من خوابگاهی نبودم ولی کوی دانشگاه تهران و شریف رفتم قبلا و چند شبی اونجا ها بودم محیط باحاله ولی کلا جای درس خوندن نیست و مجبوری بری کتابخونه!! حالا مشکلات دیگه به کنار!
خودم هم وقتی شهرستان (۳ سال اونجا بودم بعد مهمانی گرفتم تهران! ) بودم خونه گرفتم ولی تنهایی آدم دیونه میشه هم خونه ای اوردم یکی از دوستان قدیمیم بعد یکسال باهم کنار نیومدیم و رفت ولی همیشه یک دوست اونجا داشتم که میومد پیشم و کلا پیشم بود دوران خیلی

خاطره انگیزی بود یادش بخیر چقدر اشک و خنده توش بود چقدر سر رو صدا میکردیم همسایه های بیچاره ولی خلاصه دیدم اونجا نمیتونم درس پاس کنم و هم وقت تلف میکردم هرچند وقت تلف کردنش خوش گذرونی بود ولی دیگه تا کی؟؟؟!!! اینجوری شد مهمان دائمی گرفتم تهران و در کانون خانواده سریعا همه درسا رو پاس کردم و فارغ التحصیل شدم !
خلاصه هرکی یکجوریه من خودم شخصا ترجیح میدم همین تهران بمونم و جایی نرم چون اول از همه هر چی کلاس های آموزشی به غیر دانشگاه بخای بری مرکزش همینجاست و متاسفانه شهرستانها مراکز آموزشی قوی یا اصلا ندارند یا خیلی ضعیفند!!
دوم اینکه من آدمش نیستم که تویه مجردی درس بخونم دیگه مجری یعنی عشق و حال و نمیتونم کاریش کنم