|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 16 تیر ۱۳۹۱ ۰۳:۰۲ ب.ظ
الان که یه کم مریض و حال ندارم می فهمم چقدر سلامتی نعمت بزرگیه
اینشالا خدا از هیچ کس نگیردش و به اونایی هم که ازش محرومن عطا کنه
من که همیشه جزء دعاهامه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 16 تیر ۱۳۹۱ ۰۴:۰۶ ب.ظ
بسلامتی اونی که دوست داشتنو با تمام وجود یادش دادیم و
اون رفت و
به یکی دیگه امتحان پس داد
-------------------------------------------------------------------
زندگی با همه ی خوب و بدش می گذرد…
تو از این رهگذر یک روزه
در اجاق سردت
آتشی برپا کن
تا مگر
شعله ی رنگین حرارت خیزش به دلت گرمی خاصی بدهد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 16 تیر ۱۳۹۱ ۰۴:۱۰ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۱ ۰۳:۰۲ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط: الان که یه کم مریض و حال ندارم می فهمم چقدر سلامتی نعمت بزرگیه
....
خدابد نده ، انشاالله هر چه زودتر سلامتیتون به دست بیارید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 16 تیر ۱۳۹۱ ۰۴:۲۱ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۱ ۰۴:۱۰ ب.ظ)SaMiRa63 نوشته شده توسط: خدابد نده ، انشاالله هر چه زودتر سلامتیتون به دست بیارید
ممنون دوست گلم
انشاالله همیشه سلامت باشی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - banou - 16 تیر ۱۳۹۱ ۰۸:۵۱ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۱ ۰۹:۲۷ ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط: شریف ترین دلها دلی است که اندیشه ی آزار کسان درآن نباشد
احسنت.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 16 تیر ۱۳۹۱ ۰۹:۱۹ ب.ظ
مهربانترین قلبها متعلق به کسانی ست که با محبت دیگران را یاد میکنند.
شکسپیر گفته: من همیشه خوشحالم، میدانید چرا؟
برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم، انتظارات همیشه صدمه زننده هستند......
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mamani - 16 تیر ۱۳۹۱ ۰۹:۲۲ ب.ظ
دوستش دارم اما نمیدونه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - smartII - 16 تیر ۱۳۹۱ ۰۹:۳۰ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۱ ۰۹:۲۲ ب.ظ)mamani نوشته شده توسط: دوستش دارم اما نمیدونه
از کجا می دونی که نمی دونه؟ شاید می دونه! کی میدونه!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - e4me - 16 تیر ۱۳۹۱ ۱۱:۰۵ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۱ ۰۹:۲۲ ب.ظ)mamani نوشته شده توسط: دوستش دارم اما نمیدونه
میفهممت منم یکیو دوست داشتم نمیدونست
وقتی دونست.....
هی بسوزه پدره عا....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 16 تیر ۱۳۹۱ ۱۱:۴۴ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۱ ۱۱:۰۵ ب.ظ)e4me نوشته شده توسط: میفهممت منم یکیو دوست داشتم نمیدونست
وقتی دونست.....
هی بسوزه پدره عا....
نگوووووووووووووووو
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 16 تیر ۱۳۹۱ ۱۱:۵۸ ب.ظ
ای خالق مهربان
*مرا وسیله صلح و آشتی خود قرار ده
*تا آنجا که نفرت است... حامل عشق
*جایی که خطا کاری و بدی است ... حامل گذشت
*جایی که نادرستی است ... حامل درستی
*جایی که نا امیدی هست ... حامل امید
*جایی که نفاق هست ... حامل یکرنگی
*جایی که شک هست ... حامل یقین
*جایی که تاریکی هست ... حامل نور
*و در جاییکه غم هست ... حامل شادی باشم
پروردگارا:
*کمکم کن که به جای تسلی خواهی..تسلی دهم و به جای درک شدن درک کنم..زیرا که پیدا کردن در گرو گم شدن است و با بخشش دیگران خود بخشوده میشویم و در مرگ حیات جاودان پیدا می کنیم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SarahArshad - 17 تیر ۱۳۹۱ ۰۳:۰۷ ق.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۱ ۱۱:۰۵ ب.ظ)e4me نوشته شده توسط: (دیروز ۰۹:۲۲ عصر)mamani نوشته شده توسط: دوستش دارم اما نمیدونه
میفهممت منم یکیو دوست داشتم نمیدونست
وقتی دونست.....
هی بسوزه پدره عا....
دوستانه بهت می گم اگر موقعیتش رو نداری بذار تو دلت بمونه هیچ نگو عشق حرمت داره .قشنگی عشق به انتظارشه .
عشق بازی می کنم با نام او
عشقی که رفاه ندداشته باشی وبخوای بسازیش مثل باتلاق میشه مگر اینکه پاهای دل هر دو تاتون بشه پای بابا لنگ دراز تا بتونید دوام بیارید.
خواهرانه بهت نصیحت می کنم توانایی هات رو بسنج اگر دیدی نمیشه رابین هود بازی در نیار وچالش کن تو قلبت اما هر وقت دلت گرفت برو سر همون چاله ویه دل سیر به یاد عشقت بیافت .
بعد میبینی چند سال که بگذره چاله پر شده و روش گل سبز شده که دیگه دلت رو نمی سوزونه اما یادش همیشه تو دلت سبزه.
سبز سبز.
عشق جاودانگیش به عدم وصال هست.وگرنه اگر قسمتت نباشه جز قلبی شکسته هیچ نخواهد بود .به نظرت قلب شکسته بهتره یا دل سبز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reyhaneh64 - 17 تیر ۱۳۹۱ ۱۱:۲۸ ق.ظ
چرا ز کوی عاشقان دگر گذر نمی کنی؟
چه شد که هر چه خوانمت به من نظر نمی کنی؟
خدا گواه من بود که قهر تو کشد مرا
ز قهر با غلام خود چرا حذر نمی کنی؟
نشسته ام به راه تو به عشق یک نگاه تو
ز پیش چشم خسته ام چرا گذر نمی کنی؟
تو ای همای رحمت ای جهان به زیر سایه ات
چرا نظر به مرغکی شکسته پر نمی کنی؟
نگر به خیل سائلان به سامرا و جمکران
ز باب خانه ات چرا سری به در نمی کنی؟
دلم میخواست حسو حالو روحیاتم مثل اون سالا بود........
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mamani - 17 تیر ۱۳۹۱ ۰۱:۳۴ ب.ظ
(۱۶ تیر ۱۳۹۱ ۱۱:۰۵ ب.ظ)e4me نوشته شده توسط: (16 تیر ۱۳۹۱ ۰۹:۲۲ ب.ظ)mamani نوشته شده توسط: دوستش دارم اما نمیدونه
میفهممت منم یکیو دوست داشتم نمیدونست
وقتی دونست.....
هی بسوزه پدره عا....
وقتی دونست دیگه بهت اعتنایی نکرد درسته؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - e4me - 17 تیر ۱۳۹۱ ۰۱:۵۳ ب.ظ
(۱۷ تیر ۱۳۹۱ ۰۱:۳۴ ب.ظ)mamani نوشته شده توسط: وقتی دونست دیگه بهت اعتنایی نکرد درسته؟
اتفاقا خیلی هم تحویلم گرفت (چون وسطای ترم بود)
ترم که تموم شد به واسطه ی تقلب هایی که بهش رسوندم همه ی درساشو پاس کرد(تو یه امتحان تو برگه ی خودم جواب همه سوالا رو نوشتم بعد بهش گفتم بیا برگه هامونو عوض کنیم از ترسش عوض نکرد تو یه لحظه که مراقب رفت بیرون بزور برگشو ازش گرفتم و برگه ی خودمو بهش دادم من شدم ۱۸ اون شد ۱۷) بعد از این ترم چون خرش از پل گذشته بود دیگه مارو نمیشناخت
۵ تا ۳ واحدی داشت چهارتاشو من واسش پاس کردم
به هر حال این نظام روزگاره.....
|