صفحهها: ۱ ۲
از امام صادق علیه السلام منقول است: هرکس صد آیه از قرآن از هر جای که خواهد تلاوت نماید بعد از آن هفت مرتبه یاالله بگوید اگر بر سنگ سخت دعا کند هر آینه شکافته گردد.
از حضرت علی علیه السلام رسیده است: هرکس از چیزی خائف باشد بخواند از هر جای قرآن که خواهد صد آیه و سه مرتبه بگوید: اللهم اکشف عنی البلاء
--------------------------------------------------
خداوند بی نهایت است و لامکان و لازمان
اما به قدر فهم تو کوچک می شود
وبه قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و به قدر ایمان تو کارگشا
یتیمان را پدر می شود و مادر
ناامیدان را امید می شود
گملشتگان را راه می شود
در تاریکی ماندگان را نور می شود
محتاجان به عشق را عشق می شود
خداوند همه چیز می شود و همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبانهایتان را از هر آلودگی در بازار و بپرهیزید از هر ناجوانمردی، ناراستی و نامردی
چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه
بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
در دکان شما کفه های ترازوهایتان را میزان می کند
در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند
مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟؟
دعای روز هشتم
اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ رَحْمَةَ الاْیْتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلامِ وَصُحْبَةَ الْکِرامِ بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ
خدایا در این ماه مهرورزى نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و هم نشینى با کریمان را روزیم گردان به فضل و کرمت اى پناه آرزومندان.
از دعای امروز چنین استنباط می شود که بعد از گذشت چند روز از ماه مبارک رمضان حالا وقت آن رسیده که به فکر یتیمان باشیم و به کمک یتیمان بشتابیم که یکی از برکات روزه است. همچنین در دعای هر روز ماه می خوانیم " أَللَّهُمَّ أغنِ کُلَّ فَقِیرٍ أَللَّهُمَّ أشبِع کُلَّ جائِعٍ " و این اشاره به یاری یتیمان دارد. حضرت علی (ع) در وصیت نامه خود تاکید بر یاری یتیمان کرده اند. در آیه ای از قرآن نیز بیان شده است که مومنان کسانی هستند که از اموال خود بخشی را به یتیمان و محرومین و نیازمندان اختصاص می دهند.
با سلام خدمت دو ستان میخام یه چند کلمه ای رو در باره قران صحبت کنیم
البته من کوچیکتر از اونم که بخوام نظر بدم ولی میخوام دیدگاهم رو بیان کنم،جوان عاشق زیباییه واز زیبایی لذت میبره وهر جا زیبایی باشه جذب اونجا خواهد شد.....حال فرض کنید به جای زیبایی به منبع زیبایی برسیم ....این دیگه واقعا عالیه....حالا این زیبایی چیه.....زیبایی رو میشه در کلام دید..میشه در چهره دید...میشه ....هزاران میشه های دیگه....بحث امروز من در مورد منبع زیباییه....قران کریم ....کلام خداوند
قران کریم یک کلام زیباست که برای تمام مخاطبین صحبت کرده....مثلا از دیدگاه علمی....خداوند در قران می فرماید: ۱-والارض مهدا...چرا ؟فکرکنید قرانی که در ۱۴ قرن پیش در میان انسانهایی که سطح علمی پایینی داشتند این آیهها بیان میشه....والارض مهدا...یعنی زمین را گهواره قراردادیم....اشاره به حرکت کره زمین داره حقیقتی که در قرنهای اخیر کشف شده....۲-خداوند درسوره انبیا آیه ۳۰ بیان میکنه که زمین از آب تشکیل شده حقیقتی که در دوقرن اخیر به خاطر اثبات اون دانشمندان زیادی رو درگیر کرده بود وبسیاری رو تا بالای چوبه اعدام بالا برد
۳- خداوند میفرماید:مادر قیامت حتی قادریم که سرانگشتان شما را نیز جمع کنیم:آیا تا به حال فکر کردیم که خداوند چرا میفرماید سر انگشتان چرا مو های سر را بیان نمیکند،بله حقیقتی که به تازگی کشف شده که سر انگشت هر فرد مخصوص هر فرده ودر تشخیص هویت از اون استفاده میشه.....
اینها تازه سه نمونه کوچک بود از زیباییها که اگربخوایم اعجاز قران رو به طور کامل بیان کنیم شاید باید تمام حجم این سایت رو بگیریم وشاید هم کافی نباشه.
یک نمونه اخلاقی:درزندگی روزمره اگر ماها خانم یا اقایی رو باهم ببینیم یا دخترو پسری که باهم حرف میزنن سریع بدترین نتیجه رو خواهیم گرفت وبه هرکس برسیم میگیم فلانی...اصلا حرفش رو نزن که امروزباو....بدون توجه به آبروی افراد.....نگاه کنید این واکنش ماست بدون دونستن حقیقت حال به کلام خداوند نگاه کنید:خداوند در سوره یوسف ماجرای حضرت یوسف رو به صورت کامل بیان میکنه تمام آیات این سوره رو اگر بخونیم میبینیم که حتی یک بار هم خداوند اسمی از زلیخا نبرده چرا ؟به خاطر حفظ آبروی این زن وحفظ شان واحترام برای اون در حالی که ماها که مسلمانیم بهترین پیشینه رو در ریختن آبروی مردم داریم
اینها رو گفتم به این خاطر که کنکور خداوند در اون دنیا برگزار خواهد شد وتنها منبع اون قرانه وسالها ماوقت داریم برای برنامه ریزی برای این منبع تادر کنکور خداوند رتبه ۱رو کسب کنیم اینها فقط تلنگری برای خودم وشما بود امیدوارم تاثیر داشته باشه وما بتونیم قران رو به اون صورت که هست برای دیگران بیان کنیم....
انشا الله
(۱۹ مرداد ۱۳۹۰ ۱۰:۱۳ ق.ظ)malekinasab نوشته شده توسط: یک نمونه اخلاقی:درزندگی روزمره اگر ماها خانم یا اقایی رو باهم ببینیم یا دخترو پسری که باهم حرف میزنن سریع بدترین نتیجه رو خواهیم گرفت وبه هرکس برسیم میگیم فلانی...اصلا حرفش رو نزن که امروزباو....بدون توجه به آبروی افراد.....نگاه کنید این واکنش ماست بدون دونستن حقیقت حال به کلام خداوند نگاه کنید:خداوند در سوره یوسف ماجرای حضرت یوسف رو به صورت کامل بیان میکنه تمام آیات این سوره رو اگر بخونیم میبینیم که حتی یک بار هم خداوند اسمی از زلیخا نبرده چرا ؟به خاطر حفظ آبروی این زن وحفظ شان واحترام برای اون در حالی که ماها که مسلمانیم بهترین پیشینه رو در ریختن آبروی مردم داریم
تامل برانگیز و زیبا بود
نقل قول: اینها رو گفتم به این خاطر که کنکور خداوند در اون دنیا برگزار خواهد شد وتنها منبع اون قرانه وسالها ماوقت داریم برای برنامه ریزی برای این منبع تادر کنکور خداوند رتبه ۱رو کسب کنیم اینها فقط تلنگری برای خودم وشما بود امیدوارم تاثیر داشته باشه وما بتونیم قران رو به اون صورت که هست برای دیگران بیان کنیم....البته دو تا تفاوت با کنکورای این دنیا داره یکی اینکه منبعش نهایت نداره و دومیش اینکه ما نمی دونیم تا کی فرصت داریم(البته شایدم شباهت
انشا الله
)
(علم بهتر است یا ثروت؟)
سوره بقره ایه ۲۴۷
وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا قَالُوَاْ أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
و پیامبرشان به آنان گفت در حقیقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است گفتند چگونه او را بر ما پادشاهى باشد با آنکه ما به پادشاهى از وى سزاوارتریم و به او از حیث مال گشایشى داده نشده است پیامبرشان گفت در حقیقت خدا او را بر شما برترى داده و او را در دانش و [نیروى] بدنى بر شما برترى بخشیده است و خداوند پادشاهى خود را به هر کس که بخواهد مىدهد و خدا گشایشگر داناست.
سوره طلاق آیات ۲ و ۳:
وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا.
و هر که از خدا بترسد، براى او راه خروجى (از مشکلات) قرار می دهد و از جایی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است خدا کار خود را به اجرا می رساند و هر چیز را اندازه ای قرار داده است.
مطففین ۱-۵
وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ ﴿١﴾ الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ ﴿٢﴾ وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ ﴿٣﴾ أَلَا یَظُنُّ أُولَـٰئِکَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ ﴿۴﴾ لِیَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿۵﴾
وای بر کمفروشان! (١) آنان که وقتی برای خود پیمانه میکنند، حق خود را بطور کامل میگیرند؛ (٢) امّا هنگامی که میخواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم میگذارند! (٣) آیا آنها گمان نمیکنند که برانگیخته میشوند، (۴) در روزی بزرگ؛ (۵)
سبا ۴۹ و ۵۰
قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا یُعِیدُ ﴿۴٩﴾ قُلْ إِن ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَىٰ نَفْسِی ۖ وَإِنِ اهْتَدَیْتُ فَبِمَا یُوحِی إِلَیَّ رَبِّی ۚ إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ ﴿۵٠﴾
بگو حق آمد و باطل در اول و آخر( دنیا و آخرت )محو و نابود است.
بگو اگر من گمراه شوم، خودم زیان کرده ام؛ و اگر هدایت یابم، به وسیلهی آن چه پروردگارم بر من وحی می کند، هدایت یافته ام؛ زیرا او شنوا( بر سخن بندگان )و نزدیک( به دل های مردم )است.
در هنگام خواندن آیه ۴ سوره ی نساء از حزب شانزدهم "حزب ۴ از جزء ۴" قرآن کریم می خوانیم که می فرماید:
« وَءَاتُواْ النِّسَآءَ صَدُقَتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَىْءٍ مِّنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئَّاً مَّرِیَّئاً »
ترجمه :
ومهر وکابین زنان را به صورت هدیه و با رغبت بدهید و اگر با میل و رغبت خویش چیزى از آن را به شما بخشیدند، آن را حلال وگوارا مصرف کنید.
نکته ها
O کلمه ى ((نِحلَة )) به گفته ى راغب اصفهانى ، از ((نَحل )) به معناى زنبور عسل است . چون زنبور عسل به مردم عسل مى بخشد و توقّعى هم ندارد، به هدیه هم ((نحلة )) گفته مى شود.
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
بگو: اى بندگان من که در جنایت به خویش (به واسطه گناه) از حد گذشتید، از رحمت خدا نومید مگردید، بىتردید خداوند همه گناهان را مىآمرزد، زیرا اوست آمرزنده و مهربان.....
و از امیر مؤمنان(ع) آوردهاند که فرمود:
ما فىالقرآن آید او سع من یا عبادى الّذین اسرفوا على انفسهم..
در کران تا کران قرآن آیهاى گستردهتر و جهانشمولتر از این آیه نیست که مىفرماید: هان اى بندگان من که با گزافکارى خود، بر خویشتن ستم روا داشتهاید، از رحمت خدا نومید نشوید...
در هنگام خواندن آیه ۸۶ سوره ی نساء از حزب هجدهم جزء پنجم قرآن کریم می خوانیم که می فرماید:
« وَإِذَا حُیِّیْتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِاءَحْسَنَ مِنْهَآ اءَوْ رُدُّوهَآ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَى کُلِّ شَىْءٍ حَسِیباً
ترجمه :
وهرگاه شما را به درودى ستایش گفتند، پس شما به بهتر از آن تحیّت گویید یا (لااقّل ) همانند آن را (در پاسخ ) باز گویید که خداوند همواره بر هر چیزى حسابرس است .
نکته ها
O مراد از ((تحیّت ))، سلام کردن به دیگران ، یا هر امر دیگرى است (تفسیر قمى ، ج ۱، ص ۱۴۵/) که با آرزوى حیات و سلامتى و شادى دیگران همراه باشد، همچون هدیه دادن . چنانکه وقتى کنیزى به امام حسن علیه السّلام دسته گلى هدیه داد، امام او را آزاد کرد و در پاسخ سؤ ال مردم ، همین آیه را قرائت فرمود.
در اسلام ، تشویق به سلام به دیگران شده ، چه آنان را بشناسیم یا نشناسیم . و بخیل کسى شمرده شده که در سلام بخل ورزد. و پیامبر به هر کس مى رسید حتّى به کودکان ، سلام مى داد.
O در نظام تربیتى اسلام ، تحیّت تنها از کوچک نسبت به بزرگ نیست ، خدا، پیامبر و فرشتگان ، به مؤمنان سلام مى دهند.
پیام ها
۱- رابطه ى عاطفى خود را نسبت به یکدیگر گرم تر کنید. (فحیّوا باَحسن )
۲- ردّ احسانِ مردم نارواست ، باید آن را پذیرفت و به نحوى جبران کرد. (حیّوا باحسن منها)
۳- پاسخ محبّت ها و هدایا را نباید تاءخیر انداخت . حرف فاء در کلمه (فحیوا)
۴- پاداش بهتر در اسلام استحباب دارد. (فحیّوا باحسن منها)
۵-در پاسخ نیکى هاى دیگران ، ابتدا به سراغ پاسخ بهتر روید، اگر نشد، پاسخى مشابه . (باحسن منها او ردّوها)
۶- در جنگ هم اگر دشمن پیشنهاد صلح کرد، شما با رحمت بیشترى بپذیرید، یا مقابله به مثل آن را بپذیرید. (حییتم بتحیّة فحیّوا باحسن منها)
۷- از تحیّت هاى بى جواب نگران باشید، که اگر مردم پاسخ ندهند، خداوند حساب آن را دارد و نه عواطف مردم را بى جواب گذارید، که خداوند به حساب شما مى رسد. (انّ اللّه کان على کلّ شیى ء حسیباً)
در هنگام خواندن آیه ۲۷ سوره مائده از حزب بیست و سوم جزء ششم قرآن کریم می خوانیم که می فرماید:
« وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَى ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْیُتَقَبَّلْ مِنَ الْأَخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ »
ترجمه
(اى پیامبر!) داستان دو پسر آدم را به حقّ بر مردم بازخوان، آنگاه که (هر یک از آن دو) قربانى پیش آوردند، پس از یکى (هابیل) پذیرفته شد و از دیگرى (قابیل) قبول نگشت. (قابیل) گفت: حتماً تو را خواهم کشت، (هابیل) گفت: خداوند، تنها از متّقین قبول مىکند.
نکته ها
شاید مراد از تلاوت به حقّ آن باشد که این ماجرا در تورات تحریف شده و با خرافات، آمیخته است و آنچه در قرآن آمده، حقّ است.
در روایات آمده است که هابیل، دامدار بود وبهترین گوسفند خود را براى قربانى آورد. و قابیل، کشاورز بود وبدترین قسمت زراعت خود را براى انفاق در راه خدا برگزید.قرآن مىفرماید: هرگز به خیر نمىرسید، مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید. «لن تنالوا البرّ حتّى تنفقوا ممّا تحبّون»
امام صادقعلیه السلام فرمود: انگیزه قتلِ قابیل، حسادت او نسبت بهپذیرش قربانى هابیل بود.
پیام ها
۱- باید تاریخ گذشتگان را براى عبرت گرفتن خواند و بررسى کرد. «واتل»
۲- در نقل تاریخ باید به مسائل مهم پرداخت. («نبأ» یعنى خبر مهم)
۳- تاریخ را از افسانه جدا کنیم. «بالحقّ» (ماجراى قربانى هابیل وقابیل افسانه و داستان بىاساس نیست.)
۴- اصل، تقرّب به خداوند است نه قربانى، قربانى هرچه که مىخواهد، باشد. «اذ قرّبا قرباناً» («قرباناً» نکره آمده است)
۵ - پسر پیامبر بودن نقشى در ردّ یا قبول اعمال ندارد، بنابراین از یکى پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد. «فتقبّل من احدهما ولم یُتقبّل من الاخر»
۶- تاریخ قتل وخونریزى همزمان با تاریخ انسان است. «نبأ ابنى آدم... لاقتلنّک»
۷- گاهى حسادت، تا برادرکشى هم پیش مىرود. «لاقتلنّک»
۸ - به تهدید کننده به قتل هم باید منطقى جواب داد. «انمّا یتقبّل اللّه»
۹- در قبول یا عدم قبول اعمال، انگیزهها و خصلتها مؤثّرند. «انّما یتقبّل اللّه من المتّقین»
۱۰- ملاک پذیرش اعمال، تقواست، نه شخصیّت افراد و نه نوع کار. «انّما یتقبّل اللّه من المتّقین»
۱۱- تفاوت در قبول و عدم قبول، براساس تقواست، نه تبعیض. «من المتّقین»
منبع: تفسیر نور
آیه ۲۸ سوره رعد حزب پنجاه و یک قرآن کریم
الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قَلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
ترجمه:
(هدایت شدگان) کسانى هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرام مىگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام مىگیرد.
نکته ها :
یاد خدا تنها به ذکر زبانى نیست، اگر چه یکى از مصادیق روشن یاد خداست، زیرا آنچه مهم است یاد خدا بودن در تمام حالات خصوصاً در وقت گناه است.
یاد خداوند برکات بسیار دارد، از جمله:
الف: یاد نعمتهاى او، عامل شکر اوست.
ب: یاد قدرت او، سبب توکّل بر اوست.
ج: یاد الطاف او، مایه محبّت اوست.
د: یاد قهر و خشم او، عامل خوف از اوست.
ه: یاد عظمت و بزرگى او، سبب خشیت در مقابل اوست.
و: یاد علم او به پنهان و آشکار، مایه حیا و پاکدامنى ماست.
ز: یاد عفو و کرم او، مایه امید و توبه است.
ح: یاد عدل او، عامل تقوا و پرهیزکارى است.
انسان، بىنهایت طلب است و کمال مطلق مىخواهد، ولى چون هر چیزى غیر از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمىگرداند. در مقابل کسانىکه با یاد خدا آرامش مىیابند، عدهاى هم به متاع قلیل دنیا راضى مىشوند. «رضوا بالحیاة الدنیا واطمأنوا بها»
نماز، ذکر الهى ومایه آرامش است. «و اقم الصّلاة لذکرى»( طه، ۱۴)، «الا بذکر اللَّه تطمئن»
ممکن است معناى «الا بذکر اللَّه تطمئن القلوب» این باشد که به واسطه ذکر و یادى که خدا از شما مىکند، دلهایتان آرام مىگیرد، یعنى اگر بدانیم خداوند ما را یاد مىکند و ما در محضر او هستیم، دلهایمان آرامش مىیابد. چنانکه حضرت نوح علیه السلام به واسطه کلام الهى «اصنع الفلک باعیننا»( هود، ۳۷) آرام گرفت و امام حسینعلیه السلام به هنگام شهادت على اصغرش با عبارت «هیّن علىّ انّه بعین اللَّه» این آرامش را ابراز فرمود و یا در دعاى عرفه آمده است: «یا ذاکر الذاکرین»
پیام ها :
۱- نشانه انابه واقعى، ایمان و اطمینان به خداست. «من اناب، الذین امنوا ...»
۲- ایمان بدون اطمینان قلبى، کامل و کارساز نیست. «امنوا وتطمئن قلوبهم»
۳- یاد خدا با زبان کفایت نمىکند، اطمینان قلبى هم مىخواهد. «تطمئن قلوبهم بذکر اللَّه»
۴- تنها یاد خدا، مایهى آرامش دل مىشود. «بذکر اللَّه تطمئن القلوب»
امروزه دارندگان زر و زور و تزویر بسیارند ولى از آرامش لازم خبرى نیست.