انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Mahsash]

در این که مارکز نویسنده‌ی بزرگی هست شکی نیست. اما ادبیات آمریکای لاتین سبک و فرهنگ خودش رو داره. مثل سینمای اروپای شرقی که اصن سبک خاص خودش رو داره...حالا کسی که با اون سینما و المان‌هاش آشنا نباشه، با دیدن یک فیلم احتمالا نمی‌تونه به هیچ عنوان ارتباط برقرار کنه با اون نوع سینما...ادبیات آمریکای لاتین هم چنین وضعیتی داره. (در تایید صحبت Milestone عزیز )

من هم ۲-۳ باری صدسال تنهایی رو شروع کردم ولی از صفحه‌ی ۱۰۰ جلوتر نرفتم. اصلا و ابدا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. به این خاطر کتاب گزارش یک مرگ رو خوندم که کوتاه بود و می‌خواستم خودم رو در کنار آمدن با ادبیات مارکز محک بزنم. در خوندن این کتاب مشکلی نداشتم ولی علاقه‌ی چندانی هم بهش پیدا نکردم.

می‌شه بهم بگید چه کتاب‌هایی رو خوبه که پیش از صدسال تنهایی بخونم تا راحت‌تر باهاش کنار بیام؟ خوشحال نیستم که یکی از معروف‌ترین آثار ادبی رو نتونستم بخونم.

کتابی صوتی هم خیلی خوب هست. ولی نه برای من. من به هیچ عنوان موقع شنیدن ویس یا دیدن فیلم تمرکز ندارم و تنها زمان خوندن کتاب هست که تمرکز دارم.

[Milestone]

(۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۳۶ ق.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط:  خب حرصم در میاد آنتونیو آرکادیو میومد هی از صبح تا شب مینشست ماهی طلایی درست میکرد و اخر سر آبش میکرد!!

(۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۱۲ ق.ظ)samanbeigmiri نوشته شده توسط:  چیزی که من فکر میکنم اینه : (نمیدونم چقدر درست باشه)

شاید من هم از این سبک کتاب‌ها خیلی خوشم نیاد ولی با نظر شما که می‌گید از اساس کتاب "بی‌خودی" هست موافق نیستم، یعنی اگه نظر شخصی شما این باشه که بحثی نیست ولی اگه کلی و نسبت به خود نویسنده و اثرش باشه، در واقع سوالی که مطرحه اینه که پس این کتاب چه ویژگی‌های خاصی داشت که در طول زمان انقدر مورد تحسین واقع شده و تونسته نظر منتقدین ادبیات رو برای گرفتن جایزه نوبل به خودش جلب کنه؟ آیا ما پیام اصلی داستان رو گرفتیم؟

(۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۴۹ ق.ظ)Mahsash نوشته شده توسط:  می‌شه بهم بگید چه کتاب‌هایی رو خوبه که پیش از صدسال تنهایی بخونم تا راحت‌تر باهاش کنار بیام؟ خوشحال نیستم که یکی از معروف‌ترین آثار ادبی رو نتونستم بخونم.

من یکی دو سال پیش یه مطلبی توی هفته‌نامه همشهری جوان خوندم در همین مورد و بعد اینفوگرافیکش رو درست کردم که مثلا جذاب‌تر بشه دنبال کردنش ولی خب انقدر طرف فلسفه و سقراط و افلاطون و اینا رفتم که دیگه خودم هم نتونستم بهش عمل کنم! خوبیش این بود که نویسنده به کتاب‌های مارکز مسلط بود و دقیقا می‌دونست دلیل نیمه رها کردن این کتاب توی ایران چیه، واسه همین فکر می‌کنم راهنمای خوبی رو نوشت.

>>
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

[hiva_yekta]

کیمیاگر همین دیشب تموم شد!

[Saman]

کاربر عزیز Milestone :

صرفا نظرم شخصی بود،خیلی خیلی زمان گذاشتم که چیزی ازش درک کنم و ارتباط برقرار کنم .شاید به همین خاطره کمی رنجور شدیم .
شاید زمانی برسه که تمام این نظرات صرفا شخصی رو راجع به این کتاب پس بگیرم

[Milestone]

"پدر، مادر در خلوت خالص تو بودم، دیدم که چسبیدی با همه وجود و ایمانت و اخلاصت؛ دعا می‌کنی خدا و پیغمبرت را و ائمه‌ات را و همه مقدسینت را می‌خوانی که خدایا "مرا" نجات بده، من! خدایا به تن "من" سلامتی بده، به زندگی "من" عافیت بده، قرض "مرا" ادا کن، مریض "مرا" شفا بده، مسافر "مرا" را به سلامت برگردان، ارواح گذشتگان "مرا" ببخش و در سرازیری قبر به داد "من" برس، "من" را از آتش خشم و عذاب رها کن، "مرا" در بهشت با شخصیت‌های بزرگت محشور بگردان!

من می‌بینم این چطور دین توست که از بشریت صحبت نمی‌کند، از جامعه صحبت نمی‌کند و از زندگی انسان‌ها صحبت نمی‌کند، بلکه از من فرزندت هم صحبت نمی‌کند! همه‌اش "من" است! در اینجا "من" و در آن‌جا "من"! فقط تو را باید نجات بدهد این دین! اما من دنبال دینی می‌گردم و ایمانی می‌گردم که "بشریت" را نجات دهد!"

کتاب - سخنرانی پدر، مادر ما متهمیم! | نویسنده: دکتر علی شریعتی | نشر: حسینیه ارشاد

--------------------------------------------------

امروز ۲۹ خرداد، ۳۹ اُمین سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی هست.
یکی از بهترین اتفاقات زندگیم آشنایی با دکتر شریعتی تو دوران دبیرستان بود. به نظر من دکتر شریعتی شخصیتی بود که اندیشه‌هاش از نسل خودش و حتی نسل‌های بعدش جلوتر بود، برای همین اونطور که باید، فهمیده نشد. شریعتی زندگی خودش رو وقف آرمان‌های انسانی کرد و تو روزهایی که کمتر کسی جرات حرف زدن داشت، ایستاد و فریاد زد و نهایتا در همین مسیر جون خودش رو از دست داد یا طبق دیدگاهی شهید شد.

من بعد از ایشون فردی رو تو تاریخ معاصر ایران نمی‌بینم که چنین تاثیری روی اندیشه‌های اجتماعی و مذهبی اشخاص داشته باشه، بازتعریفی که ایشون از سه ضلعی اسلام، انسان و اجتماع برای جامعه خودش ارائه داد چراغ راهی هست برای هر فردی که نیازمند رشد فکری و پیدا کردن حقیقت این مسیره. روحش شاد و اندیشه‌هاش همواره پایدار؛

[ezra]

روحش شاد
منم اندیشه هاش رو خیلی دوست دارم

اینروزا خیلی دارن میکوبنش
میخوان هر طور شده حذفش کنن
و یه مشت آدم بیفکر بیسواد هم دارن کمکشون می کنن !

"اما آنچه در کویر زیبا میروید , خیال است ! "
بازم روحش شاد

[clint]

انسان در جست وجوی معنی نوشته ویکتور فرانکل، روان‌پزشک، عصب‌شناس و پدیدآورندهٔ لوگوتراپی است، ،
خلاصه کتاب:
دکتر فرانکل تجربه ای را که منجر به کشف «لوگوتراپی» شد توضیح می دهد. وی مدت زیادی در اردوگاه کار اجباری اسیر بود که تنها وجود برهنه اش برای او باقی ماند و بس. پدر ، مادر، برادر و همسرش یا در اردوگاه ها جان سپردند و یا به کوره های آدم سوزی سپرده شدند. خواهرش تنها بازمانده این خانواده بود که از اردوگاه های کار اجباری جان سالم بدر برد. او چگونه زندگی را قابل زیستن می دانست؟ در حالیکه همه اموالش را از دست داده بود؛ همه ارزش هایش نادیده گرفته شده بود ؛ از گرسنگی و سرما و بی رحمی رنج می برد و هر لحظه در انتظار مرگ بود. نویسنده این کتاب به عنوان یک «روان درمانگر» می خواهد پی ببرد چگونه می توان به انسان کمک کرد تا به این شایستگی برجسته بشری دست یابد. چگونه می توان در بیمار این حس را برانگیخت که به خاطر چیزی مسئول زندگی است ، هر چند که در بدترین شرایط قرار گرفته باشد؟ فرانکل نمونه تکان دهنده ای از یک جلسه «گروه درمانی» که با زندانیان دیگر داشت به ما ارایه می دهد.اگر زندگی کردن رنج بردن است ؛ برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت. اگر اصلا زندگی خود هدفی داشته باشد، رنج و میرندگی نیز معنا خواهد داشت. اما هیچ کس نمی تواند این معنا را برای دیگری بیابد. هر کس باید معنای زندگی خود را ، خود جستجو کند و مسئولیت آنرا نیز پذیرا باشد. اگر موفق شود، با وجود همه تحقیرها و تحمیق ها به زندگی ادامه می دهد. فرانکل که به نیچه علاقه مند است به این گفته اش نیز ایمان ، دارد، «کسی که چرایی زندگی را یافته، با هر چگونه ای خواهد ساخت.»
دکتر فرانکل خاطر موقعیت کنونی که در دانشکده پزشکی دانشگاه وین ، و همچنین کلینیک های «لوگوتراپی» که امروزه در بسیاری از سرزمین ها با الگو برداری از پلی کلینیک شناخته شده ی عصب شناسی او در وین آغاز به کار می کنند، شهرت جهانی دارد.

[gubriyas]

کتاب جهان هولوگرافیک نوشته مایکل تالبوت
فشار روانی ای که این کتاب به ذهنتون میاره، مغزتون رو تا آستانه ترکوندن پیش میبره
به جرات میتونم بگم که خوندن این کتاب خیلی شهامت میخواد
تنها اونایی که شجاعتش رو دارن برن سراغش

[Mahsash]

عطر سنبل عطر کاج، فیروزه جزایری دوما

داستان خاطرات این خانوم هست که در بچگی از آبادان رفته آمریکا. زبان کتاب شیرین و طنز هست.

[Mahsash]

صداهایی از چرنوبیل، برنده‌ی نوبل ۲۰۱۵
سوتلانا آلکسیویچ

تاریخ شفاهی فاجعه‌ی نیروگاه چرنوبیله. اصلا کتاب ادبی نیست. بیش‌تر تاریخه...رنج مردمه...از زبون خودشون. از زاویه دید آدم‌های مختلف به فاجعه پرداخته. خیلی تاثیرگذار بود برای من.

[Mahsash]

کافکا در کرانه، هاروکی موراکامی.
کتاب یک جور سیر و سلوک و سفر درونی رو توصیف می‌کرد. بسیار دوست داشتمش. ولی اگر کسی با اعتقادات عرفان ذن آشنایی داشته باشه قطعا لذت بیشتری از خوندن کتاب می‌بره

[Milestone]

کتاب آنلاین لینوکس و زندگی | نویسنده:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
| نشر: الکترونیکی
فکر می‌کنم برای فردی که قصد داره تازه وارد دنیای لینوکس بشه و حتی فردی که از قبل آشنا بوده می‌تونه کتاب خوبی باشه، با روایت داستانی و کمتر فنی؛ این کتاب رو می‌تونید به صورت آنلاین از سایت اختصاصی مربوط بهش
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مطالعه کنید.

[Milestone]

"بشر همچنان‌که فکر و اندیشه خود را در مورد اشیاء یا اشخاص دیگر تغییر می‌دهد، متوجه خواهد شد که آن اشیاء یا اشخاص نیز نسبت به او تغییر زاویه داده‌اند. هنگامی‌که انسان تغییری اساسی در طرز فکر خود به وجود آورد، از تحول سریعی که در زندگی او به وجود می‌آید، شگفت‌زده خواهد شد. نیروی توانایی‌ای که سرنوشت ما را تعیین می‌کند در وجود خود ماست و تمام اعمال بشر نتیجه مستقیم افکار اوست. آدمی می‌تواند با اعتلاء دادن به افکار خود پیشرفت کند، پیروزی به دست آورد و کارهای خارق‌العاده‌ای انجام دهد، در مقابل با سستی، تنبلی و عدم تمایل به تقویت فکر می‌تواند خود را ضعیف، زبون و بیچاره سازد."

کتاب آیین زندگی | نویسنده: دیل کارنگی | مترجم: محسن علی مددی | نشر: پگاه

پی‌نوشت: این کتابو خیلی پیشنهاد می‌کنم، خیلی خوبه! در کل می‌خواد بگه اگه فقط تو همین امروز و فقط تو همین ساعت کارتون رو دُرُستِ دُرُست و بیستِ بیست انجام بدین، فردا هم بدون فکر و خیال درست می‌شه، پس فکرتون رو الکی درگیر فردا و خصوصا دیروز نکنید.

[Skyrim]

(۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۵۴ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  در این راستا که اگه فقط تو همین امروز و فقط تو همین ساعت کارتون رو دُرُستِ دُرُست و بیستِ بیست انجام بدین، فردا هم بدون فکر و خیال درست می‌شه

درود بر سپیده
به امروز بنگر
زیرا زندگی است، نفس زندگی است
در زمان اندک آن واقعیت ها و دگرگونی های هستی شما نهفته است
شادمانی رشد
شکوه عمل
عظمت انجام کارهای بزرگ و دیروز جز یک رویا بیشتر نیست
و فردا جز یک خیال
امروز اگر زیبا زندگی کنی
دیروز تو سرشار از رویای شادمانی خواهد بود
و فردای تو تصویری از امید
پس! به امروز خوب بنگر و به سپیده بگو: درود

[Aurora]

سلام بر ابراهیم
بهترین کتابی که تو عمرم خوندم سلام بر ابراهیم بود. تا به حال هیچ کتابی رو این طوری ندیده بودم. کتاب عجیب با شخصیت عجیب ابراهیم هادی. کاشکی میشد زمان ایشون بود. حس عجیبی داره خوندن این کتاب. تمام صفحاتش یک حال و هوای عجیبی داره. مخصوصا بعضی جاهاش خیلی خاصه.

راز کانال کمیل
این کتاب هم در همین مورد هست.

هیچ وقت فکر نمی کردم، این کتابا رو بخونم. هیچ وقت سمت این کتابا نمی رفتم. ولی رفتم فکر نمی کردم حال و هوام رو انقدر عوض کنه.