زمان کنونی: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۵:۵۷ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

vesta
(حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ)
حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ
*****

تاریخ ثبت نام: ۱۶ آذر ۱۳۹۱
تاریخ تولد: مخفی
زمان محلی: ۰۹ May 2024 , 05:57 AM
وضعیت: آفلاین

مقبولیت: ۷۰/۵+
۷۱
۲

اطلاعات انجمن vesta
تاریخ عضویت: ۱۶ آذر ۱۳۹۱
آخرین بازدید: ۱۹ فروردین ۱۳۹۵ ۰۱:۵۴ ب.ظ
کل ارسال‌ها: ۱,۳۹۰ (۰/۳۳ ارسال در روز | ۰/۳۸ درصد از کل ارسال‌ها)
(یافتن تمامی موضوع‌هایافتن تمامی ارسال‌ها - )
مدت زمان آنلاین بودن: ۱ هفته, ۲ روز, ۲۲ ساعت, ۳۹ دقیقه, ۸ ثانیه
اعتبار: ۱۲۲ [جزییات]

اطلاعات تماسِ vesta
وب‌ سایت:
پیام خصوصی:
شماره‌ی ICQ:
شناسه‌ی AIM:
شناسه‌ی Yahoo:
شناسه‌ی MSN:
اطلاعات اضافی درباره‌ی vesta
جنسیت: خانم
مکان زندگی شما:
رتبه کنکور ارشد؟:
دانشگاه کارشناسی:
وضعیت: تعیین نشده
دانشگاه کارشناسی ارشد:
دانشگاه دکتری:
گرایش: مهندسی نرم‌افزار
لینک مصاحبه با مانشت:

امضای vesta
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی

نظرهای کاربران
 vesta (21 بهمن ۱۳۹۴ در ۰۹:۲۳ ب.ظ)
امان از دست آدمهات خدایا...
 vesta (19 بهمن ۱۳۹۴ در ۰۳:۲۲ ب.ظ)
۴۰
 vesta (19 بهمن ۱۳۹۴ در ۱۱:۴۳ ق.ظ)
بخشش چندمه توئه
توبه چندمه منه
تو بهترین رفیقمی
نمیشه از تو دل جدا
دستمو ول نکن خدا
 vesta (17 بهمن ۱۳۹۴ در ۰۳:۱۲ ب.ظ)
دلتنگی...
مرور خاطرات...
 vesta (16 بهمن ۱۳۹۴ در ۱۲:۰۲ ب.ظ)
«خوشی» حالی است که زود می آید و زود می رود. «رضایت» مقامی است که دیر می آید و دیر می پاید.

«خوشی» دست می دهد، یعنی عاطفه ای انفعالی است. «رضایت» را اما باید به دست آورد، یعنی بودنی فعالانه است.

انسان خوش، لزوماً از خودش و زندگی اش راضی نیست. می خندد، اما تهِ خنده اش طعم گس، ملال و افسردگی است. «خوشی» اندوه را می زداید، اما ملال و افسردگی را نه. «رضایت» اما گاه ته رنگ اندوه دارد.
انسان راضی همیشه شاد نیست، اما ملول و افسرده هم نیست.

«خوشی» واکنش عاطفی ماست نسبت به حضور «لذّت». «رضایت» اما نوع بودن ماست در حضور «معنا». «لذّت» های زندگی خوشی میآورد، «معنا»ی زندگی رضایت.

از بدی های روزگار ما این است که بیشترمان از رضایت به خوشی بسنده کرده ایم.

دکتر آرش نراقی
 vesta (10 بهمن ۱۳۹۴ در ۱۰:۲۵ ق.ظ)
ای توبه‌ام شکسته از تو کجا گریزم

ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم

ای نور هر دو دیده بی‌تو چگونه بینم

وی گردنم ببسته از تو کجا گریزم

ای شش جهت ز نورت چون آینه‌ست شش رو

وی روی تو خجسته از تو کجا گریزم

دل بود از تو خسته جان بود از تو رسته

جان نیز گشت خسته از تو کجا گریزم

گر بندم این بصر را ور بسکلم نظر را

از دل نه‌ای گسسته از تو کجا گریزم
 aamitis (10 بهمن ۱۳۹۴ در ۰۱:۱۹ ق.ظ)
سلام عزیز دلم
چقدر خوب که منو یادته
مامان چطورن خوبن؟
خوب خوب شدن؟
 vesta (09 بهمن ۱۳۹۴ در ۰۴:۲۱ ب.ظ)
بعد یه مدت سر نزدن دلم میخواست یه چیزی تو پروفایل نازنینم بنویسم

اما نمیدونم چی

Big Grin
 aamitis (29 دى ۱۳۹۴ در ۰۵:۰۵ ب.ظ)
سلاااااااااااااااااااااام احوال شما؟
 vesta (17 دى ۱۳۹۴ در ۰۳:۵۹ ب.ظ)
(۱۷ دى ۱۳۹۴ ۰۱:۲۱ ب.ظ)shamim_70 نوشته شده توسط:  نداری خبر زحال من نداری
که دل به جاده می سپاری
سحر ندارد این شب تار
مرا بخاطرت نگه دار..............
 vesta (13 دى ۱۳۹۴ در ۰۸:۳۶ ب.ظ)
دلم گرفته است .............
 vesta (13 دى ۱۳۹۴ در ۰۸:۳۲ ب.ظ)
+ بهم نگو خاکستری

بهم نگو خاکستری ، آبی تر از آبی میشم


یه بار اگه نگام کنی ، مثل تو مهتابی میشم




بهم نگو خاکستری ، رفتنی اند ابرای غم


خورشید من باش و ببین ، آبی آسمونی ام




ما اگه دست به دست بدیم ، نبض ستاره میزنه



با دلای عاشق ما ، فانوس دنیا روشنه



با دستای خالی ما ، درای بسته وا میشن

وقتی تموم عاشقا ، مثل من و تو ، ما میشن



بهم نگو خاکستری ، آبی تر از آبی میشم


یه بار اگه نگام کنی ، مثل تو مهتابی میشم



بهم نگو خاکستری ، رفتنی اند ابرای غم


خورشید من باش و ببین ، آبی آسمونی ام
 vesta (04 دى ۱۳۹۴ در ۰۱:۵۴ ب.ظ)
(۰۴ دى ۱۳۹۴ ۰۱:۳۱ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط:  گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن.
مثل یک کتاب که فرصت ویرایشش به پایان نرسیده،
آنگاه،
انتهای بعضی فکرهایت "نقطه" بگذار
که بدانی باید همانجا تمامشان کنی..
بین بعضی حرفهایت "کاما " بگذار
که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی...
پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب" بگذار
که بدانی هیچگاه به خودت مغرور نشوی...
خودت را هرچند شب یکبار ورق بزن تا فرصت ویرایش هست...
حتی بعضی از عقایدت را حذف کن و بعضی ها را پر رنگ...
حواست باشد ،یک روز این کتاب چاپ میشود و به دستت می دهند
و دیگر فرصت ویرایش آن به پایان رسیده...
حالا کتاب خودت را خودت بخوان
امروز تو خود برای حسابرسی از خودت کفایت میکنی
کتابت را زیبا بنویس....
 vesta (01 دى ۱۳۹۴ در ۱۰:۳۲ ب.ظ)
خداجونم، کمکم کن
 vesta (01 دى ۱۳۹۴ در ۱۱:۱۶ ق.ظ)

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
 vesta (01 دى ۱۳۹۴ در ۰۱:۳۷ ق.ظ)
یلدا یعنی طولانی ترین شب ها هم تموم میشن : )
صبور باش و همت کن
آفرین دخترم خوبم
 vesta (01 دى ۱۳۹۴ در ۱۲:۰۰ ق.ظ)
هفت سال پیش شب یلدا اولین بار بود که نیت کردم و کتاب حافظ رو گشودم
به نیت تو، به نیت بودنت
و اون شعر که، حرف از رفتنی زد که تو خواهنش نیستی و اجباریه، هنوز تو ذهنمه
و تو برای همیشه چشمات رو به روم بستی
هفت سال شد
هنوزم شب یلدا میترسم تفالی به حافظ بزنم
یلداهای بعد رو هم یادم هست
یادم هست نبودنتون

یادم تو را فراموش

.............
 vesta (30 آذر ۱۳۹۴ در ۱۱:۲۳ ق.ظ)
اما برای من هر شبِ بی تو یلداست...
منی که زیر حافظ چشمانت یادت را دانه دانه میکنم...

سیدمحمد مرکبیان
 vesta (30 آذر ۱۳۹۴ در ۱۲:۰۳ ق.ظ)
دلت پر باشه
چشمات دنبال بهونه واسه باریدن
غروب باشه
سرد باشه
نم بارون بزنه
تو حیات باشی
روبه روی گنبد فیروزه ای
و .........
 Menrva (29 آذر ۱۳۹۴ در ۱۲:۱۳ ب.ظ)
vesta,
: ))))Big GrinBig Grin آخرین بار بود Big Grin دعوام نکن خواهرBig Grin

You can't send a comment to this user because your usergroup can't send comments.

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close