۵۷۵ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۲۰,۹۵۵ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۷۳ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۵,۱۳۶ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۹۶ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۴۶ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۵۴ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۴۶ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۶۰ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۷۵ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close