اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - نسخهی قابل چاپ |
RE: اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - hatame - 30 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۲۸ ب.ظ
(۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۱۸ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:بابت توصیه هاتونم یک دنیا ممنون به موضوع خوبی اشاره کردید(30 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۴۷ ب.ظ)hatame نوشته شده توسط: منم واسه همین انقدر تلاش کردم که ارشدم خوب شه به امید اینکه شاید راحتر بتونم پذیرش بگیرم.@hatame فکر کنم چون یا خودشون وضعیت مارو نداشتن یا الان دیگه اون روزهارو فراموش کردند |
RE: اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - afrooz-OMD - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۰۳ ق.ظ
یه سوال دارم خارج از بحث دقیقا فاز اینایی که منفی میدن چیه؟ چون مخالف نظرشون بنده اظهار نظر میکنم باید منفی بگیرم؟ ینی سکوت توی همچین تایپیک ها با خواننده های متعصب انگار خیلی منطقی تره! ینی منم باید به همه اونایی که مخالف عقیده من هستن منفی بدم؟ متاسفم |
اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - sabafarhadi - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۲۰ ق.ظ
دخترا هم راحت می تونن برن. مثل دخترعمو های من که یکیشون ام آی تی و یکی دیگشون استنفورد اپلای کردن و رفتن |
اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - hiva60 - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۴۰ ق.ظ
سلام مارسل جان بعد از اون آناتومی یک سقوط ۱۲۰ نفره، این موفقیت و صعودت رو تبریک میگم راستی از اون یارو چه خبر؟! حمید معصومی نژاد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران رُررررررررررررررررررررررررررررررررم |
RE: اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - s-nowrozi - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۴۵ ق.ظ
(۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۰۶ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط:جالبه من زیاد تلویزیون نگاه نمی کنم اگر هم نگاه کنم بیشتر اونوره(30 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۴۷ ب.ظ)s-nowrozi نوشته شده توسط: رفتن برای چی!؟!!!! بله اروپا دانشگاه صنعتی مونیخ و EPFL و استادی م÷ل Beniniداره اما چقدر از صنعت سخت افزار دست اونای یه دانشجوی Benini هم ایرانی کاری نداره یه ایمیل بزنید و تجهیزات اونا رو بپرس چیه حداقل تو سایتش می تونی اموزش هاش رو ببینی خیلی از کار رو می شه با یه بورد zynq هم انجام داد اگر تلاش باشه(پیاده سازی risc-v دانشگاه برکلی)! با کارهای که فقط بیشتر تو دو تا نرم افزار شبیه ساز انجام بشه کسی تره هم خورد نمیکنه وگر نه الان ایتالیا باید بالاتر از امریکا می بود فکر می کنی شرکت های امریکایی با شبیه سازی اینجا رسیدند نه پسر بلکه با هزینه شخصی و کار عملی اینجا رسیدند وگر نه شریف که داره سالی ۳۰ ۴۰ مقاله درباره noc می ده پس چرا یه ترانزیستور هم ندیدیم ایران سالی یه ۲۰ هزار تا مقاله می نویسه سوییس هم همینطور این کجا و ان کجا امریکا و کشورهای اروپایی هم م÷ل ایران و سوییس می مونن! بجا نوشتن چهار تا مقاله (جفت کردن چهار تا مقاله دیگه) بهتره خودتو تو عمل نشون بدی! یادم یه نوشته از دانشگاه کارنگی می خوندم می گفت دانشجوها م÷ل موش کلیسا هستند (از نظر درامد) اامیدوارم هر کسی بره با برنامه بره |
اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - Behnam - ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۵۴ ق.ظ
(۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۰۳ ق.ظ)afrooz-OMD نوشته شده توسط: یه سوال دارم خارج از بحث حتی اگه عمد و منظوری هم در کار باشه اصلاً نباید این چیزا رو جدی گرفت، من الان ۳۱ تا منفی دارم ولی اگه ۳۱ هزار بشه هم باز نظر خودم رو میدم و خودسانسوری نمیکنم. همه هم منظورشون از منفی دادن چیز بدی نیست. شاید وقت یا حوصلهی پست دادن ندارند و با زدن موافق و مخالف روی نظرات دیگران، نظر خودشون رو اینطوری بیان میکنند. در ضمن همه هم متعصب نیستند، مخصوصاً کسانی که تجربه داشتند، به شخصه وقتی با کسی که تجربهی یک کار یا اتفاق رو داره سعی نمیکنم علیهاش موضعگیری کنم چون ما صرفاً از روی شنیدهها داریم نظر میدیم ولی ایشون دیده و به قول معروف چشیده. برا همین این جور پستها منفی خورشون مـَلـَسه |
اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - Faridfo - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۵۴ ق.ظ
نظرات جالبی بود. راستش رفتن هم خوبه هم بد.نظر من اینه. من خیلی تو این چند سال در دانشگاه روی این موضوع رفتن و موندن تحقیق کرده ام . بعضیها که ارشد هم میخونن همچین داد سخن میدن که اینجا فوق افتضاحه که مهمترین سوال در ذهن ادم اینه که چرا پس تا حالا موندین. اصلا" واسه چی ارشد امتحان دادین. اونایی که میرن و من هم مثل خیلی از دوستان دیده ام و میبینم دو سه دسته اند. یه دسته فقط میخوان فرار کنن. وقتی صحبت میکنی باهاشون فقط میخواد بره خب این دسته کیلویی اپلای میکنن. یعنی طرف واسه بیست جا اپلای میکنه. همین اخیرا" یکی شون که دانشجوی ارشد هم هست و فقط دفاعش مونده بمن میگفت مورد آخری که اپلای کرده تو امریکا اکسپت شده و اصلا" تافل خیلی پایین میخواد و ارشد هم به نمرات دروسم اکتفا کرده اند و من میرم واسه PHD.فول فاند هم بودش اسمش هم گفت ولی اینقدر دانشگاه ناشناسی بود که اسمش هم یادم نمونده. این دوست من حتی حاضر نیست بمونه این شش ماه را دفاعش را بکنه و بره. الآنم فکر کنم ارمنستانه واسه مصاحبه خب اینا که فقط میرن. معمولا" هم جزء فرار مغزها نمیشه بحسابشون آورد یه دسته دنبال گرفتن مدرکن اونور آب از یه دانشگاه خوب. یعنی طرف میاد همچین شیک تو ارشد مثلا" امیرکبیر. ولی هدفش درس و تحقیق نیست. رزومه است. بیشتر از اینکه دنبال علایق و استعدادش باشه دنبال اینه که ببینه فلان استاد تو فلان دانشگاه رو چی کار میکنه ایتم یه مقاله بهر ضرب و زوری هست تو تون زمینه بدهدو خودش را یه جوری سنجاق کنه به یه زمینه روز و تو دو سه سال ارشد یه رزومه تو این زمینه جور کنه و اپلای کنه و بره. اگرچه هشتاد - نود درصدشون موفق نمیشن آخر خ.دشان را به اون استاد و دانشگاه برسونن ولی بالاخره با درصدی خطا به یه دانشگاه با درجه پایین تر راضی میشن و میرن. اینها معمولا" بنظر من باز فرار مغزها نیستن. من گاهی که نیگاشون میکنم می بینم طرف فرقی نمیکرد اگه مثلا" بجای هوش مصنوعی عمران هم میخوند همینجور بود. یه دسته واقعا" کارشون درسته. یعنی واقعا" از اول درست درمون وبا علاقه اومدن. شاید کارشناسی دانشگاه افتضاحی بوده ولی واقعا"روی علاقه اش کار میکنه. موفق هم هست. چون همچین درست و جفت و جور با موضوع مورد علاقه اش چفت و بست شده. این بیشتر محتوای کار براش مهمه. حتی بعضی بچه های دکترا ی همین داخل هم اینجورین . واقعا" طرف هم با استعداده هم علاقه اش روی موضوع در حد عشقه. ده بار دیگه هم ارشد بده رتبه اش خوب میشه. معمولا" خوب مطالعه میکنن و از اساتید هم بالاترن. بقول یکی میگفت اول هفته بهش بگن رو موضوع تحقیق کن آخر هفته میتونه یه مقاله خوب ازش در بیاره. اینا اگرچه تعدادشون خیلی کمه و در حد زیر یک درصد در هر رشته حداقل تو امیر کبیره ولی معمولا" وقتی اپلای میکنن اصلا" به کم راضی نمیشن. کیلویی هم اپلای نمیکنن. اونور هم فلان استاد از روی کارکردش میگیره که این همونیه که دنبالش میگرده. درسته شرایط اینجا سخته واسه ارشد ولی دیگه اینهمه هم غر نمیزنن. اینا فرار مغزها هستن و معمولا" اونور هم تو تحصیل موفق هستن. البته من دیگه سن و سالم قد نمیده ببینم عاقبت چی میشن و در الونجا هم مثل اینجا یه سر و گردن بالاترن یا نه. یه دسته هم میرن چون اینجا واقعا" شغلی در سطحشون نیست. یعنی حالا ارشد گرفت از شریف از تهران از امیرکبیر ! خب چیکار کنه. البته کار هست واقعا" برای خیلیها . ولی مثلا" شما میخوای هیئت علمی بشی . بغیر از دانشگاههای درجه ۳ جایی فعلا" نیست. اینا هم سعی میکنن برن. این گروه هم تو کار رزومه هستن. حتما" هدفشون اینه که ارشد بیان تو دو سه دانشگاه مطرح. بیشتر براشون زمینه شغلی مهمه. حالا ابزارش تحصیله. یکی از بچه ها میگفت مثلا" فلانی واسه اش یه کار پردرآمد فلان جا جور شد و نرفت . همینجا موند. خب اینم هست.اگه کار خوب پیدا بشه دیگه برای تحصیل نمیره. هر تابستان یه سفر میره واسه تفریح . هر زمستان هم میره واسه تعطیلات زمستانی اکثریت مثل من و شما هم شاید تو این دسته ایم. مجبورمون میکنن بریم حالا نمیدونم که بعدا" بر میگردن یا همونجا میمونن. ولی نبودن شغل و درآمد عالی یا خوب هم انگیزه یه عده کثیری است که حتی با کارشناسی میرن. اینا حاصل تجربه من تو این چند سال اخیر بود که گفتم. نظراتم بود و تجربه ام. دوست نداشتین بگین پاک کنم. |
اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - IT93 - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۰۴ ق.ظ
نظرات دوستان رو خوندم، اکثرا به این نتیجه رسیدند ک برای اینکه بخوای تویه ایران موفق باشی، باید از ایران بری... فقط میتونم بگم متاسفم برا کشوری با این همه استعداد و پتانسیل اما... |
RE: اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - A V A - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۱۲ ق.ظ
اقای faridfo این "کیلویی اپلای" کردنی که گفتین مثل کیلویی انتخاب رشته کردن همینجا نیست احیانا؟ چرا صد تا انتخاب داریم و همشم پر میکنیم؟! |
اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - Behnam - ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۱۴ ق.ظ
(۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۴۵ ق.ظ)s-nowrozi نوشته شده توسط: جالبه من زیاد تلویزیون نگاه نمی کنم اگر هم نگاه کنم بیشتر اونوره فکر نمیکنم چیزی که نوشتید زیاد به حرفهای من ربط داشته باشه اما خب اگه اینطوری باشه که خیلی از دانشگاههای آمریکا هم عملاً چیزی پیادهسازی نمیکنند. مباحث سطح circuit مثل چه میدونم carbon nanotube و ... فقط توو دانشگاههایی مثل استفنورد و امآیتی آزمایشگاه و fab دارند، ولی خب نمیشه گفت که چون بقیهی دانشگاههای آمریکا یا اروپا ندارند پس هیچ کاره هستند. بحث این نیست که صنعت کدوم کشور قویتر هست. بحث اینه که دپارتمان کامپیوتر و فیلد معماری کامپیوتر مثلاً EPFL اونقدر قوی هست که شاگردایی تربیت میکنه که برن جاهایی که fab دارند آموختههاشون رو استفاده کنند و اینکه طول تحصیل هم به این جاها دسترسی داشته باشند تا از نظر عملی هم اُمّی بار نیان. لازم نیست ایمیل بزنم، خودم رفتم و Thermal Cameraشون رو دیدم که ۸۰ هزار یورو خریده بودند تا صرفاً بتونند دمای تراشهی FPGA رو موقع کار ببینند. اینجا تا صد سال هم از این خبرا نیست. یه شبیهسازیای که با سرور چند هستهای ۱۰ دقیقه طول میکشه رو باید ۵ ساعت صبر کنی براش. اینا چیزی نیست که یه بُرد zynq بتونه از پسش بر بیاد، تازه اگه همینم بهش دسترسی داشته باشی. نه همه اما اکثر ژورنالها اعتبارشون از کنفرانسها بیشتره اما استادها بعضی از مقالههاشون رو که میتونه توو ژورنال چاپ بشه رو میفرستند کنفرانس. چرا؟ تا اینکه دور هم جمع بشن و از نزدیک با پیشرفتهایی که شده آشنا بشن و دور هم صحبت کنند. این واقعاً تأثیرش از ۱۰ تا کتاب و ۱۰۰ تا مقاله راجع به اون موضوع خوندن بیشتره. اینجا دانشگاه پول رفت و برگشت به کنفرانس که سهله، پول ثبتنام هم نمیده (تازه اگه بتونی ویزای از ترکیه اونورتر رو بگیری و از پس ادارهی نظام وظیفه بر بیای) برا همین یا باید توو ژورنالهای پرت elsevier چاپ کنی یا ۱۰ تا جا بفرستی تا آخرش یه جا اکسپت بشه. اینجا شاید سالی دو تا استاد خارجی برای ارائه و talk نیاد و اگه کسی بیاد هم همون ایرانیهایی هستند که N سال پیش گذاشتند رفتند ولی دانشگاههای دیگه هر هفته talk دارن و استادا از همه جا میان باهاشون آشنا میشی و صحبت میکنی ببینی دنیا چه خبره. منظورتون رو نوشتن و جفت کردن ۴ تا مقاله متوجه نشدم اما اینکه میگید خودت رو توو عمل نشون بدی، من فیلدم خودم که حافظههای غیرفرار هست رو چجوری توو برد Zynq به صورت عملی نشون بدم در حالی که نه توو دانشگاه این امکان هست نه توو فلان گوشه از مملکت که پاشم برم اونجا انجام بدم. شاید حتی ۱۰ درصد پایاننامههایی که تعریف میشه امکان پیادهسازی با FPGA نداشته باشه. |
RE: اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - Faridfo - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۲۴ ق.ظ
(۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۱۲ ق.ظ)AVA 94 نوشته شده توسط: اقای faridfo این "کیلویی اپلای" کردنی که گفتین مثل کیلویی انتخاب رشته کردن همینجا نیست احیانا؟ چرا صد تا انتخاب داریم و همشم پر میکنیم؟!نه. فرق میکنن. اونا که کیلویی انتخاب رشته میکنن اصرار زیادی دارن ارشد بشن. حالا دولتی نشد آزاد. آزاد نشد مجازی. مجازی نشد پردیس. یه وقت دوستان فک نکنن من قصد توهین دارم.اصلا" اینطور نیست. این دوستان که تا ته دفترچه را تو فرم انتخاب رشته میزنن نمیخوان از جمع همدوره ای ها عقب باشن. یا شاید بعضیا میخوان نماینده مجلس بشن یا ازدواج کنن . یا کارمند دولت هستن و میخوان حقوقشون زیاد بشه یا ... هر کدوم از ما یه انگیزه ای داریم . انگیزه همه هم قابل احترامه. ولی اونی که کیلویی اپلای میکنه یه کشور دو تا کشور انتخاب میکنه و بعد از بالا تا پایین تو دانشگاهاش میگرده و اقدام میکنه. اصلا" هدفش اینه که بره. حالا ارشد یا اپلای یه وسیله است واسه ویزا گرفتن فاند گرفتن ... اگر هم که پولدار باشه که دیگه شاید دنبال فاند و اینا هم نباشه! |
RE: اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - s-nowrozi - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۳۸ ق.ظ
(۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۱۴ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط:البته منظورم این نبود دانشگاه های اروپا هیچ هستند اما قابل مقایسه با خیلی از دانشگاه های امریکا نیستند(31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۲:۴۵ ق.ظ)s-nowrozi نوشته شده توسط: جالبه من زیاد تلویزیون نگاه نمی کنم اگر هم نگاه کنم بیشتر اونوره اینجا ایرانه و خوب یه اوسیلوسکوپ ۱۰۰ مگا هرتز هم برام سخت که خوبه محاله اما باید کاری کرد خدایی هزینه انجام پروژه fab هم برای امریکایی ها هم زیاده ! حتما هم نباید تو گرافین و نانو تیوب کار کرد می شه م÷ل شرکت آرم فقط فروشنده فناوری بود اما خودم ۱۰۰ درصد درباره نبود امکانات آزمایشگاهی موافقم من به شخصه از این همه حماقت مسولین این کشور برای هزینه نکردن برای علم واقعا متاسفم اگر نظری مخالف شما می گم دلیل بر این نیست تو یه توهم از رشد علمی کشورمون هستم بلکه می گم حداقل تا جایی که می شه بیام عملی کار کنیم(اگر وسیله ای برای کار باشه!) بجا نوشتن چهار تا مقاله (جفت کردن چهار تا مقاله دیگه) بهتره خودتو تو عمل نشون بدی! ببخشید منظورم به شما نبود به اونایی بود که فقط مقاله برای چاپ شدن اون هم به هر قیمت و کیفیتی باشه می کنند |
اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - Amir V - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۰۹ ق.ظ
سلام. خیلی خوشحالم برات. امیدوارم همیشه موفق و شاد باشی. و یه توصیه هم دارم به دوستان. اونایی که میخوان اپلای کنن، باید بگم که واسه ارشد رفتن خیلی خیلی بهتره از اینکه واسه دکتری برن! امیدوارم همه از فرصتهای زندگیشون استفاده کنن. |
اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - alim93 - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۱۶ ق.ظ
تبریک بابت موفقیتت دوست عزیز....همیشه موفق باشی نظرات دوستانو خوندم....برام چندتایی سوال ایجاد شد...از دوستان خواهش دارم راهنمایی کنن.سوال من اینه که:منی که الان دانشجوی ترم ۷ ام و عملی قوی ندارم و زبان متوسطی دارم باید چکار کنم؟؟؟؟ آیا ارشد بخونم و درکنارش زبانو و عملی رو قوی کنم و بعد به فکر اپلای باشم؟؟؟اگه هدفت قبول شدن تو مثلا شریف باشه،آیا ارزش یکسال پشت کنکور موندنو داره؟؟؟؟؟ آیا راهی هست که بشه اپلای کرد،بدون پشتوانه مالی،بدون داشتن کارت مقدس سربازی و.......؟؟؟ سوالام یه مقداری کلی هستن،ببخشید دیگه... فقط بیزحمت راهنماییم کنید... |
RE: اولین پست، بعد از دقیقا دو سال دوری از مانشت - sepehr . kh - 31 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۲:۵۸ ق.ظ
(۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۶:۰۳ ب.ظ)sepanta1990 نوشته شده توسط:(30 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۱۱ ب.ظ)sepehr . kh نوشته شده توسط: به قوله بزرگی: خوشبختی و شادی یک سفر هست، نه یک مقصد!! هر لحظه باید شادترین باشیمآقا این جمله خیلی قشنگ بود..گذاشتم امضام راضی باش (۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۶:۳۳ ب.ظ)didar نوشته شده توسط:(30 اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۵:۴۱ ب.ظ)Faridfo نوشته شده توسط: پ.ن: البته اینم هست که بعضی میرن و بعضی برمیگردن. یعنی بعضی بخاطر خانواده و اینا نمیتونن . من خودم دیدم کسایی را که با بهترین شرایط در بهترین دانشگاهها میتونستن برن ولی همینجا موندن و دارن دکترا میخونن. یعنی خانواده به بودنشون نیاز داره.حرف دل من رو زدین . من اگه مامانم میذاشت میرفتم. نمیتونم دلشو بشکنم ... هیچ انگیزه ای هم برا خوندن تو اینجا ندارم وابستگی خونواده ها متفاوته! خواهر من چند ماه دیگه با نامزدش کاراش درست شده میرند، اونم با هزار قول که هر ۳ ماه بیاد، بعدم ماها باید پذیرش بگیریم، بریم پیشش! بازم عذاب گرفته همه اعضای خونواده را الان دو دل شدند "" بچه ها لذت زندگی را تویه درس خوندن، تویه پذیرش گرفتن تو یه کشورهای دیگه نبینید! لذت را تویه نگاه مون به زندگی میشه دید!! "" میشه بهترین کشور بود و اینقد درگیر کار بود که در۴۰ ساله دیگه حسرت یک لذت تویه عمر گذشتت را بخوری، از اونطرف میشه ایران موند با این احترام و آغوش باز برای ما جوانان بله و همچنین رفااااه زندگی کرد، اما یک عمر سایه پدر و مادرم و کسایی که دوسشون داریم بالا سرمون باشه، با تمام مشکلات؛ اما بازهم لذت دورهم بودن، شاد بودن!! ... خیلی متاسفم برایه روزگار کشوری که ملتش ازش فراریند! دل آدم میسوووزه |