انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[good-wishes]

یادتونه چند وقت پیش گفتم این اپراتور تلفن همراه دست از سر من برنمیداره با مسابقاتش ؟ بعد همش نگرانم از بس که پیامهاشو پاک می کنم بزنه زیر چشمم بادمجون بکاره ؟!

ببینید امروز با چه دیپلماسی وارد شده :
"بیایید اولین سوال مسابقه رو اینطور شروع کنیم که ..."

دیده اونطوری میگه من سریع پاکش می کنم، با خودش فکر کرده شیوه مذاکره اش رو عوض کنه شاید من پولم رو ریختم تو جیبش اما ...

[good-wishes]

بچه یکی از آشناها قرار بود یه شب خونه ما بمونه
نصفه شبی دیدم با دستهای کوچولوش سعی در بیدار کردن من داره .
می گم چی شده ؟ فکر کردم باید ببرمش جایی داشتم کم کم خودم رو لعنت می کردم از قبول مسئولیت که
گفت : عروسکم گرمش شده . لطفا لباسهاش رو کم کن که خنک بشه !!!!!

من :|
مادر های دلسوز :|
انجمن حمایت از عروسکهای بی سرپرست :|

پ.ن : این خاطره با کمی تغییرات در شخصیت های واقعه نوشته شده. من = خواهرم

[good-wishes]

در مقابل آینه ایستاده بودی و خودت را نگاه میکردی که ناگاه دیدی
که برای زدن پس گردنی به سوی تو روانه ام؛
آماده می شوی برای جای خالی دادن اما دریغ :

"اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است."
-----------------------------------

یکی با دوستش میره تماشای مسابقات دو و میدانی ! اونوقت با تعجب به دوستش میگه : این ها برای چی دارن با این سرعت میدون !؟
دوستش میگه : برای اینکه قراره به نفر اولشون جایزه بدن !
طرف با تعجب میگه : اگه قراره فقط به نفر اول جایزه بدن پس بقیه چرا میدون !؟
-----------------------------------

بابام هروقت گوشیش زنگ می خوره ب من میگه برو بیارش . . .
یه جورایی با رکس (= سگ سریال به سوی جنوب) احساس همزادپنداری می کنم !
-----------------------------------

با بابام نشستیم داریم والیبال میبینیم (ست ۲ که زمینا عوض شده) ، بعد تیم ها یکیشون لباساشون قرمز بود یکی دیگه سفید پاسورِسفید ها هم لباسش قرمز بود . مامانم اومده داره با دقت نگاه میکنه بعد یهو میگه : عه ! طفلک این قرمزه اینور جا مونده . . .

-----------------------------------

یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند.
از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند.
در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند.
برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!
پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند.
بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.
لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!
-----------------------------------

دقت کردین یه چیزی رو پوست میگیرین میخواین بخورینش بعد بجای اینکه پوستشو بندازین سطل آشغال خودشو میندازین تو سطل
لامصب از شکست عشقی هم بدتره
-----------------------------------

تا حالا دقت کردین این مغازه دارها که بهشون میگی همون توی ویترینی رو میخوام میگن همون یکیه واسه نمونه ست ؟ وقتی یکی بیشتر نیست نمونه چیه پس ؟
-----------------------------------

دقت کردی وقتی داری به شدت دنبال چیزی میگردی همون چیزی رو پیدا می کنی که دفعه پیش شدید دنبالش می گشتی
-----------------------------------

تاحالا دقت کردین بعضیا وقتی میخوان یه حرف خنده دار بزنن
قبلش اعلام میکنن :آقا یچی میگم بخند
لامصبا آدم رو تو رودروایسی میزارن که بخندی
-----------------------------------

با خواهرم رفتیم عطاری به فروشنده میگه ۱۰۰۰تومن زردچوبه بده ۱۰۰۰تومن فلفل سیاه بده ؛
فروشنده کشیده داده بعد خواهرم میگه چقدر میشه ؟

[zahra 67]

یعنی اگر اون خواننده ی گرامی توی اون آهنگ معروف “هر چی دلت میخواد ببر … گیتار با خودت نبر” به جای گیتار از کلمه‌ی مودم استفاده میکرد الان به جای اینکه مسخره ش کنیم با آهنگش گریه هم میکردیم!

******************************
اﺳﺘﺎﺩ بهم گقت ﭼﺮﺍ ﻧﯿﻮﻣﺪﯼ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ؟
گفتم ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻛﻼﺳﺘﻮﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺗﺪﺍﺧﻞ ﺩﺍﺷﺖ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﯿﺎﻡ …

******************************
یه سوال:
تو تبلیغات یخچال فریزر همیشه یه کیک دست نخورده تو یخچاله ! اصلا مگه همچین چیزی ممکنه ؟؟؟

******************************
ما بچه که بودیم مامانمون یه دمپایی داشت که اگه تو دعوا پرت میکرد طرفت و جاخالی نمیدادی مرگ مغزی میشدی !
حالا ماماناى امروزى میخوان تنبیه کنن میگن : آیپد جدید که اومد دیگه برات نمیخریم بچه ی بی تربیت ، باید با همون آیپد قبلیت بسازى …

*****************************
یعنی هیچوقت نزارید کامپیوترتون بفهمه عجله دارین ، ارورایی میده که بیل گیتس تو کَفِش میمونه !

[ashkan_d13]

(۲۰ مهر ۱۳۹۲ ۰۶:۱۰ ب.ظ)good-wishes نوشته شده توسط:  -----------------------------------
یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند.
از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده ی لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند.
در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند.
برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!
پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند.
بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.
لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!
-----------------------------------

لاک‌پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پریـد، اما فایده‌ای نداشت، زیرا او سریعترین لاک‌پشت بین لاک‌پشت‌های کند بود!
او قبول کرد که به یک شـرط برود:
« اینکه هیچ کس تا وقتی او برنگشته چیزی نخورد. »
خانواده قبول کردن و لاک‌پشت کوچولو به راه افتاد‌. سه سال گذشت . . . . . . .
و لاک پشت کوچولو برنگشت . . . پنج سال . . . . شش سال . . . .
در سال هفتـم غیبت او، پیرترین لاک‌پشت دیگه نمی‌تونست به گرسنگی ادامه بده. او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کـردن یک ساندویچ کرد. در ایـن هنگام لاک‌پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید و گفت:
«دیدید میدونستم که منتظر نمی‌مونید! منم حالا نمیرم نمک بیارم!!!!!!! »


نتیجه‌ی اخلاقی :
بعضـی از مـا آدم‌ها زندگیمـون صرف انتظار کشیدن برای این میشه که دیگران به تعهداتـی که از آنهـا انتظار داریـم عمل کنـن.
آنقـدر نگـران کارهایـی که دیگـران انجام می‌دهنـد هستیــم که خـودمـون (عملاً) هیچ کاری انجام نمـی‌دهیـــم.

[ana9940]

یه قانون نانوشته تو همه کارتون ها اینه که،
تا وقتی که به پایین نگاه نکنی نیروی جاذبه کار نمیکنه



دیگه کار از کلیپس گذشته برخی از دخترا در حال ساخت مسکن مهر رو سرشون هستند…!



یه وختایی نمیرم دمه یخچال که پیشه من شرمنده نشه... خدا هیچ یخچالی رو شرمنده صاحبش نکنه.

---

[Breeze]

(۲۱ مهر ۱۳۹۲ ۰۱:۲۴ ب.ظ)zahra 67 نوشته شده توسط:  ما بچه که بودیم مامانمون یه دمپایی داشت که اگه تو دعوا پرت میکرد طرفت و جاخالی نمیدادی مرگ مغزی میشدی !

یه بخش جالبش اینجا بود که دمپاییه رادار داشت !!! یعنی مارپیچ میدویدی، فرار میکردی ، پشت n تا مانع هم میرفتی باز میومد می خورد بهت !!
والا !

[Afroz]

این نتانیاهو که آزادی رو در حد شلوار لی میدونه باید یه بار بهش شلوار کردی بدیم تا با تمام وجود حس آزادی و رهایی رو درک کنه!
والا بوخودا

[azad_ahmadi]

(۲۱ مهر ۱۳۹۲ ۰۹:۳۹ ب.ظ)Afroz نوشته شده توسط:  این نتانیاهو که آزادی رو در حد شلوار لی میدونه باید یه بار بهش شلوار کردی بدیم تا با تمام وجود حس آزادی و رهایی رو درک کنه!
والا بوخودا

تایید میشه

[mhd3]

الان بچه هف ساله تخت ۲ نفره داره. . زمان ما، میذاشتنمون رو پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقد تکون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا میشد میخوابیدیم :|

[good-wishes]

شمام دبستانی بودید وقتی مدرسه تون جشنی یا جلسه اولیا مربیانی برگزار میکرد، با این کلمه "مدعوین" روی پرده هایی که به دیوار نصب میکردند مشکل داشتید ؟ یا فقط من بودم

[mehdi.m2]

- می خوام یک جوک در مورد UDP بهتون بگیرم ولی می ترسم نکته‌اش رو نگیرین!

- هایزنبرگ، گودل و چامسکی وارد یک بار شدن. هایزنبرگ به سمت دو نفر دیگه برگشت و گفت «مطمئنا این یک جوکه، اما چجوری می تونیم تشخیص بدیم بامزه است یا نه؟». گودل جواب داد «ما نمی تونیم. ما خودمون توی جوک هستیم» و چامسکی گفت «بدون شک که این جوک خنده داره، فقط اشتباه تعریفش کردیم».

- شوهر یک برنامه نویس بهش گفت «عزیزم می شه بری خرید؟ اگر نون داشتن یک دونه بگیر یه نون بگیر،‌ اگر هم تخم مرغ داشتن دوازده تا». برنامه نویس از خونه خارج میشه و با دوازده تا نون از سوپرمارکت برمیگرده.

- برای اینکه بفهمین تابع بازگشتی چیه، اول باید مفهوم تابع بازگشتی رو درک کنین.

- یه رومی وارد کافی‌شاپ می شه،‌ دو تا انگشتش رو بالا می گیره و می گه «لطفا پنج تا نوشیدنی!»

- دکارت وارد یه کافی‌شاپ می شه. کافی‌شاپ‌داره ازش می پرسه «نوشیدنی می خواین» و دکارت می گه «فکر نمی کنم». پووووففف دودی بلند می شه و دکارت غیب می شه.

- حرف بی توی اسم بنویت بی. مندلبورت مخفف چیه؟ مخفف بنویت بی. مندلبورت.

هر کدوم رو متوجه نشدین بگین که بحث کنیم
پ.ن: خودم هم بعضی ها رو اولش متوجه نشدم

[good-wishes]

شانسه که من دارم !!!
اگر دقت کرده باشید اکثرا موارد طنز ولی واقعی زندگی خودم رو می نویسم (چه حکیمانه )

یه سری جوک رو از جایی کپی کردم تا الان ۲ تا نقد بهش وارد شده
اون مورد که آقای ashkan_d13 گفتند رو خودم داشتم می ذاشتم احساس کردم یه جای کار میلنگه ها. اما چون اصل جریان رو نمی دونستم و نمی دونستم که ناقص هست اون چه من خوندم ، گفتم شاید من متوجه نشدم قضیه چه

در موردی که آقای مانشتی هم گفتند: البته من گفتم شاید ندونید رکس کیه خودم توضیحاتش رو اضافه کردم که اونم غلط بود

من رو شطرنجی کنید

[esisonic]

(۲۲ مهر ۱۳۹۲ ۰۱:۳۴ ق.ظ)maneshty نوشته شده توسط:  رکس واسه یه سریال آلمانی بود که به نام (( کمیسر و رکس )) قدیما تلویزیون پخش میکرد.

واقعا ً یادش بخیر...!
عاشق این سریال بودم!!...و یه اعتراف جالب :
دوست داشتم اون کاراگاههه دوست صمیمیم بود...بعدش من به عنوان جوان ترین دستیارش ( ۸ سالم بود ) باهاش میرفتم گرفتن آدم بدا!!
بعد آخر فیلم ۳ تایی پیروز میومدیم جلو دوربین..(مثل آخر فیلم "این گروه خشن" )!!

[tabassomesayna]

پســــــر عموم از ایــــــن تختای تاشــــــو داره که میره تو دیوار :|
بعد شـــــــبا روش نمیخوابه
میــــــــترسه با تخت جمع شه بره تو دیوار...! =))) مـــن :| )
***
تو زندگی انتخاب دو چیز خیلی سخته
۱همسر
۲هندوانه
***
مرو توبقالی صد تومن از پولم موند
فروشنده خورده نداش ی بسه رنگارنگ باز کرد
ی گاز ازش خورد بقیه شو داد من:/
***
پسره پست گذاشته من خیلی لاغرم
منم واسش کامنت گذاشتم روتردمیل برعکس بدو
***
هیچی دیگه مورد داشتیم پسره رفته خواستگاری ، جوراباشو پای بابای دختره دیده ))
***
خدا ب مرغ بال داد نه برای پرواز
فقط برا کباب
***
سوالی ک ذهن منو سرویس کرده اینکه
این شمالیا تعطیلات کجا میرن
***
واحدهای پولی ایران :
ریال ، تومان ، چسب زخم ، رنگارنگ ، آدامس شیک و خورده ندارم !:|
***
همون موقع ک ترجیح دادن ب جای تابلو از سرعت خود بکاهید از سرعت گیر استفاده بشه
بشر فهمید ب شعورش امیدی نیست
***
تو تبلیغ گوشی های جدید سامسونگ هم باید بگن که : راحت پُشت وانت جا میشه )
***
آقای مجری :
اگه یکی دستشو آورد جلو یعنی ؟
فامیل : می گیم دستتو بکش !
کلاه قرمزی : می گیم مگه کاراته بازیه ؟
ببعی : می لیسیم
آقای مجری : نه ما هم دستمونو می بریم جلو و باهاش دست می دیم حالا اگه دستشو نیاورد جلو چی ؟
پسرعمه زا : ما دستمونو می بریم جلو می کنیم تو نافش !))
***

سرِ کلاس تو دانشگاه عطسه کردم، واکنش حضار : زهرمار
۱۰ دقیقه بعد یه دخدره عطسه کرد بازم واکنش حضار:
عافیت باشه
ایشالا خیره
دستمال برسونید به خانــم...
بخاری ها رو روشن کنید
عــآآآغــآآآ خـــُـــ اون پنجره رو ببند یخ کردن همه
من: :|
***
مورد داشتیم پسره خواسته با دوست دخترش تک چرخ بزنه،کلیپس دختره باعث واژگونی موتور شده!!
***
این پسرایی که با موتور و با ۵ دقیقه مذاکره؛ دخترایی که منتظر بی.ام.و و لکسوس وایسادن رو سوار میکنن و میبرن . اینا رو باید برد واسه مذاکرات هسته ای! اینا اجازه غنی سازی که هیچ، اجازه ساخت بمب اتم رو هم میگیرن!
***
اینایی که میرن روو ریل قطار میخوابن و عکس
میگیرن...
واقعا اینا نمیدونن قطار، توالتش یه سره می‌باشد؟ | :|:
من دیگه حرفی ندارم
***
خدا پدر مادر این بالی خان رو بیامرزه پسرا فعلا از فاز ابرو برداشتن اومدن بیرون رفتن تو فاز سیبیل
***
نامه نوشتیم به گورباچف ، شوروی از هم پاشید. با اوباما صحبت کردیم دولت امریکا تعطیل شد. یه پیامک به نتانیاهو بزنیم کار اسرائیل هم تمومه ..! :|