من که از بس تو این رشته حرص خوردم دیگه اعصاب وحوصله ندارم.تمام دوران تحصیلات دانشگاهیم فقط استرس تمرین،تحقیق،پروژه و....را داشتم.تازه اگر هم دانشجوی خوابگاهی باشی که باید فشارهای روحی و روانی بیشتری رو تحمل کنی.اگه هر رشته ای غیر از این رشته خونده بودم الآن 10 سال جوون تر مونده بودم.فکر نکنم هیچ رشته ای مثل ما سخت باشه.من چند تا از کتاب های پزشکی رو دیدم اصلا مثل درس های ما اینقدر سخت نیست.با چند دور خوندن میشه یاد گرفت.تازه این همه پروژه مثل ما ندارند.آینده ی کاریشون از نظر درآمد کاملا تضمین شده هست.خوش به حالشون.کاش من هم پزشکی خونده بودم.
(23 تير 1393 05:08 ب.ظ)maxi نوشته شده توسط: [ -> ]من که از بس تو این رشته حرص خوردم دیگه اعصاب وحوصله ندارم.تمام دوران تحصیلات دانشگاهیم فقط استرس تمرین،تحقیق،پروژه و....را داشتم.تازه اگر هم دانشجوی خوابگاهی باشی که باید فشارهای روحی و روانی بیشتری رو تحمل کنی.اگه هر رشته ای غیر از این رشته خونده بودم الآن 10 سال جوون تر مونده بودم.فکر نکنم هیچ رشته ای مثل ما سخت باشه.من چند تا از کتاب های پزشکی رو دیدم اصلا مثل درس های ما اینقدر سخت نیست.با چند دور خوندن میشه یاد گرفت.تازه این همه پروژه مثل ما ندارند.آینده ی کاریشون از نظر درآمد کاملا تضمین شده هست.خوش به حالشون.کاش من هم پزشکی خونده بودم.
پزشکی شاید درامد بالایی داشته باشه ولی از نظر خلاقیت صفر! شما تو همین رشته کامپیوتر کلی ایده میتونی ارائه بدی و باهاش چندین برابر یک پزشک کسب درامد کنی. همین چند وقت پیش توی روزنامه خوندم دختری به اسم کریستینا که توی فروشگاه ای بی کار می کرد ایده "انگشتر هوشمند" خودش رو پیاده سازی کرد و الان کلی درآمد داره اینم سایتش ringly.com
چه اشکال داره هم پزشک شی هم مهندس هم معلم هم کشاورز هم دامدار هم...
ز گهواره تا گور دانش بجوی...
سلام خدمت دوستان
مطالب بسیار جالب بود همه نوع نظر بود.
من نظری در مورد کدام رشته ؟ندارم. چون از هر دو نوعش در اطرافیان من و شما است واسه من هم هم از اون افراد قدیمیش هم جدید مثه من و شما دوستان.و موفق و نا موفقش هم نسل قبلی و هم جدیدش
پس شرایط باخود آدمه بخش زیادیش و البته گذر زمان کار را برای امید و تلاش کمتر کرده اما صفر هرگز عزیزان
همیشه بایس دنبال تمام گزینه های جایگزین /کارهای جدید/تفکر جدید/اهداف چند گانه داشت که اگر یکی امکان رسیدن بش نشد حالا به هر دلیلی گزینه ی دیگر/هدف جایگزین و… باشه و اون امید و تلاشه بیاد.
مثلا هیچ وقت نباید این طور فکر کرد که درس الزاما و تنها پوله و نگاها و اهداف باید چند گانه و موازی باشه که به قولی تمام گزینه ها رو میز باشه.ودیگر اون وقت همه چی ارشد/پول/شریف با بی هدفی/کار با درامد نجومی و… نمیشود.
اینم نظر منه
به نظرم ما نسل سوم و چهارمی ها چند تا خصیصه خیلی بد داریم:
1. به همه چیز با دید منفی نگاه می کنیم. مثلا آقای Amir میتونستن به این قضیه به شکل یک تجربه جدید نگاه کنن که دیگه برای اون سازمان کاری انجام ندن یا فکر کنن که ی چیز جدید یاد گرفتن.
2. فکر می کنیم چون فلان شخص در فلان زمینه (مثلا it) نتیجه نگرفته , ما هم نتیجه ای نخواهیم گرفت پس بهتره طرفش نریم. اما من میتونم افرادی رو تو ایران مثال بزنم که تو همین رشته بسیار موفق بودند.
3. زود نا امید میشیم
4. همیشه خودمون رو با افراد خارج از کشور مقایسه می کنیم و حسرت می خوریم
باید بگم کلا مقایسه کردن آدمها با همدیگه کار بسیار اشتباهیه چون شما نمیتونین هیچ دو انسانی رو پیدا کنید که از نظر استعداد و بهره هوشی و هزار تا معیار دیگه شبیه هم باشن..
(23 تير 1393 08:59 ب.ظ)sabafarhadi نوشته شده توسط: [ -> ]اما من میتونم افرادی رو تو ایران مثال بزنم که تو همین رشته بسیار موفق بودند.
سلام. اگه امکانش هست مثال بزنید
طرف پیمان کاره یا املاکی داره اصلا درسم نخونده کلی هم پول در میاره از دکتر ها هم بیشتر ،تازه مهندس هم بهش میگن،دکتر هم میگن
کلا پول احترام میاره(چیزیه که واقعیت میبینیم)شاید همه اینجوری نباشن اما خیلیا به پول آدما احترام میذارن
آدم میشناسم مستجر بوده در طول سه 4 سال ، 5 طبقه ساخته بهترین ماشین خودشو بچه ها و... با املاکی زدن (املاکیشو باید ببینی که چقد شیک و خوشگله)
اما خوب ،خوبه آدم بره دنبال علاقه اش
اگه من به چندسال قبل برمیگشتیم میرفتم رشته تجربی الانم دیگه دیر شده که بشه انقد به عقب برگشت
نمیدونم شایدم قابلیت پزشک و پرستار بودنو نداشته باشم خودم شک دارم(نمیدونم با روحیاتم سازگاره یا نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)
اینکه یه شریفی از جایگاهش راضی نیست چون سطح توقعاتش بالاتر رفته چون شریف قبول شده و صد البته هم حق داره!
مشکل ما اینکه سره جای خودمون نیستیم!
اینکه یه شریفی از جایگاهش راضی نیست چون سطح توقعاتش بالاتر رفته چون شریف قبول شده و صد البته هم حق داره!
مشکل ما اینکه سره جای خودمون نیستیم!
اینکه یه شریفی از جایگاهش راضی نیست چون سطح توقعاتش بالاتر رفته چون شریف قبول شده و صد البته هم حق داره!
مشکل ما اینکه سره جای خودمون نیستیم!
(23 تير 1393 05:01 ب.ظ)sabafarhadi نوشته شده توسط: [ -> ]از نظر من
موفقیت یعنی بتونی فرد مفیدی برای آدمهای اطرافت و جامعه باشی, یعنی بتونی یک تغییر مثبت ایجاد کنی, بتونی ریشه یک تفکر غلط رو بسوزونی... اگر بخوایم موفقیت رو مطابق با معیار شما تعریف کنیم اونوقت "انیشتن" آدم موفقی نبود چون فقیرانه زندگی می کرد.
پس الان تو حاضری کاری که مورد علاقته و میتونی واسه مردم مفید باشی رو انجام بدی و فقیر باشی؟
(23 تير 1393 11:15 ب.ظ)Mahtab.R نوشته شده توسط: [ -> ]طرف پیمان کاره یا املاکی داره اصلا درسم نخونده کلی هم پول در میاره از دکتر ها هم بیشتر ،تازه مهندس هم بهش میگن،دکتر هم میگن
بله اینجا ایرانه
اینجا پیمانکارهای بیسواد و حتی آبدارچی بانک از من معلم، محترم تر و مفیدتر به نطر می رسند
مشکل اصلی فهم آدمهاست
اینجا موندن اشتباهه
(24 تير 1393 12:43 ق.ظ)Amir V نوشته شده توسط: [ -> ] (23 تير 1393 05:01 ب.ظ)sabafarhadi نوشته شده توسط: [ -> ]از نظر من
موفقیت یعنی بتونی فرد مفیدی برای آدمهای اطرافت و جامعه باشی, یعنی بتونی یک تغییر مثبت ایجاد کنی, بتونی ریشه یک تفکر غلط رو بسوزونی... اگر بخوایم موفقیت رو مطابق با معیار شما تعریف کنیم اونوقت "انیشتن" آدم موفقی نبود چون فقیرانه زندگی می کرد.
پس الان تو حاضری کاری که مورد علاقته و میتونی واسه مردم مفید باشی رو انجام بدی و فقیر باشی؟
ایشونو نمی دونم اما من حاضرم
اصلا کمر همتمو بستم واسه همین کار!
اون قدر چیزهای با ارزش از کار مردم راه انداختن و کمک به دیگران عایدم شده که حاضرم فقیرانه زندگی کنم اما سعی کنم برای دیگران مفید باشم.
تجربه کردن بعضی چیزها به فقیر بودن می ارزه ...
شاید هنوز تجربه شون نکرده باشید
(24 تير 1393 12:43 ق.ظ)Amir V نوشته شده توسط: [ -> ] (23 تير 1393 05:01 ب.ظ)sabafarhadi نوشته شده توسط: [ -> ]از نظر من
موفقیت یعنی بتونی فرد مفیدی برای آدمهای اطرافت و جامعه باشی, یعنی بتونی یک تغییر مثبت ایجاد کنی, بتونی ریشه یک تفکر غلط رو بسوزونی... اگر بخوایم موفقیت رو مطابق با معیار شما تعریف کنیم اونوقت "انیشتن" آدم موفقی نبود چون فقیرانه زندگی می کرد.
پس الان تو حاضری کاری که مورد علاقته و میتونی واسه مردم مفید باشی رو انجام بدی و فقیر باشی؟
دختر بودن شاید موقعیتی باشه که بری دنبال علایقت...ولی یه مررررد مجبوره پول در بیاره، میفهمی؟مجبوره:دی
من چند نفر رو که از اطرافیانم هستن واستون بگم
یکیشون تهران داره امنیت کار میکنه ، با لیسانس ، حقوق پایه هم ۵ میلیون داره .. اسم شرکتشم اینجا نگم بهتره..
یکی از دوستای دیگه ام هست که یه قرار داد طراحی وب نوشت به ارزش یک میلیارد واسه مدت یکسال، البته فقط ده درصدشو بهش دادن و بقیشو اون بازاریاب گرفت..(بازاریاب که نه یه جور رانت)
یه نفر دیگه بود که به شرکت طراحی وب داره و الان دانشجوی ترم ۴ دانشگاه ازاد هست، برنامه نویسی هیچی بلد نیست، شهرستانیم بود ، از صفر هم شروع کرد...به گفته ی خودش بازار که خوب بود ماهی ۱۶ میلیون درامد داشت و الان که اوضاع خیلی بد شده ۴ الی ۵ میلیون شده،البته برنامه نویسیش خوب نبود اما خیلی شبکه کار کرده بود و هنوزم کار میکنه ..یه روش جالب که توی شرکتش پیاده کرده بود این بود که دانشجوها واسش کار میکردن و بجای حقوق بهشون شبکه درس میداد
یه نمونه دیگه ، برنامه کاربردی بازار که الان یکی از معروف ترین برنامه های اندرویدی شده ،هر برنامه ای که تو سایتش میذاره ۳۰ درصدش رو واسه خودش برمیداره و ۷۰ درصدش رو میده برنامه نویس
حالا برین تو سایت کافه بازار ببینین تو یه روز چند هزارتا برنامه دانلود میخوره..
انقدر سرشون شلوغ شده که من یه برنامه واسشون نوشتم حدود یک هفته تو صف انتظار برنامه ها بود تا بعدش بتونه به مدت یک روز بیاد رو صفحه اصلی سایت
اگه این ایده رو شما هم داده بودین الان درامد میلیاردی داشتین
یه مشاور خیلی معروف بود میگفت اگه دیدی فقط یه نفر تونسته توی رشته شما موفق باشه
مشکل از رشته شما نیست
مشکل از خودتونه
شاید مشکل بیشتر ما ها این بوده که همیشه منتظریم یه دری باز بشه و بگن بیا بشین ماهی انقدر بگیر واسه ما کار کن
هیچوقت تو این فکر نیستیم که یه کار نو انجام بدیم
Sent from my Lenovo A3000-H using Tapatalk
به همون اندازه که معدل و مقاله ژورنال واسه ادامه تحصیل و اپلای و فاند ارزش داره
به همون اندازه واسه کارکردن بی ارزشه
واسه کار کردن سابقه کار و مدرکایی مثه mcitp و تجربه و فن کاری مهمه
حالا هرکس خودش بیاد ببینه تو کدوم زمینه موفق خواهد بود
کار یا درس
Sent from my Lenovo A3000-H using Tapatalk