صفحه‌ها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ ۴۶ ۴۷ ۴۸ ۴۹ ۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳ ۵۴ ۵۵ ۵۶ ۵۷ ۵۸ ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ ۶۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ ۶۹ ۷۰ ۷۱ ۷۲ ۷۳ ۷۴ ۷۵ ۷۶ ۷۷ ۷۸ ۷۹ ۸۰ ۸۱ ۸۲ ۸۳ ۸۴ ۸۵ ۸۶ ۸۷ ۸۸ ۸۹ ۹۰ ۹۱ ۹۲ ۹۳ ۹۴ ۹۵ ۹۶ ۹۷ ۹۸ ۹۹ ۱۰۰ ۱۰۱ ۱۰۲ ۱۰۳ ۱۰۴ ۱۰۵ ۱۰۶ ۱۰۷ ۱۰۸ ۱۰۹ ۱۱۰ ۱۱۱ ۱۱۲ ۱۱۳ ۱۱۴ ۱۱۵ ۱۱۶ ۱۱۷ ۱۱۸ ۱۱۹ ۱۲۰ ۱۲۱ ۱۲۲ ۱۲۳ ۱۲۴ ۱۲۵ ۱۲۶ ۱۲۷ ۱۲۸ ۱۲۹ ۱۳۰ ۱۳۱ ۱۳۲ ۱۳۳ ۱۳۴ ۱۳۵ ۱۳۶ ۱۳۷ ۱۳۸ ۱۳۹ ۱۴۰ ۱۴۱ ۱۴۲ ۱۴۳ ۱۴۴ ۱۴۵ ۱۴۶ ۱۴۷ ۱۴۸ ۱۴۹ ۱۵۰ ۱۵۱ ۱۵۲ ۱۵۳ ۱۵۴ ۱۵۵ ۱۵۶ ۱۵۷ ۱۵۸ ۱۵۹ ۱۶۰ ۱۶۱ ۱۶۲ ۱۶۳ ۱۶۴ ۱۶۵ ۱۶۶ ۱۶۷ ۱۶۸ ۱۶۹ ۱۷۰ ۱۷۱ ۱۷۲ ۱۷۳ ۱۷۴ ۱۷۵ ۱۷۶ ۱۷۷ ۱۷۸ ۱۷۹ ۱۸۰
(۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۲۱ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: پس اگه واقعن عوض شدی پس از همه‌ی جنبه ها بیا عوض بشو نه اینکه به صورت selective یه سری چیزا رو برداری و بقیه چیز ها رو نخوای.حرف درستی نیست به نظر من، اتفاقا باید selective انتخاب کرد اما معیار select باید درست باشه.
.....
احسنت، پیشنهاد میکنم این دو تا صفحه رو بخونید:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
(۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۲۱ ب.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط:(29 تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۱۸ ب.ظ)ماه بانو نوشته شده توسط: اوفسکی اوفسکی گونه استفاده کنیم.شما نشستی از سبک های هنری نقاشی گفتی فکر کردم تحصیلکرده هستین و عاشق هنر
از تارکوفسکی سخنی وام گرفتم.
متوجه شدم حقیقتن اشتباه کردم. کسی که ادعای هنر داشته باشه .... .... حیف واقعا
از در شوخی (تمسخر؟) با نقاشی وارد شدید.
« من خونه بابام اینا سبک کوبیسم نقاشی می کشیدم و الان با تو پسر دیلاق تو یه اپارتمان ۵۰ متری ......»
ما هم پذیرفتیم که باشه با این کوبیسم و متعلاقتش دنیا شیرین تره تا زندگی با کسی که درکت نکنه
موافق نیستید؟
......
(۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۳۲ ب.ظ)sss نوشته شده توسط: به هر حال، فعلا که تو این جامعه هستیم پس با شرایط این جامعه بحث می کنیم.مشکل اینه که شما با شرایط جامعه‌ی ایران بحث نمیکنید دیگه گل من
۱۲۰ صفحه این تاپیک رفته جلو به نظر شما چی میتونه دلیلش باشه؟ دلیلش اینه که اصلا اون چیزی که هست رو نمیبینیم و داریم فقط حرف میزنیم.
یه نکته هست که اکثر افرادی که توی این تاپیک هستن ارشد یا کارشناسی دارن از دانشگاه های خوب ...
خب الان دیگه فکر کنم شما نمیتونی اینا رو با پسر عموتون که مثلا سربازی معاف بود و دیپلم هم نگرفت و رفت بوتیک زد و الان آزارا سواره مقایسه کنی.
یا فلان شخص که مهندسی شیمی داشت و رفت مثلا عسلویه و ۱۵ روز خونه هست و ۱۵ روز نیست و ماهی ۵ تومن داره مقایسه کنید.
اگه میخواد پسری رو مثلا بزنید،یکی رو مثلا بزنید که کارشناسی کامپویتر یا ارشد داره و تونسته بره یه جای خوب درس بخونه ! (البته از این گفته ام بد برداشت نشه )
اکثر پسر هایی که توی این تاپیک پست میزارن از ۱۷ سالگیشون ، سرشون تو درس بوده تا الان که شدن ۲۵ ،اکثرا هم از افراد متوسط جامعه هستن، اکثر پدرا بازنشسته هستن و بالای ۵۵ سال.
اینا یه سری فکرا بود که توی سرم میچرخید و نوشتمشون و نمیدونم چه نتیجه ای میخوام ازشون بگیرم.
داشتم کتابامو نگاه میکردم یه جمله دیدم از نیچه که میگه:
اندیشه‌ی مرد آن است که:
زنی را که قلبت برایش می تپد تسخیر کن،
زن ستخیر نمی کند، می رباید
و در جایی دیگر هم میگه:
اینجا و آنجا روی زمین نوعی ادامه‌ی عشق وجود دادرد که در آن اشتیاق و تملکی که دو موجود نسبت به هم احساس میکنند جای خود را به خواستی جدید، اشتیاقی جدید، عطشی والا و مشترک،عطشی برای کمال و آرمانی فراتر از هر دوی آنها، داده است. اما چه کسی این نوع عشق را می شناسد؟ چه کسی آن را تجربه کرده است؟ اسم واقعی آن دوستی است.
دوستم آرزوست ...
بچه ها اگر چیزی گفتم که به نظر اومد لحنم بد بود و باعث ناراحتی کسی شد معذرت خواهی می کنم. واقعا با عصبانیت ننوشتم ولی شاید این طور برداشت شده. ببخشید.
(۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۵۰ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: مشکل اینه که شما با شرایط جامعه‌ی ایران بحث نمیکنیدمثال بزنید لطفا
(۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۰۳:۰۲ ب.ظ)sss نوشته شده توسط: مثال بزنید لطفاکه شرایط پسر ها رو نمی بینید
یکیش این
(۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۵۰ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: اکثر پسر هایی که توی این تاپیک پست میزارن از ۱۷ سالگیشون ، سرشون تو درس بوده تا الان که شدن ۲۵ ،اکثرا هم از افراد متوسط جامعه هستن، اکثر پدرا بازنشسته هستن و بالای ۵۵ سال.
دوستان ۲ نکته:
۱- بحث رو به جنجال نکشید.
۲- واقعا نامناسب هست که برخی از کاربران که تحصیل کرده هم هستند به عمد این همه غلط املایی و نگارش دارند. مثلا چرا به جای "به" از "ب" استفاده می کنید یا بجای "که" از "ک". باز اگر تا این حد بود خیلی مشکلی نداشت، چیزای خیلی ناجورتر هم مینویسید که من دیگه نمیگم. به نظرم این توهین به زبان فارسی هست و یک جور بی سوادی!! دقت کنید که متن شما توسط خیلی از افراد خوانده میشه.
البته من خودم اخیرا سعی کرده نحوه نگارشم از فرم خیلی رسمی خارج بشه اما سعی میکنم تا جایی پیش برم که دیگه کلمات رو بهم نریزم، لطفا رعایت کنید.
(۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۰۳ ب.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط: یه پسر بره درسش بخونه تا اخر بعدش بره سربازی بعدش بره دنبال کار بعدش بره دنبال شغل دوم بعدش بره سراغ شغل سوم شبا اسه بره اسه بیاد گربه شاخش نزنه. سر بزیر باشه. چشم پاکم تازه باشه این همه مدت. همه پولاشم نه برا ایاشی خرج کنه نه برا شیکمش همش جمع کنه تو بانک مسکن. دم اخر بره خواستگاری تا بعد یه عمر خون دل خوردن خودش و ننه باباش. و چشم پاکیش! همچی رو دو دستی بده دست یکی که تازه دو قورت و نیم طرف باقی بمونه من خونه بابام اینا سبک کوبیسم نقاشی می کشیدم و الان با تو پسر دیلاق تو یه اپارتمان ۵۰ متری که یه موش هم لونه کرده باید سر کنم... بابام فلان نننم فلان و تو پسر دیلاق هیچی نداری...
این یعنی دخترای امروز جامعه ما! تازه از دید متوسط نیگاه کردم وگرنه از این خیلی خیلی بدتره شرایط.(اغلب اول کار یه بازوکا میگرن دستشون میگن غلط کردی اومدی خواستگاری تعیین تکلیف کن ننت چرا چپ نیگا کرد بمن)
ازدواج سنتی مسخره و خیلی مسخره تر از اون کسانی هست که ادعا دارن سنتی ازدواج نکردن و سرکلاس درس و تو محیط کار باهم اشنا شدن(اینم سنتی هست) ازدواج وقتی معنی میده طرف بدون نقاب باشه و بازی تو کار نباشه که شرایط جامعه توری هست همه دارن نقش بازی می کنن...
ممنونم. واقعا حرف آخرو زدین. به جز این پست من که دیگه چیز اضافه ای برای گفتن ندارم.
"فداکاری"
ـــــــــــــــــــــــــــــ
همین!
اگر دو نفر طالب زندگی مشترک باشن همین یک کلمه براشون (هر دو شون) لازم و کافیه!
بقیه چیزا (صبر، تلاش، همدلی و ...) زیرمجموعه همین یک کلمه هستن! چون اگر قرار باشه "منفعت خانواده" بر "منفعت شخصی" برتری پیدا کنه باید تمام این صفات رو داشت که جمع همه شون هم میشه "فداکاری".
________________________
ضمنا قرار نیست این فداکاری به معنای نادیده گرفتن و گذشتن از خود باشه! قطعا "منفعت خانواده" یعنی منفعت همه اعضاء.
فداکاری یعنی به غیر از خودت برای افراد دیگه ای هم تلاش و مبارزه کنی ... یعنی وقتی خوشحالی که همه خانواده ات خوشحالند ...
(۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۰۳:۱۲ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: یکیش اینمن فکر نکنم تا حالا حرفی زده باشم در این مورد. تو حرف های خودم تناقضی نیست از نظر خودم.
شما هنوز هم به ریسکی که دختر میکنه توجه نمی کنین. برای پسرها هم ریسک داره ولی ریسک اجتماعی برای یک دختر خیلی بیشتره. خیلی شرایط مطلقه بودن تو این جامعه سخته. خیلی از خانم های مطلقه از طرف پدرو مادر خودشون هم حمایت نمی شن چه برسه به جامعه. یکی از دلایلی که دخترا سخت میگیرن اینه.
در مورد مثالتون هم، دخترها هم همین شرایطو دارن با این تفاوت که کلی محدودیت اجتماعی دیگه هم بهشون تحمیل شده. انتخاب هاش محدودتر هستن و ملاحظاتش بیشتر
(۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۴۵ ب.ظ)majoit نوشته شده توسط: (البته فک میکردم اینو درک میکنید که وقتی ی نفر بعد از چندین سال ک تو ی شاخه فعالیت داشته و راهشو عوض کرده و رفته سمت ی شاخه جدید و حسابی وقت و انرژی وااسه بهتر شدنش گذاشته، این ینی ب راحتی بخاطر ی نفر دیگه ازش نمیگذره. . )خب مشکل از اینجا هست، اگه توی یه رابطه هر مدلیش این حرفا مطرح بشه که من به خاطر تو فلان کردم و بخاطر تو بیسار کردم باید فاتحش رو بخونید
البته من متوجه جمله‌ی بالای شما نشدم ، الان این شخص مورد نظر ما یه شاخه کار میکرده(مثلا سفال گری) بعد دیده خوب نیست توی اون رفته سراغ یه شاخه‌ی دیگه(مثلا نقاشی) و اونجا ترکونده حالا این حاضر نیست به خاطر هرکسی از این بگذره؟ آیا من درست فهمیدم؟
شما اگه به خاطر کسی یه فداکاری میکنید به هیچ عنوان نباید حرفی از اون کارتون بزنید ! (هر چند من اسم اینو فداکاری نمیدونم )
(۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۴۱ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: خوشبخت بشید
شما هم همینطور (:
بیچاره من که دارم خودمو برای شما اثبات می کنم. تو دنیای واقعی چیزی نشدم، اومدم تو فضای مجازی میخوام اثبات کنم که نه، من یه چی شدم یا یه چی هستم. واقعا برای خودم متاسف شدم. واقعا برای خودم متاسف و ناراحت شدم. نزدیک سی سالمه وضعیتم اینه که اومدم اینجا دارم با شما جر و بحث میکنم سر هیچ و پوچ. خیلی ها هم شبیه من هستن (بلا نسبت بعضی ها که ضعیف النفس نیستن). خسته نباشیم واقعا. خسته نباشیم.