صفحه‌ها: ۱ ۲
بر دفتر سپید دلم نوشتی
هر آنچه خوبی بود،
از ازل تا به ابد
و من برگ به برگ، خط به خط خواندم و دیگر بار نوشتم
املای نوشته شده غلط ندارد، نازنینم.
آنها که زیرشان خط کشیده ای
دستخط شیطان است
دل نوشته ام
از نو می خوانمت
از نو می نویسمت
تو نیز
از نو امضایم کن.
( پیشاپیش بابت طولانی بودن معذرت می خوام )
می دونی ؟ دلم گرفته
دله تنگ و آبی من
قد یه دریا بزرگه
مثل یه دفتر شعره
ولی خوب ، کی خواست بدونه ...
چه کسی می خواست بفهمه
که منم یه آسمونم
مثل یه ستاره ، روشن
توی طاق کهکشونم
توی یه قفس اسیرم
مثل یه قناری زرد
مثل یه حس غریبم
مثل یه خاطره پر درد
میدونم که تو میفهمی
میدونی چقد غریبم
میدونی که مثل آبم
ولی خوب ، " دادن فریبم "
دلم از تنهایی و درد
دیگه خسته و کبوده
نمی خوام که باز بمیرم
وسعتم قد یه روده
رودی که حتی یه قایق
نمی خواست پا توش بزاره
نمی خواست کسی بدونه
که چشام داره می باره
توی این شهر پر از غم
نفسم داره می گیره
چشم من داره میناله
قلب من داره میمیره
مثل یه غنچه ی تشنه
که یه عمر آب و ندیده
به تمنای یه شبنم
نفسش به شب رسیده
زندگی برام یه خوابه
خوابی که پر از معماست
توی این خواب و خیالا
رنگ غم ، تموم دنیاست
آخه از زندگی سیرم
وقتی تو پیشم نباشی
روزی صد دفعه میمیرم
تا شاید تو ، شاد باشی
مرداد ماه ۷۸
من از هجوم بغض خود به حال شعر و شاعری
تو از هجوم شعر من به فکر عشق و عاشقی
نه این دروغ ساده را حقیقتی نشان مده
ارزان‌ترین خیال را به من چنین گران مده
من رهسپار آسمان ، تو قفل این زمین شدی
کلید این قفس کجاست تو هم پی همین شدی
من رهسپار آسمان دنبال نام نامی‌ام
تو روی این زمین بمان منم که از تو خالی‌ام
مرداد ۹۱
(۲۸ شهریور ۱۳۹۲ ۱۰:۴۳ ب.ظ)عزیز دادخواه نوشته شده توسط: شعرو پارسال نوشتم :شعرتون خیلی قشنگ بود .. معنی طنز و خیلی جالبی هم داشت و بسیار مضمونش با مانشت جور بود .
چون خال سیاه ِ لبِ تستِ کنکوری تو
خود را بنما چرا زِ من دوری تو
هر خانه نشان دادی و من زدم باطل بود
آنهمه درس که خواندم همه بی حاصل بود
لااقل لطفی کن و زغم شادم کن
شهریه میدهم و راهی "آزاد"م کن
یه بخشهایی به نظر من از نظر وزن شعر مشکل داشت که با اجازه شما جسارت کردم و رفع کردم ..
چون خال سیاه ِ لبِ تستِ کنکوری تو ----> چون پاسخ نادیده ی کنکوری تو
خود را بنما چرا زِ من دوری تو
هر خانه نشان دادی و من زدم باطل بود ---> هر جا بنمودی(benemoodi) و زدم باطل بود
آنهمه درس که خواندم همه بی حاصل بود-----> وان درس که خواندم همه بی حاصل بود
لااقل لطفی کن و زغم شادم کن-----> لطفی بکن و مرا ز غم شادم کن
شهریه میدهم و راهی "آزاد"م کن
بازم بابت جسارتم عذر می خوام ..
(۲۹ شهریور ۱۳۹۲ ۰۵:۳۳ ب.ظ)عزیز دادخواه نوشته شده توسط: با همه وجود افتخار میکنم که شخص ادیبی چون شما بابت چند سطر ناقابل من وقت گذاشته و به این دقت تحلیلش کرده. فرمایشات شما بر دیده منت لیکن در واقع شما بنده را ضمن نقد باز آفرینی فرمودیدبنده نوازی می فرمایید .. ادیب کجا بود ..اصلن حالا که اینطور شد کجا ما ادعا کردیم شعرمان موزون است؟
اصلن شاید ما شعر نو گفته باشیم!! در هر حال حاضرم این اثر هنری رو به عنوان محصول مشترک!! معرفی کنم ضمن اینکه مشتاقیم دو سه بیتی هم از سرکار عالی بخوانیم بلکه ما هم به تلافی مچی ! زیر دوخمی ! چیزی گرفتیم.
بازم ببخشید من رو ..
دیدم حیفه وقتی که شعرتون میتونه با چند تا تغییر خیلی کم بهتر بشه ، اینکار انجام نشه ...
این شعر نو نبود ، کاملا هم موزون و پر معنی بود ...
محصول مشترک نه .. شعر از خودتونه .. من فقط با اجازه تون اصلاحش کردم .. شاید اگه این کلمات در شعر شما نبود ، هیچی به ذهن من نمیرسید ..
چشم .. تا حالا هر چی نوشتم انتقاد کنید بر دیده منت می پذیرم
من که الان مدتهاست شعر رو گذاشتم کنار .. اما جدا بهتون تبریک میگم .. ادامه بدید قطعا موفق میشید
(۲۹ شهریور ۱۳۹۲ ۰۶:۵۷ ب.ظ)عزیز دادخواه نوشته شده توسط: ممنونم بخاطر توجهتون بردار عزیزم ،...ببخشید می پرم وسط
ولی ایشون برادر نیستن! خواهرن خانم saam
دلنوشته زیاد داشتم یه موقع هایی ولی الان دیگه دلم نمینویسه نمیدونم چرا؟!! شاید براش وقت نمیزارم.
این آدرس نوشته های قبلیم.... همش با فرمت جاوا برای موبایل.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
(۲۹ شهریور ۱۳۹۲ ۰۷:۴۰ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: ببخشید می پرم وسطتقصیر ایشون نیست .. تقصیر منه که اسمم شک برانگیزه .. همه فک می کنن برادرم
می خواستم اسمم رو تغییر بدم اما اونی که می خواستم نشد
