تالار گفتمان مانشت
ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - نسخه‌ی قابل چاپ

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - positron - 28 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۱۸ ق.ظ

(۲۷ تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۴۶ ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط:  از دوستان کسی هست متاهل باشه؟؟؟

نوع ازدواجشون به چه صورت بوده؟ نوع آشنایی شون منظورمه. و بنظرشون آیا تا الان موفق بودن؟
من و همسرم دو ساله و نیم پیش عقد کردیم و یک سال و نیمه هم عروسی کردیم!
شش ماه دوست بودیم..البته میشناختیم همو کلا ولی نه جدی
بعد از پنج ماه هم به پدرشون اطلاع دادن و خواستگاری و اینا:دی
هم رشته ای و هم دانشگاهی هم بودیم
سوال دیگه ای بود در خدمتم

Sent from my SM-N920C using Tapatalk

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - saeidkhan - 28 تیر ۱۳۹۵ ۰۸:۱۶ ق.ظ

(۲۷ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۵۶ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط:  شما لطف کنید دیگه اینجا نیاین

شما ماشالا خیلی خوب جواب همه چی رو میدی. شما مشخص نمیکنی که من اینجا بیام یا نیام.
حرفای بچه گانتون رو برین خصوصی بهم بگید، هرچند که حرفی هم واسه گفتن ندارید. اینجا عمومیه
بحثی با شما ندارم
چون در حد بحث کردن نیستید

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - خانه سبز - ۲۸ تیر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۵ ق.ظ

ادم به جایی رسیده حالش از خودش بهم می خوره بره ازدواج کنه که چی بشه یکی دیگه هم بدبخت کنه ۲-۳سال بعدشم کل فک و فامیل ... شروع کنن به دعوا را انداختن چرا اینا بچشون نمیشه بعدش باس بچه هم بیاری تو این دنیا که خودت هیچی زنت هیچی یکی دیگه هم بدبخت کنی.
پول ندارین ازدواج نکنید والسلام بزارین منقرض بشین بهتر از این هست که هرروز کاسه چکنم سر بگیرین

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - reticent - 28 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۵۰ ق.ظ

گذشت هم خوب چیزیه!
______________
آدما هر چقدر هم در مورد کلیات با هم توافق‌نظر داشته باشن باز هم در ریز رفتارها و عملکردهاشون با هم اختلاف دارن.
______________
اونائی که تو یه تاپیک عمومی (که چندان اهمیتی هم تو زندگی‌شون نداره) نمیتونن مواردی که برخلاف میلشون هست رو تحمل کنن پس چطور می‌خوان پس فردا زیر یه سقف موارد خلاف دلخواه‌شون رو تحمل کنن؟
______________
هیچوقت نگفتن که فلان حرف که دوست نداری بشنوی رو نشنو! گفتن این گوش‌ات در باشه و اون یکی دروازه...
هیچوقت هم نگفتن که مواردی ازشون بدت میاد رو نبین! گفتن نادیده بگیر...
______________
در کُل:
رِلکس رِلکس رِلکس‌تر Big Grin

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - khayyam - 28 تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۲۷ ب.ظ

(۲۸ تیر ۱۳۹۵ ۰۸:۱۶ ق.ظ)saeidkhan نوشته شده توسط:  
(27 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۵۶ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط:  شما لطف کنید دیگه اینجا نیاین

شما ماشالا خیلی خوب جواب همه چی رو میدی. شما مشخص نمیکنی که من اینجا بیام یا نیام.
حرفای بچه گانتون رو برین خصوصی بهم بگید، هرچند که حرفی هم واسه گفتن ندارید. اینجا عمومیه
بحثی با شما ندارم
چون در حد بحث کردن نیستید

دعوا نکنید Huh

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - saeidkhan - 28 تیر ۱۳۹۵ ۰۳:۵۷ ب.ظ

(۲۸ تیر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۵ ق.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط:  ادم به جایی رسیده حالش از خودش بهم می خوره بره ازدواج کنه که چی بشه یکی دیگه هم بدبخت کنه ۲-۳سال بعدشم کل فک و فامیل ... شروع کنن به دعوا را انداختن چرا اینا بچشون نمیشه بعدش باس بچه هم بیاری تو این دنیا که خودت هیچی زنت هیچی یکی دیگه هم بدبخت کنی.
پول ندارین ازدواج نکنید والسلام بزارین منقرض بشین بهتر از این هست که هرروز کاسه چکنم سر بگیرین
همه چیز پول نیست...
نباید انقدر ضعیف النفس باشیم که حالمون از خودمون بهم بخوره، پول نداریم نباید بمیریم که !!!!! آدم خودش باید تلاش کنه به چیزایی که دوس داره برسه، حالا اون چیز میتونه پول باشه. خدا که از بالا واسه آدم پول نمیندازه!!!
شما ازدواج نکرده به چه چیزایی فکر میکنید ، بچه نیار اصن.والا!

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - khayyam - 28 تیر ۱۳۹۵ ۰۴:۱۳ ب.ظ

(۲۸ تیر ۱۳۹۵ ۰۳:۵۷ ب.ظ)saeidkhan نوشته شده توسط:  
(28 تیر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۵ ق.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط:  ادم به جایی رسیده حالش از خودش بهم می خوره بره ازدواج کنه که چی بشه یکی دیگه هم بدبخت کنه ۲-۳سال بعدشم کل فک و فامیل ... شروع کنن به دعوا را انداختن چرا اینا بچشون نمیشه بعدش باس بچه هم بیاری تو این دنیا که خودت هیچی زنت هیچی یکی دیگه هم بدبخت کنی.
پول ندارین ازدواج نکنید والسلام بزارین منقرض بشین بهتر از این هست که هرروز کاسه چکنم سر بگیرین
همه چیز پول نیست...
نباید انقدر ضعیف النفس باشیم که حالمون از خودمون بهم بخوره، پول نداریم نباید بمیریم که !!!!! آدم خودش باید تلاش کنه به چیزایی که دوس داره برسه، حالا اون چیز میتونه پول باشه. خدا که از بالا واسه آدم پول نمیندازه!!!
شما ازدواج نکرده به چه چیزایی فکر میکنید ، بچه نیار اصن.والا!

می دونی دقیقا مشکل کجاست اینجاست که فکر می کنیم با ازدواج کردن مثلا ارشد نمی تونیم بخونیم فکر می کنیم محدود میشیم چرا خودمون رو محدود کنیم ؟ فکر می کنیم مثلا کسی که شهرستانیه و برای کار اومده تهران بره ازدواج کنه زنشو چیکار کنه خودش به زور اومده تهران یه خونه مجردی اجاره کرده چطوری می تونه زنشو بیاره تهران ؟ برگرده شهرستان چیکار کنه ؟ منبع درآمد رو از کجا بیاره تو شهرستان مگه کار هست ؟ بدتر از همه ی اینا اگه کسی هم نباشه پشتیبانیش کنه و از صفر تا صد هزینه رو خودش باید جور کنه دیگه می ترکه ! اگه بخواد همه ی این مشکلات رو اوکی کنه و به قول معروف اینقدری پول به دست بیاره که مشکلات ذکر شده رو برطرف کنه یا باید بعد از ۳۰ و خرده ای سال بتونه به ازدواج کردن فکر کنه یا باید به قول کاربر خانه سبز برای همیشه بیخیال ازدواج باشه .

اینا واقعیت های اکثر جوان های این دور و زمونه است مگر اینکه همون اول کاری بابایی پسر یه چند میلیونی بهش بده تا از صفر صفر شروع نکنه

قابل توجه مهندس های عزیز تو همین ۱۰ روز گذشته ۶ تا از دوستام که همشون حداقل دو سال ازم کوچیکتر بودن ازدواج کردن یعنی ۲۳ سالگی و نه مهندس بودن و نه کار داشتن و نه مهندس شبکه ! یا برنامه نویس

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - morweb - 28 تیر ۱۳۹۵ ۰۴:۲۰ ب.ظ

مطالب ارزشمند در مورد زندگی و همه جوانب

.
.
..
...
..
برنامه خانه آرام من ۳۱ - دکتر خسروی موضوع نقش تعادل در خانه آرام

برنامه خانه ارام من ۱۴ - دکتر خسروی موضوع تولید عشق در زندگی
..
..
برنامه خانه ارام من ۱۲ - دکتر خسروی موضوع نقش فهم قوانین هستی در خانه آرام

این برنامه شبکه پنچ است دکتر خسروی اگه براتون مهمه در مورد زندگی و... و..... مطالعه جانبی داشته باشید دانلود کنید و گوش کنیدبعدتفکر کنید تو خلوت خودتون


من دانلود کرد در طول یک سال ۴ گیگ شده واقعا اثر بخش بود مطالب و سخنان شون



مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.



مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - khayyam - 28 تیر ۱۳۹۵ ۰۴:۲۲ ب.ظ

.........

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - codin - 28 تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۰۳ ب.ظ

(۲۸ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۲۷ ق.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  
(28 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۱۷ ق.ظ)nobody90 نوشته شده توسط:  ...گفتم برای مهم هست دامادی که خونه ما میاد چشم و دل پاک باشه و خواهر و مادر بنده رو مثل خواهر و مادر خودش ببینه(چون پدر بنده سال هاست فوت شدن و برادری هم نداریم) گفتن بله.درستش هم همینه...

من اگر برم یه جایی و این سوال رو ازم بپرسن فکر کنم شوکه بشم، آخه این سواله بنظرم شاید توهین باشه و بهتره غیر مستقیم اونو فهمید. مثلا این که ازش بپرسید ارتباطتون با خانم های دیگه چقدر و چطور بوده اصلا توهین نیست. یا اینکه اعتقادتون به فلان مسئله دینی چینه هم مشکلی نداره. بنظرم یه چند تا سوال اینطوری پرسیده بشه میشه تشخیص داد طرف این مشکلی که گفتین رو داره یا نه.
شاید هم من حساس هستم!!

منم حقیقتش پست رو خوندم یه لحظه خودمو جای داماد گذاشتم من بودم بهم خیلی بر میخورد . دیدمش شما هم نوشتید برام جالب بود. مخصوصا که مادر خانم آدم محرم آدمه و توهین آمیزتر میکنه حرف رو. البته نظر شخصیمه صرفا

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - نارین - ۲۸ تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۲۳ ب.ظ

با سلام به همه دوستان این تاپیک من تو مانشت بیشتر خواننده ام کمتر پیش میاد چیزی بنویسم اینجا انگار حس کردم منم تجربمو بگم بهتره شاید به درد کسی خورد .
من اردیبهشت ماه سال قبل عقد کردم طرفمو هیچ اشنایی باهاش نداشتم در حد دو هفته فقط نامزد بودیم ک یکمی باهاش حرف زدمو شناختمش بعد از چهار ماه (شهریور ماه )هم عروسی کردیم چند ماه دیگه هم به یاری خدا بچمون به دنیامیاد .
من هم تا قبل از متاهل شدنم مثل همه شماها دغدغهای زیادی در این مورد داشتم و گاهی حتی فکر میکردم ک ازدواج بدترین کار ممکنیه ک یه جوون انجام میده اما الان بعد از تقریبا یک سال زندگی مشترک و متاهلی کاملا نظرم برگشته اونجوری ک فکر میکردم نیست زندگی متاهلی خیلی شیرینتر از اون چیزیه ک فکر میکردم در مورد بچه هم بگم من شدیدا بد بچه بودم و فکر اینکه مادر بشم خ برام سخت بود فکر اینکه یه فرد دیگه را به این دنیا بیاریم ک مثل ماها بشه خیلی ازارم میداد . اما خواست خدا از خواست منه بنده حقیر فراتر بود و این هدیه را نصیبم کرد. خدارا شاکرم . در کل میخوام بگم ک نگرش ادمها میتونه خیلی عوض بشه .
الان بعد از حدود یک سال زندگی مشترک به جرات میتونم بگم ک طرف من تا ۹۸ درصد همون فردی بوده ک توی رویاها و خلوت و خیالم تصور میکردم کنارمه . به شدت از زندگیم راضیم . خدا را هزاران بار شکر .
در کل بعد از همه این اتفاقات و تجربیاتی ک برام پیش اومد اینو بگم که دوستان عزیز زندگی همش منطق و اصول و برنامه و پیش بینی و کار کامپیوتری نیست یه چیزی تو وجود ماها هست به اسم احساس ....اگه با سبک سنگین کردن با منطقتون با اصولتون یکی را انتخاب کردین ک تا ۶۰ الی ۷۰ درصد منطقتون بهش گفت بله و بعد از دیدن طرف و یه کم صحبت باهاش حستون بهش خوب بود به قولی مهرش به دلتون افتاد دیگه دنبال چیزای دیگه نرید توکل بر خدا کنید و ازدواج کنید زندگی اونقدرا ک الان فکر میکنید سختر نمیشه عنصری ایجاد میشه به نام عشق و علاقه ک خیلی چیزا را میتونه پیش ببره خیلی چیزا را ....

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - so@ - 28 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۰۲ ب.ظ

(۲۸ تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۰۶ ب.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  راستش من تجربه ای در عمل ندارم و بنظرم سوال پرسیدن خیلی خوبه. اینکه از من بپرسن سیگار میکشی یا نه؟ نماز خون هستی یا نه؟ دوستات چطورین؟ حتی اینکه بپرسن سطح رابطه ات با دخترهای اقوام یا ... چطوری هست، همه و همه اکی و خیلی هم خوبن. اما بهم بگن چشمت پاک هست یا نه یه خورده تو ذوقم میخوره ، نمیدونم واکنشم به این سوال چیه اما قطعا واکنش نشون میدم، حتی بعید نیست بخاطر همین حرف (خصوصا اگر با لحن بدی گفته بشه) مسئله رو تمام شده بدانم!! آخه بنظرم توهین هست Huh

همانطور که گفتم بنظرم میشه همین چشم پاک بودن رو با ۳-۴ تا سوال غیر مستقیم پرسید.
آخه معمولا جواب بعضی سوالات رو نمیشه توی حرف زدن به دنبالش بود و اینجور چیزا رو ادم فقط باید با بیرون رفتن با طرف مقابل به جواب می رسه ، به حرف حتی ادمهای که چشمشون پاک نیست از خودشون مطمئنن و میگن آره من از لحاظ چشم ادم نرمالی هستم . سوال پرسیدن در مورد بعضی چیزا اشتباه است. هرکسی باشه بهش برمیخوره .

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - khayyam - 28 تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۴ ب.ظ

(۲۸ تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۲۳ ب.ظ)نارین نوشته شده توسط:  با سلام به همه دوستان این تاپیک من تو مانشت بیشتر خواننده ام ....

به شخصه پستتون رو خوندم حسودیم شد قابل توجه مجردها و از جمله خودم

ولی یه سوالی ذهنم رو مشغول کرد آره راس می گی برای دخترا بهتره ازدواج ولی آیا شوهرتون مایه دار هستن یا بهتر بگم دغدغه پول ندارن ؟؟؟

ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - Riemann - 29 تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۲۰ ق.ظ

(۲۸ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۴ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  قابل توجه مجردها و از جمله خودم
دقیقا چی قابل توجه باشه؟

RE: ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج(هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) - نارین - ۲۹ تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۲۴ ق.ظ

(۲۸ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۴ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  ولی یه سوالی ذهنم رو مشغول کرد آره راس می گی برای دخترا بهتره ازدواج ولی آیا شوهرتون مایه دار هستن یا بهتر بگم دغدغه پول ندارن ؟؟؟

SmileBig GrinWink
مایه دار !!!!نه نیستن ...اما خداراشکر اونقدر بلندنظر هستش ک تا حالا چیزی برام کم نزاشته . تمام و کمال مراسم عقد و عروسیمون را گرفت همش با پول خودش همش .(مقداریش را از دوست و فامیلشون اون موقع قرض کردند که البته همشو الان پس دادن و به جز وامهای بانکی بدهی دیگه ای نداریم )به جرات بگم پدرشون چیزی خرج نکردن یعنی نداشتن ک بخوان خرج کنند . دیگه اینکه کارمند هستش الان و از ۱۲-۱۵ سالگیش کار کردن را شروع کردند و دلم میخواد الان دستاشو ببینید اونقدر زبره کف دستاش که .... الان بعد از کار اصلیش کار برق کشی ساختمون و تاسیسات هم انجام میده و وقتی میاد خونه به قدری خسته میاد ک به زور دیگه غذاشم میخوره و خورده نخورده خوابش میبره .
به درخواست دوست عزیز khayyam بگم ک توی یکی از شهرای چهارمحال و بختیاری زندگی میکنیم یه خونه نقلی داریم ک تقریبا خیلی کاراشو شوهرم خودش انجام داده مثل همین برق کشیا و در و پنجرها و ... .دیگه اینکه همسرم الان ۳۱ ساله و من ۲۵ ساله ام ایشون دیپلم و من لیسانس ای تی ام ارشدم خیلی تلاش کردم براش سال پیش متاسفانه یا خوشبختانه غیر انتفاعی اوردم ک نرفتم . تا چند سالی فعلا بیخیالش باید بشم تا بعدا ببینم شرایط چی میشه . نوع اشناییمون کاملا سنتی بود خالشون فامیل دورمون میشد اومدن بعد داداشم میشناختش رفت از محل کارش از ریسشون هم پرسید اونم خیلی تاییدش کرد تا شب ک اومدن منزل دیدمشوون همون لحظه اول گفتم وای چقدر خواستنیه بعد در حد ده پونزده دقیقه حرف زدیم و بعد از یه هفته دیگه مراسم بله برون برگزار شد . اینم بگم ک همسر من قبل از من خیلی جاها رفته بود خواستگاری و جواب منفی شنیده بود بعدها از اون خانوادهایی ک جواب رد داده بودند هعی شنیدیم دیدم یکی گفته بود تحصیلاتت کمه یکی گفته بود خونت باید فلان جا باشه هر کسی به دلایلی رد کرده بود احتمالا همه گفته بودند نه تا قسمت من بشه Wink