به خاطر اینه که اگه borrower با loan officer ترکیب بشه ، یه ارتباط درجه سه بین customer و loan و employee به وجود میاد، که واسه اینکه بفهمیم یه نفر یه وام رو توسط کدوم کارمند گرفته باید شماره کارمند هم به همه دوتایی های وام-مشتری اضافه بشه.
الان وام با مشتری جدا ارتباط داره و هر کدوم هم جدا با کارمند ارتباط دارن، ینی یه مشتری میتونه یه بار با وام تو یه جدول باشه و یه بار هم با کارمند ، و هر وام هم جدا با یه کارمند تو یه جدوله. حالا شما فکر کن که بخواییم اینا رو با هم ترکیب کنیم.به ازای هر زوج وام - مشتری یه کارمند هم اضافه میشه. که اینجوری اگه مشتری چندتا وامُ توسط یه کارمند گرفته باشه باید هر زوج وام - مشتری با یه کارمند ثابت ( و یه شماره مشتری ثابت ) و شماره وام های مختلف بیاد تو جدول. مشخصه که اینجوری افزونگی ایجاد میشه.ومشکل دیگه یی که ایجاد میشه اینه واسه حذف آنومالی به وجود میاد، چون مثلا اگه بخوایم یه وام که یه مشتری گرفته رو حذف کینم این اطلاع که کدوم کارمند این وامُ داده از بین میره .

چیزایی که به نظرم من اومد اینا بود.اگه چیزی کمه یا اشتباهه دوستان بگن.

این که گفتی یعنی چه ؟
دقیقا اشاره کنید کدوم مبحث از کدوم کتاب رو مطالعه کنیم تا بتونیم همچین تستی رو توی کنکور ۹۲ ج بدیم ؟

(۱۷ آبان ۱۳۹۱ ۰۴:۰۲ ب.ظ)csharpisatechnology نوشته شده توسط:  این که گفتی یعنی چه ؟
دقیقا اشاره کنید کدوم مبحث از کدوم کتاب رو مطالعه کنیم تا بتونیم همچین تستی رو توی کنکور ۹۲ ج بدیم ؟

منظورت چیه "این که گفتی یعنی چه ؟ " توضیح دادم دیگه!!
من فقط مقسمی خوندم.(البته ۷-۸ بار!!) و به نظرم اکثر تستای کنکورُ میشه با خوندن مقسمی زد.