یهو به فکر عشق نداشتم افتادم... دلم تنگ شد واسش... به اینکه ایا اونم به من فکر میکنه؟!
فکر میکنم تیمارستان جا خالی داشته باشه باس برم ی سر بزنم
می خواهم شاد باشم!
نه یک روز
بلکه هزاران سال..
می خواهم آواز شاد بودنم چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنان که سر غمگین کردنم شرط بسته اند!
به اینکه حسش نیست فردا برم جایی ولی باید برم! واینکه چی میشه فردا
! کاشکی حسم برگرده! خیلی وقته بچه قر کرده رفته!
(۰۸ مرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۳۳ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: یهو به فکر عشق نداشتم افتادم... دلم تنگ شد واسش... به اینکه ایا اونم به من فکر میکنه؟!
فکر میکنم تیمارستان جا خالی داشته باشه باس برم ی سر بزنم
![[تصویر: 375462_i_hug_that_feel.png]](https://img.manesht.ir/375462_i_hug_that_feel.png)
به اینکه آخرش چی میشه
Sent from my iPad Air
دوستم بدهی اش رو می ده؟
از همون اول حرف جکسون براون در ذهنم بود که در قرض دادن پول به دوستانت احتیاط کن مبادا هر دو را از دست بدهی...
۳ماه از وقتی که قرار بوده پس بده گذشته امیدوارم این جوری نشه.
دارم فکر میکنم مهم نیست تکیه گاهت کی باشه و چقدر قوی
باید رو پای خودم باشم
چون همیشه تنهام .
دارم فکر میکنم تا گی تا کی باید صبر کنم
تا کی باید منتظرباشم تا معجزه شه...تا ...تا ....تا ...
چه بد که لحظه هایی که قبلنا واسم بد تموم میشد الان واسم خوشم دوست دارم باز همون اتفاقا بیفته
دارم فکرمیکنم کی همه چیز درست میشه؟
اینکه به کارم ادامه بدم یا استعفا بدم....
به این جمله زیبای امیرالمومنین (ع)
اگر عظمت آفریدگار را درک کنی، هیچ مخلوقی در نظرت بزرگ جلوه نخواهد کرد.
به مرز غبطه و حسادت
به اینکه کاش اصلا کنکور ارشد نمی دادم می چسبیدم به کار حتما تا الان خیلی بیشتر از این ها پیشرفت کرده بودم
به موفقیت تو کارم...خدا جوون کمک کن سربلند باشم