دست خودم درد نکنه!
چند روزیه اصلا نمیتونم درس بخونم!
ای لعنت به من که رفتم سراغ کتاب های شعر و داستانم و بعد یه کتاب داستان دیدم یادم افتاد همیشه دلم میخواست این رو بخونم
الان پنج روزه شب ها از ۱۰ کتاب میخونم تا ۴! تا لنگ ظهر خوابم بعد از اون هم بی حالم یا هم به قسمت هایی از داستان که خوندم فکر میکنم و تمرکز ندارم. دوباره شب کتاب میخونم تا ۴!
ماشالا داستانش کوتاه هم نیست تموم شه زود! جذاب هم هست نمیتونم بی خیالش بشم. کلا درس نخوندم .. فقط شنبه رکورد ِ ۶:۳۰ مطالعه ام رو شکستم و تونستم ۸ ساعت و سی دقیقه درس بخونم و بعد از اون روز مثل یک بیکار واقعی ، به تلف کردن وقتم پرداختم:دی هر طوری شده تصمیم گرفتم امشب تا ۱۲ این کتاب رو تموم کنم تا شب رو بتونم زود بخوابم لااقل فردا رو یه کمی من درس بخونم.
خدا عاقبتم رو بخیر کنه و آزمون جمعه رو هم بخیر کنه.
در کل، نتیجه گرفتم که من آدم نمیشم :دی
سنجاق: اینا رو گفتم که بگم من واسه آزمون اول مدرسان آماده نیستم اصلا هم دپرس نیستم که آماده نیستم:دی ولی خوش به حال اونایی که آماده/تقریبا آماده هستن.