تالار گفتمان مانشت

نسخه‌ی کامل: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
(10 مرداد 1395 11:21 ق.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:16 ق.ظ)codin نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 10:24 ق.ظ)Pure Liveliness نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 10:16 ق.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: [ -> ]به نظرتون بیماریها و قبول اون بیماری چه قدر میتونه توسط پسر و خانواده پسر تاثیر گذار باشه؟!!!!!
من دیدم که حتی مطلقه بودن دختر(دوران عقد جدا شده بود) توسط پسر کاملا پذیرفته شده و فک کنم برای پسرا این مسئله از بیماری مهم تر باشه.
و هم دیدم پسر بیماری داشته و کاملا پذیرفته شده، البته خب حاد نبوده. اینم دیدم کسی هپاتیت داشته، (دور از جون) و نگفته و بعدش همسرش گفته اگه می دونستم ازدواج نمیکردم.
دوست خودم میگرن داشت و همسرش می دونست و مشکلی پیش نیومد.
چقدر مثال :|
شاید بستگی به بیماری داره. میتونید اگه با دوماد به توافق رسیدید بگید خونواده ش رو در جریان نذاره، چون متاسفانه اونطوری که دیدم معمولا اینا دهن به دهن میشه و کلی عیب و ایراد سر طرف میذارن. ولی در کل هر چی که هست باید گفته بشه.

ببینید وقتی خواستگاری به صورت سنتی انجام میشه همه چی میره روی ترازو و وزن احساس میشه ۰ اون وقت مثلا خانواده پسر میبینن دختر مثلا فلان بیماری کوچیکو داره حتی چیزهای ظاهری خیلی بی اهمیت میگن بی خیال چیزی که زیاده دختر میریم سراغ یکی دیگه.
ولی وقتی علاقه ای از یک کانال مثل دانشگاه یا .. بین دو طرف شکل میگیره طبیعیه از خیلی از مسائل چشم پوشی میکنن.
متاسفانه اینم حقایق تلخیه.. یک خانم محترمی را میشناسم که بنده خدا یک بیماری خاص دارن (که ایشالا هرچه زودتر شر این بیماری از بشریت کنده بشه) و الان شرایط جوری شده که خانواده خانم همون اول که برای خواستگاری زنگ میزنن براشون پشت تلفن میگن فلان مشکل هست بس که دختر از اومدن خواستگار ها و غیب شدنشون بعد شنیدن مشکل ضربه خورده.

البته اینی که نوشتم چیزهای کلیه والا به تعداد آدم ها نگرش وجود داره
همین دیگه یکی از دلایلی که من از ازدواج سنتی بدم میاد همینه . خانواده پسر مثل کالا نگاه میکنن میگن چیزی که هست دختر انگار دختر لنگله کفشه!!!!!! این مغازه نه مغازه بعدی و هیچ کدوم از محسنات شخصیتی و تلاشایی که دختر برای زندگیش کرده رو نگاه نمیکنن. من خودم یه خواستگار داشتم بابای پسره همون اول که منو دید گفت دختر کجا کار میکنی بهش میگم فلان جا . میگه امکان رسمی شدنتم هست؟ خب حالا حقوقت چه قدره میتونی وام و اینا هم بگیری؟؟؟؟؟ من فقط بهتم زده بود!!!!!! اینی که میگم مثلا باباش معلم بود خودش هوا و فضا خونده بود خخخخ

حالا انصافا برعکسشم هستش توی ازدواج های سنتی منظورم برای پسره Smile)))))))))))))
نپرسید بیمه هستید یا نه؟ :|
(10 مرداد 1395 11:24 ق.ظ)codin نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:21 ق.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:16 ق.ظ)codin نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 10:24 ق.ظ)Pure Liveliness نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 10:16 ق.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: [ -> ]به نظرتون بیماریها و قبول اون بیماری چه قدر میتونه توسط پسر و خانواده پسر تاثیر گذار باشه؟!!!!!
من دیدم که حتی مطلقه بودن دختر(دوران عقد جدا شده بود) توسط پسر کاملا پذیرفته شده و فک کنم برای پسرا این مسئله از بیماری مهم تر باشه.
و هم دیدم پسر بیماری داشته و کاملا پذیرفته شده، البته خب حاد نبوده. اینم دیدم کسی هپاتیت داشته، (دور از جون) و نگفته و بعدش همسرش گفته اگه می دونستم ازدواج نمیکردم.
دوست خودم میگرن داشت و همسرش می دونست و مشکلی پیش نیومد.
چقدر مثال :|
شاید بستگی به بیماری داره. میتونید اگه با دوماد به توافق رسیدید بگید خونواده ش رو در جریان نذاره، چون متاسفانه اونطوری که دیدم معمولا اینا دهن به دهن میشه و کلی عیب و ایراد سر طرف میذارن. ولی در کل هر چی که هست باید گفته بشه.

ببینید وقتی خواستگاری به صورت سنتی انجام میشه همه چی میره روی ترازو و وزن احساس میشه ۰ اون وقت مثلا خانواده پسر میبینن دختر مثلا فلان بیماری کوچیکو داره حتی چیزهای ظاهری خیلی بی اهمیت میگن بی خیال چیزی که زیاده دختر میریم سراغ یکی دیگه.
ولی وقتی علاقه ای از یک کانال مثل دانشگاه یا .. بین دو طرف شکل میگیره طبیعیه از خیلی از مسائل چشم پوشی میکنن.
متاسفانه اینم حقایق تلخیه.. یک خانم محترمی را میشناسم که بنده خدا یک بیماری خاص دارن (که ایشالا هرچه زودتر شر این بیماری از بشریت کنده بشه) و الان شرایط جوری شده که خانواده خانم همون اول که برای خواستگاری زنگ میزنن براشون پشت تلفن میگن فلان مشکل هست بس که دختر از اومدن خواستگار ها و غیب شدنشون بعد شنیدن مشکل ضربه خورده.

البته اینی که نوشتم چیزهای کلیه والا به تعداد آدم ها نگرش وجود داره
همین دیگه یکی از دلایلی که من از ازدواج سنتی بدم میاد همینه . خانواده پسر مثل کالا نگاه میکنن میگن چیزی که هست دختر انگار دختر لنگله کفشه!!!!!! این مغازه نه مغازه بعدی و هیچ کدوم از محسنات شخصیتی و تلاشایی که دختر برای زندگیش کرده رو نگاه نمیکنن. من خودم یه خواستگار داشتم بابای پسره همون اول که منو دید گفت دختر کجا کار میکنی بهش میگم فلان جا . میگه امکان رسمی شدنتم هست؟ خب حالا حقوقت چه قدره میتونی وام و اینا هم بگیری؟؟؟؟؟ من فقط بهتم زده بود!!!!!! اینی که میگم مثلا باباش معلم بود خودش هوا و فضا خونده بود خخخخ

حالا انصافا برعکسشم هستش توی ازدواج های سنتی منظورم برای پسره Smile)))))))))))))
نپرسید بیمه هستید یا نه؟ :|
آقا پسر حالا وظیفه اش نون آوریه مثلا اگر این سوال پرسیده شه دور از انتظار نیست!!!!! ولی آخه دقیقا دختر رو به چشم پول و ... میبینن. هر چند رد کردن پسر به خاطر مثلا بیمه بودن یا نبودن هم ظالمانه اس
هرچی بگین بدتر از این خواستگار من نیست خوووو Big GrinBig GrinBig Grin پسر گفت : شما خیلی خوبی همه معیارهای منو دارید و اینا کلی رفت بالامنبر تعریف کرد آخرش گفت فقط یکم حجاب شما مشکل داره که اونم بعد ازدواج درستش میکنم خخخخ Big GrinBig Grin
حالا جالب اینه سه بار اومدن من گفتم نه ...پسر از دور میدیدم میگرخیدم اصلا ConfusedConfused
یکبار هم اومد یک حرفی بزنه دل من نرم بشه مثلا چی گفت DodgyBig Grin
خودت مشکل داری Dodgy
(10 مرداد 1395 11:33 ق.ظ)shirin0101 نوشته شده توسط: [ -> ]هرچی بگین بدتر از این خواستگار من نیست خوووو Big GrinBig GrinBig Grin پسر گفت : شما خیلی خوبی همه معیارهای منو دارید و اینا کلی رفت بالامنبر تعریف کرد آخرش گفت فقط یکم حجاب شما مشکل داره که اونم بعد ازدواج درستش میکنم خخخخ Big GrinBig Grin
حالا جالب اینه سه بار اومدن من گفتم نه ...پسر از دور میدیدم میگرخیدم اصلا ConfusedConfused
یکبار هم اومد یک حرفی بزنه دل من نرم بشه مثلا چی گفت DodgyBig Grin
خودت مشکل داری Dodgy
خب میخواد درستت کنه دیگه Big Grin Big Grin Big Grin
(10 مرداد 1395 11:39 ق.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:33 ق.ظ)shirin0101 نوشته شده توسط: [ -> ]هرچی بگین بدتر از این خواستگار من نیست خوووو Big GrinBig GrinBig Grin پسر گفت : شما خیلی خوبی همه معیارهای منو دارید و اینا کلی رفت بالامنبر تعریف کرد آخرش گفت فقط یکم حجاب شما مشکل داره که اونم بعد ازدواج درستش میکنم خخخخ Big GrinBig Grin
حالا جالب اینه سه بار اومدن من گفتم نه ...پسر از دور میدیدم میگرخیدم اصلا ConfusedConfused
یکبار هم اومد یک حرفی بزنه دل من نرم بشه مثلا چی گفت DodgyBig Grin
خودت مشکل داری Dodgy
خب میخواد درستت کنه دیگه Big Grin Big Grin Big Grin

Big GrinBig GrinBig Grin منم درست جوابشو دادم TongueTongue
(10 مرداد 1395 11:33 ق.ظ)shirin0101 نوشته شده توسط: [ -> ]هرچی بگین بدتر از این خواستگار من نیست خوووو Big GrinBig GrinBig Grin پسر گفت : شما خیلی خوبی همه معیارهای منو دارید و اینا کلی رفت بالامنبر تعریف کرد آخرش گفت فقط یکم حجاب شما مشکل داره که اونم بعد ازدواج درستش میکنم خخخخ Big GrinBig Grin
حالا جالب اینه سه بار اومدن من گفتم نه ...پسر از دور میدیدم میگرخیدم اصلا ConfusedConfused
یکبار هم اومد یک حرفی بزنه دل من نرم بشه مثلا چی گفت DodgyBig Grin
خودت مشکل داری Dodgy

بعضیام میرن خواستگاری یه دختر مانتویی، میگن بعد ازدواج چادر بپوش
خوب چه کاریه ، برو خواستگاری یه دختر چادری
این حرف گاهی برخورنده س و در ضمن کلی فکر و خیال میاره تو ذهن آدم که نکنه طرف شکاکه
(10 مرداد 1395 11:48 ق.ظ)salam5 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:33 ق.ظ)shirin0101 نوشته شده توسط: [ -> ]هرچی بگین بدتر از این خواستگار من نیست خوووو Big GrinBig GrinBig Grin پسر گفت : شما خیلی خوبی همه معیارهای منو دارید و اینا کلی رفت بالامنبر تعریف کرد آخرش گفت فقط یکم حجاب شما مشکل داره که اونم بعد ازدواج درستش میکنم خخخخ Big GrinBig Grin
حالا جالب اینه سه بار اومدن من گفتم نه ...پسر از دور میدیدم میگرخیدم اصلا ConfusedConfused
یکبار هم اومد یک حرفی بزنه دل من نرم بشه مثلا چی گفت DodgyBig Grin
خودت مشکل داری Dodgy

بعضیام میرن خواستگاری یه دختر مانتویی، میگن بعد ازدواج چادر بپوش
خوب چه کاریه ، برو خواستگاری یه دختر چادری
این حرف گاهی برخورنده س و در ضمن کلی فکر و خیال میاره تو ذهن آدم که نکنه طرف شکاکه
خب برعکسشم هست خواستگاری باحجاب میرن میگن بی حجاب شو خب چه کاریه؟؟؟؟؟؟
(10 مرداد 1395 11:48 ق.ظ)salam5 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:33 ق.ظ)shirin0101 نوشته شده توسط: [ -> ]هرچی بگین بدتر از این خواستگار من نیست خوووو Big GrinBig GrinBig Grin پسر گفت : شما خیلی خوبی همه معیارهای منو دارید و اینا کلی رفت بالامنبر تعریف کرد آخرش گفت فقط یکم حجاب شما مشکل داره که اونم بعد ازدواج درستش میکنم خخخخ Big GrinBig Grin
حالا جالب اینه سه بار اومدن من گفتم نه ...پسر از دور میدیدم میگرخیدم اصلا ConfusedConfused
یکبار هم اومد یک حرفی بزنه دل من نرم بشه مثلا چی گفت DodgyBig Grin
خودت مشکل داری Dodgy

بعضیام میرن خواستگاری یه دختر مانتویی، میگن بعد ازدواج چادر بپوش
خوب چه کاریه ، برو خواستگاری یه دختر چادری
این حرف گاهی برخورنده س و در ضمن کلی فکر و خیال میاره تو ذهن آدم که نکنه طرف شکاکه

بدترش این ک فامیل بود خو از کودکی دید حجاب من همین...بره دنبال یکی شبیه خودش باشه خبDodgyConfused
اخه هم خدا میخوان هم خرما AngelBlush
ولی فکر و خیال نیومد تو ذهنما Big GrinBig GrinBig Grin چون از اولش گفتم نه دیگه شکاک بودن نبودنش واسم اهمیت نداشت...
(09 مرداد 1395 09:37 ق.ظ)aamitis نوشته شده توسط: [ -> ]از همش قشنگ تر اینه که دختر منتظره خانواده پسر زنگ بزنه
و پسر منتظره خانواده دختر زنگ بزنه و اجازه بعدی برای تشریف فرمایی رو بده
حالا کدوم درسته به نظر شما؟

کلا ازدواج ها عجیب و غریب شدن
عرف معمولا اینه که خانواده پسر تماس میگیرن..ولی بنظرم میشه احترام دو طرفه باشه دفعه ی اول و دوم که اونا تماس میگیرن حالا در طی این جلسات خاستگاری یبارم میتونن خانواده دختر تماس بگیرنSmile
(10 مرداد 1395 11:57 ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط: [ -> ]
(09 مرداد 1395 09:37 ق.ظ)aamitis نوشته شده توسط: [ -> ]از همش قشنگ تر اینه که دختر منتظره خانواده پسر زنگ بزنه
و پسر منتظره خانواده دختر زنگ بزنه و اجازه بعدی برای تشریف فرمایی رو بده
حالا کدوم درسته به نظر شما؟

کلا ازدواج ها عجیب و غریب شدن
عرف معمولا اینه که خانواده پسر تماس میگیرن..ولی بنظرم میشه احترام دو طرفه باشه دفعه ی اول و دوم که اونا تماس میگیرن حالا در طی این جلسات خاستگاری یبارم میتونن خانواده دختر تماس بگیرنSmile

ی سوال فنی:
خود دختر پسر این وسط چیکاره ان پس؟ ای بابااااااا خو مگه حرف نمیزنن با هم؟ دیگه کی بزنگه نزنگه مهم میشه مگه....کلا نمیتونم با ازدواج سنتی کنار بیام Dodgy شایدم بعدا کنار بیام خخخخخ Big GrinBig Grin
غیر از مسائل مثل نجابت و ایمان و خوش اخلاقی و ....از بعدهای دیگ بنظرم اول پسر باید استقلال مالی داشته باشه اینم مستلزم داشتن کار هست،بعدم برنامه داشته باشه واسه اینده ش مثلا باخودش بشینه حساب کتاب کنه مثلا من تا دوسال ۳سال دیگ میتونم خونه یا ماشین بگیرم...یعنی برنامه ش مشخص باشه.بعد وقتی خاستگاری میری این برنامه رو برای خانم باز کنه.

این جواب اقایRiemann بودBig Grin
(10 مرداد 1395 11:57 ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط: [ -> ]
(09 مرداد 1395 09:37 ق.ظ)aamitis نوشته شده توسط: [ -> ]از همش قشنگ تر اینه که دختر منتظره خانواده پسر زنگ بزنه
و پسر منتظره خانواده دختر زنگ بزنه و اجازه بعدی برای تشریف فرمایی رو بده
حالا کدوم درسته به نظر شما؟

کلا ازدواج ها عجیب و غریب شدن
عرف معمولا اینه که خانواده پسر تماس میگیرن..ولی بنظرم میشه احترام دو طرفه باشه دفعه ی اول و دوم که اونا تماس میگیرن حالا در طی این جلسات خاستگاری یبارم میتونن خانواده دختر تماس بگیرنSmile
اااا یعنی چی خانواده دختر زنگ بزنن تو رو خدا بیاین دختر ما رو بگیرین؟؟؟؟؟؟؟

(10 مرداد 1395 12:03 ب.ظ)shirin0101 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:57 ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط: [ -> ]
(09 مرداد 1395 09:37 ق.ظ)aamitis نوشته شده توسط: [ -> ]از همش قشنگ تر اینه که دختر منتظره خانواده پسر زنگ بزنه
و پسر منتظره خانواده دختر زنگ بزنه و اجازه بعدی برای تشریف فرمایی رو بده
حالا کدوم درسته به نظر شما؟

کلا ازدواج ها عجیب و غریب شدن
عرف معمولا اینه که خانواده پسر تماس میگیرن..ولی بنظرم میشه احترام دو طرفه باشه دفعه ی اول و دوم که اونا تماس میگیرن حالا در طی این جلسات خاستگاری یبارم میتونن خانواده دختر تماس بگیرنSmile

ی سوال فنی:
خود دختر پسر این وسط چیکاره ان پس؟ ای بابااااااا خو مگه حرف نمیزنن با هم؟ دیگه کی بزنگه نزنگه مهم میشه مگه....کلا نمیتونم با ازدواج سنتی کنار بیام Dodgy شایدم بعدا کنار بیام خخخخخ Big GrinBig Grin
هیچی فقط اون وسط وظیفه اشون لپ گلی شدن خانوما افزایش تعریق در آقایونه خخخخخخخخ
(10 مرداد 1395 12:03 ب.ظ)shirin0101 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:57 ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط: [ -> ]
(09 مرداد 1395 09:37 ق.ظ)aamitis نوشته شده توسط: [ -> ]از همش قشنگ تر اینه که دختر منتظره خانواده پسر زنگ بزنه
و پسر منتظره خانواده دختر زنگ بزنه و اجازه بعدی برای تشریف فرمایی رو بده
حالا کدوم درسته به نظر شما؟

کلا ازدواج ها عجیب و غریب شدن
عرف معمولا اینه که خانواده پسر تماس میگیرن..ولی بنظرم میشه احترام دو طرفه باشه دفعه ی اول و دوم که اونا تماس میگیرن حالا در طی این جلسات خاستگاری یبارم میتونن خانواده دختر تماس بگیرنSmile

ی سوال فنی:
خود دختر پسر این وسط چیکاره ان پس؟ ای بابااااااا خو مگه حرف نمیزنن با هم؟ دیگه کی بزنگه نزنگه مهم میشه مگه....کلا نمیتونم با ازدواج سنتی کنار بیام Dodgy شایدم بعدا کنار بیام خخخخخ Big GrinBig Grin
عزیزم دخترو پسر باهم صحبت میکنن در این جلسات حتی تلفنی هم میتونن باهم صحبتی داشته باشن ولی بعد از زدن صحبتا و بررسی ها برای اینکه ی جواب به خانواده اقا پسر برسونن ک نتایج صحبتهای دختروپسر به کجا رسیده شما خودت میخای گوشی برداری زنگ بزنی به اقا پسر بگی؟؟!!البته نشد نداره ولی همچین جالبی نیس..میتونه ی واسط اینکارو انجام بده البته این بیشتر مربوط به یکی دو جلسه ی اوله بعدش خود اقا پسر ممکنه توو جلسات بعدی نظرشو از شما بپرسه.
(10 مرداد 1395 12:05 ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:57 ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط: [ -> ]
(09 مرداد 1395 09:37 ق.ظ)aamitis نوشته شده توسط: [ -> ]از همش قشنگ تر اینه که دختر منتظره خانواده پسر زنگ بزنه
و پسر منتظره خانواده دختر زنگ بزنه و اجازه بعدی برای تشریف فرمایی رو بده
حالا کدوم درسته به نظر شما؟

کلا ازدواج ها عجیب و غریب شدن
عرف معمولا اینه که خانواده پسر تماس میگیرن..ولی بنظرم میشه احترام دو طرفه باشه دفعه ی اول و دوم که اونا تماس میگیرن حالا در طی این جلسات خاستگاری یبارم میتونن خانواده دختر تماس بگیرنSmile
اااا یعنی چی خانواده دختر زنگ بزنن تو رو خدا بیاین دختر ما رو بگیرین؟؟؟؟؟؟؟

(10 مرداد 1395 12:03 ب.ظ)shirin0101 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:57 ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط: [ -> ]
(09 مرداد 1395 09:37 ق.ظ)aamitis نوشته شده توسط: [ -> ]از همش قشنگ تر اینه که دختر منتظره خانواده پسر زنگ بزنه
و پسر منتظره خانواده دختر زنگ بزنه و اجازه بعدی برای تشریف فرمایی رو بده
حالا کدوم درسته به نظر شما؟

کلا ازدواج ها عجیب و غریب شدن
عرف معمولا اینه که خانواده پسر تماس میگیرن..ولی بنظرم میشه احترام دو طرفه باشه دفعه ی اول و دوم که اونا تماس میگیرن حالا در طی این جلسات خاستگاری یبارم میتونن خانواده دختر تماس بگیرنSmile

ی سوال فنی:
خود دختر پسر این وسط چیکاره ان پس؟ ای بابااااااا خو مگه حرف نمیزنن با هم؟ دیگه کی بزنگه نزنگه مهم میشه مگه....کلا نمیتونم با ازدواج سنتی کنار بیام Dodgy شایدم بعدا کنار بیام خخخخخ Big GrinBig Grin
هیچی فقط اون وسط وظیفه اشون لپ گلی شدن خانوما افزایش تعریق در آقایونه خخخخخخخخ

من دوستم ی خواهر بزرگتر داشت هربار واسه خواهرش خواستگار میومد دوستم میفرستادن همراهشون تو اتاق....تازه در هم یکم باز میزاشتن SmileSmile....خو بر میخوره ب ادممممممممممم.....اصلا چ حرف زدنیهBig GrinBig Grin.. شایدم سیستم شنود صدا از قبل کار گذاشته بودن خخخخBig GrinBig Grin

(10 مرداد 1395 12:08 ب.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 12:03 ب.ظ)shirin0101 نوشته شده توسط: [ -> ]
(10 مرداد 1395 11:57 ق.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط: [ -> ]
(09 مرداد 1395 09:37 ق.ظ)aamitis نوشته شده توسط: [ -> ]از همش قشنگ تر اینه که دختر منتظره خانواده پسر زنگ بزنه
و پسر منتظره خانواده دختر زنگ بزنه و اجازه بعدی برای تشریف فرمایی رو بده
حالا کدوم درسته به نظر شما؟

کلا ازدواج ها عجیب و غریب شدن
عرف معمولا اینه که خانواده پسر تماس میگیرن..ولی بنظرم میشه احترام دو طرفه باشه دفعه ی اول و دوم که اونا تماس میگیرن حالا در طی این جلسات خاستگاری یبارم میتونن خانواده دختر تماس بگیرنSmile

ی سوال فنی:
خود دختر پسر این وسط چیکاره ان پس؟ ای بابااااااا خو مگه حرف نمیزنن با هم؟ دیگه کی بزنگه نزنگه مهم میشه مگه....کلا نمیتونم با ازدواج سنتی کنار بیام Dodgy شایدم بعدا کنار بیام خخخخخ Big GrinBig Grin
عزیزم دخترو پسر باهم صحبت میکنن در این جلسات حتی تلفنی هم میتونن باهم صحبتی داشته باشن ولی بعد از زدن صحبتا و بررسی ها برای اینکه ی جواب به خانواده اقا پسر برسونن ک نتایج صحبتهای دختروپسر به کجا رسیده شما خودت میخای گوشی برداری زنگ بزنی به اقا پسر بگی؟؟!!البته نشد نداره ولی همچین جالبی نیس..میتونه ی واسط اینکارو انجام بده البته این بیشتر مربوط به یکی دو جلسه ی اوله بعدش خود اقا پسر ممکنه توو جلسات بعدی نظرشو از شما بپرسه.

دیدگاه ها در این مورد متفاوت هست...من بعد از اشنایی خانواده ها ترجیح میدم در حدی باشیم با هم ک ب خودش بگم بله Big GrinBig GrinBig Grin
ازادی بیانBig Grin دنیای گفتگوBig Grin
(10 مرداد 1395 12:11 ب.ظ)shirin0101 نوشته شده توسط: [ -> ]من دوستم ی خواهر بزرگتر داشت هربار واسه خواهرش خواستگار میومد دوستم میفرستادن همراهشون تو اتاق....تازه در هم یکم باز میزاشتن SmileSmile....خو بر میخوره ب ادممممممممممم.....اصلا چ حرف زدنیهBig GrinBig Grin.. شایدم سیستم شنود صدا از قبل کار گذاشته بودن خخخخBig GrinBig Grin
حالا من چون خودم اصلا خجالتی نیستم ناخوداگاه وقتی دوماد سرشو میندازه زیر هعی پیشونیشو پاک میکنه خندم میگیره خخخخخ اصلا مراسم خواستگاری جکه به خدا!!! تا حالا چند بار به سرم زده چایی رو از خجالت (الکی مثلا من خجولم) بریزم رو داماد بلکه یه دقه سرش بلند کنه خخخخخ
لینک مرجع