زمان کنونی: ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۱۱:۱۷ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هیجان و خاطره بار اول ...!

ارسال: #۱۶
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۴:۱۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۴:۱۷ ب.ظ، توسط ف.ش.)
هیجان و خاطره بار اول ...!
یکی از اقوام ما توی کار تایپ و زرنگار بود فکر کنم اولین بار اونجا بود که با کامپیوتر کار میکردم (تحت داس). وقتی میرفتیم با بچه های فامیل میریختیم سر کامپیوتر اون بنده خدا، یه بار در حین بازی یکی از بچه ها عصبانی شد و کامپیوتر رو با دکمه خاموش کرد و کامپیوتر سوخت ...!
توی مدرسه راهنماییمون هم بهمون Dos یاد دادن، یادمه وقتی سوم راهنمایی رو تموم کردم از بس عشق کامپیوتر بودم میخواستم برم کلاس کامپیوتر ثبت نام کنم اما گفتن چون سنت کمه نمیتونی کلاس ویندوز بیای و باید بری داس اما من میخواستم ویندوز برم یاد بگیرم Sad ، فکر کنم ۶ ماه نشد که اونقدر به پدرم اصرار کردم تا واسم کامپیوتر خرید و خیلی راحت تونستم ویندوز رو یاد بگیرمو بعد هم اینترنت.

If your success is not on your own terms, if it looks good to the world but does not feel good in your heart, it is not success at all.
(Anna Quindlen)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bache Mosbat , انرژی مثبت , Lantern , **sara** , mohammadali1990
ارسال: #۱۷
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۵:۱۴ ب.ظ
RE: هیجان و خاطره بار اول ...!
(۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۱۰:۳۴ ق.ظ)Mansoureh نوشته شده توسط:  بازی Wolfenstein هم بود! یه بازی فکری میکردیم به اسم Simon: the Sorcerer!

بعدها هم یه ورژن جدید از Prince of Persia اومد، حجمش خیلی زیاد بود!!! روی ۴ تا دیسکت جا شده بود!

یادش بخیر ولف خیلی باحال بود Big Grin . من نمی ذاشتم خواهرم بازی کنه خودم بازی می کردم به خواهرم می گفتم فقط کنارم بشین شلیک کن هر وقت گفتم . اونم دستش رو اسپیس بود.
یه بازی هم بود یه کد خیلی ساده داشت رو بیسیک . اسمش گوریلا بود. باید بهش زاویه می دادیم و یه سنگو پرتاب می کرد کلی از انگری بردز باحال تر بود!
پرنس رو این دیسکت بزرگا هم جا می شد. خیلی اونا با کلاس بود. یادمه اون موقع سرعت (فرکانس)کامپیوتر ما ۸۰ بود Big Grin بعد خالم یه کامپیوتر خریده بود ۱۲۰ بود! کلی پیشرفته بود. چند سال بعدم پنتیوم اومد . هارد ما اون موقع نیم گیگ بود. بعد یه هارد ۴۰ رو پیتیوم انداخته بودیم کلی فکر می کردیم چجوری پر کنیم هاردشو .

الهی و خلّاقی و حِرزی و مَوئلــی اِلیکَ لَدَی الاِعسارِو الیُسرِ اَفزَعُ
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Masoud05 , انرژی مثبت , Lantern , Mansoureh , ف.ش , **sara** , uniquegirl , mohammadali1990
ارسال: #۱۸
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۷:۰۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۷:۳۲ ب.ظ، توسط Lantern.)
هیجان و خاطره بار اول ...!
این تاپیک خیلی جالبه!چون کلی از خاطره ها مشترکه! الان که تمام ارسال ها رو خوندم دیدم کلی از این اتفاقات برای من هم افتاده بود!Big Grin
اولین بار که خودم پشت کامپیوتر نشستم اول راهنمایی بودم و توی مدرسه برامون کلاس کامپیوتر گذاشته بودن (البته قبلش دوران بچگی توی تلویزیون کامپیوتر رو دیده بودم.یادمه یه برنامه ای بود که آموزش کامپیوتر توی برنامه کودک میداد و یه مجری و یه پسر جوون بودن که با کامپیوترشون صحبت میکردن و یه نفر به جای کامپیوتر حرف میزد و من بعدش همش فکر میکردم کامپیوتر میتونه حرف بزنه!Big Grin ) و مدرسمون هم یکی از برنامه نویسای معروف شهر بود.اون بنده خدا هم بدون اینکه مبانی و داس رو به ما بگه شروع کرده بود به یاددادن GW-Basic به ما و برای ما کمی سخت بود و به ما روحیه می داد میگفت اگه خوب یادش بگیرین با برنامه نویسی واسه ادارات پولدار میشینBig Grin
البته تابستون سال بعدش به آموزشگاه کامپیوتر رفتم و اونجا با Dos و NC و Pe2 آشنا شدم . با ساختار درختی Dos (دستور Tree)شجره نامه خانوادگی مون رو ترسیم میکردیم و گاهی دور از چشم مربی وارد ویندوز می شدیم و Prince of Persia بازی میکردیمBig Grin
یه مربی هم داشتیم که اون زمان خودش دانشجوی کامپیوتر بود و تعریف کرد اولین بار که استادشون گفته بود توی Dos دستور dir بگیرین فکر میکرده اگه آروم کلید Enter رو بعد dir بزنه لیست صفحه به صفحه میاد و اگه تند بزنه همه لیست یکباره نشون داده میشه و مفهوم سوئیچ ها رو نمیدونسته!Big Grin

اگر تنها ترین تنهایان شوم باز هم خدا هست، او جانشین تمام نداشتن های من است‎
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: a.hooshmand , Bache Mosbat , ماه بانو , ف.ش , kerm , mohammadali1990
ارسال: #۱۹
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۷:۲۹ ب.ظ
RE: هیجان و خاطره بار اول ...!
(۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۵:۱۴ ب.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط:  یادش بخیر ولف خیلی باحال بود Big Grin . من نمی ذاشتم خواهرم بازی کنه خودم بازی می کردم به خواهرم می گفتم فقط کنارم بشین شلیک کن هر وقت گفتم . اونم دستش رو اسپیس بود.

شلیک با دکمه ی CTRL بود! با اسپیس درها رو باز میکردیم!!! Big Grin البته شاید شما توی آپشن جای کلیدها رو عوض کرده بودید!

ما حدود یک ماه طول کشید تا فهمیدیم که مرحله ی آخر باید یه در مخفی رو باز کنیم و اسلحه برداریم تا بتونیم اون غوله رو بکشیم! تا اون موقع نمیدونستیم اتاقک های مخفی هم دارند! فرض کن ما با کمترین امکانات به مرحله ی آخر رسیدیم Wink بعد یک دور دیگه از اول بازیش کردیم تا درهای مرحله های قبل رو هم پیدا کنیم!

Change Your FATE
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: a.hooshmand , Lantern , Bache Mosbat , Masoud05 , ف.ش , mohammadali1990
ارسال: #۲۰
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۷:۳۸ ب.ظ
هیجان و خاطره بار اول ...!
یاد gwbasic بخیر ...
من اولین بار تابستان وقتی سوم راهنمایی را تمام کردم یک بار همراه برادر بزرگترم که کلاس آموزش کامپیوتر می رفت به کلاسشان رفتم، اونجا dos ,و gwbasic درس می دادند.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Lantern , ف.ش , mohammadali1990
ارسال: #۲۱
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۷:۵۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۷:۵۸ ب.ظ، توسط Bache Mosbat.)
RE: هیجان و خاطره بار اول ...!
(۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ ۰۷:۲۹ ب.ظ)Mansoureh نوشته شده توسط:  شلیک با دکمه ی CTRL بود! با اسپیس درها رو باز میکردیم!!! Big Grin البته شاید شما توی آپشن جای کلیدها رو عوض کرده بودید!

ما حدود یک ماه طول کشید تا فهمیدیم که مرحله ی آخر باید یه در مخفی رو باز کنیم و اسلحه برداریم تا بتونیم اون غوله رو بکشیم! تا اون موقع نمیدونستیم اتاقک های مخفی هم دارند! فرض کن ما با کمترین امکانات به مرحله ی آخر رسیدیم Wink بعد یک دور دیگه از اول بازیش کردیم تا درهای مرحله های قبل رو هم پیدا کنیم!

آره راس می گین Big Grin . هیچی مثل هیجان آخرش نبود که با یه عالمه تیر خورده فرار می کرد . الان هنوز صدای باز شدن درا تو گوشمه . اگه بازیشو پیدا کردین آپلود کنین .

ویرایش : لینک دانلود :
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

الهی و خلّاقی و حِرزی و مَوئلــی اِلیکَ لَدَی الاِعسارِو الیُسرِ اَفزَعُ
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Mansoureh , pos , ف.ش , mohammadali1990
ارسال: #۲۲
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۰۱:۴۶ ق.ظ
هیجان و خاطره بار اول ...!
اولین بار سال سوم دبیرستان برای درس کامپیوتر با کامپیوتر برخورد کردیم . با کیو بیسیک و داس .تقریبا سال ۷۷ بود . از خودش زیاد خاطره ندارم اما از کلاسه درسم یه خاطره دارم .معلممون می خواست کوئیز بگیره گفت مثال ۵ صفحه ۷۹ رو حل کنید .ما ههم همگی خنگ در درس برنامه نویسی .اون زمان برای این کتاب توی کتابفروشی شهرمون فقط یه دونه گام به گام وجود داشت همه کلاس هم بدون استثنا همون رو داشتن .حالا همه زیر میز گام به گام ها رو باز کردن وبدون استثنا از زرنگ تا تنبل کلاس دارن تقلب می کنن چون استاد خودش هم چیزی از برنامه نویسی سرش نمی شد که درس بده .آقا همه داشتن تقلب می کردن و خوشحال همه جواب رو از رو گام به گام نوشتن و برگه رو تحویل دادن .حالا هفته بعد که استاد اومد سر کلاس دیدیم به همه صفر داده چرا؟
نه اینکه فهمیده بوده تقلب کردیم نه
به خاطر اینکه گام به گامه اشتباهی به جای جواب سوال ۵ جواب سوال ۴ رو نوشته بود ه جا به جا .وما هم بدون استثنا همگی همون جواب سوال ۴ رو به جای ۵ توشته بودیم . خیلی با حال ضایع شدیم .این خاطره باعث شد تا آخر دوره تحصیلم هیچ وقت تقلب نکردم که خدا سوسکم کنه!!!!!!!!!!!


آیا می دانید تاثیر جمله «این مکان مجهز به دوربین مداربسته می باشد» به مراتب بیشتراز جمله «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید» می باشد!!!!!!!!!!!!!ا


یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: pos , انرژی مثبت , ف.ش , kerm , farazin , **sara** , Mansoureh , mohammadali1990 , svk7
ارسال: #۲۳
۱۰ اسفند ۱۳۹۱, ۰۲:۱۰ ق.ظ
هیجان و خاطره بار اول ...!
اولین سالی که کامپیوتر رو انتخاب کردم تو دوره هنرستان ،با کامپیوتر آشنا شدم..اون موقع ها پشت هر سیستمی ۲ الی ۳ نفر میشتیم.بیشترامون از کام چیزی نمیدونستیم و اصلا تو خونمون نداشتیم.یادمه وقتی معلممون کامپیوتر رو روشن کرد چقدر زوق کردم!همه دلمون میخواست ماوس رو دستمون بگیریم و هی حرکتش بدیم.۳ تایی میپریدیم تا ماوس رو بگیریم.. نمیتونستم تحت کنترل بیارمش واس همین مثل این منگول ها و اونایی که دستشون فلجه ،ماوس رو حرکت میدادم.تا دنبالیه حروف میگشتیم حول و حوش ۱ دقیقه های میشد.اونم ۳ تایی!!!!!!!!! تو کلاس که dos یادمون میدادند..خوب طولانی میشد ساعت کلاس.خسته میشدیم.دلمون میخواست بریم با paint کار کنیم دم به دقیقه،بلد نبودیم اخه چطوز بیرون بیایم،معلممون خودش روشن میکرد خودش میرفت تو داس خودشم میومد بیرون.یکی از دوستامون که تابستونش کلاس داس رفته بود میدونست با کلمه exit میشه اومد بیرون.گفت من بلدم..ما تقریبا یک ۷،۸ گروه ۲ نفره یودیم. اون تو یه برگه گوچیک کلمه exit رو نوشت و دست به دست به هر گروه میرسید تا بیان تو ویندوز.یادمه چقدر بهش حسودیم شد که اون چقدر از کامپیوتر میدونه و من چقدر عقبم!!!

[تصویر:  salavat14saqeb.ir_.jpg]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: mohammadali1990 , انرژی مثبت , Eternal , svk7
ارسال: #۲۴
۱۰ اسفند ۱۳۹۱, ۰۳:۰۰ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۰ اسفند ۱۳۹۱ ۰۳:۰۱ ب.ظ، توسط Eternal.)
هیجان و خاطره بار اول ...!
منم اولین بار سال ۸۲ بود( اگه اشتباه نکنم ) کامپیوتر خریدیم، داداشم اون موقع رشته اش کامپیوتر بود و من همیشه با ذوق و شوق نگاهش میکردم ببینم چیکار میکنه ، ولی خدایی همیشه منو میترسوند اینجا نرو اون کارو نکن و ..... . ولی وقتی اون میرفت بیرون من میوفتادم جونش Big Grin
یادمه یه بار سی دی خش دار تو درایو گذاشتیم ، سیستم صدا داد و هنگ کرد منم از ترسم داشتم میمردم ، هی خودمو سرزنش میکردم و میگفتم الانه که سیستم آتیش بگیره ... هاهاهاهاهاهاهاها
بالاخره زنگ زدم به یکی از دوستام و ازش میانبر Ctrl+Alt+delete رو پرسیدم Smile


یه بارم رفته بودیم مهمونی برگشتیم دیدیم کامپیوتر روشنه اونقدر ترسیده بودیم ، فکرمون هزار جا رفت ( اینکه دزد اومده ؟؟؟؟ آخه پس چرا فقط روشنش کرده !!!! Big Grin من حتی به جـــــــــــــن و ... هم شک کرده بودم)
تا اینکه از کامپیوتر یه چیزایی دونستیم و متوجه شدیم پنتیوم ها اگه سیم مودم به پریز تلفن وصل باشه و کسی به خونه زنگ بزنه ، سیستم خود به خود روشن میشه.... Smile Wink

عجـــــــــــــــــــب روزایی بود.... یادش بخیر

Heart زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست Heart
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: انرژی مثبت , sahar121 , svk7
ارسال: #۲۵
۱۳ اسفند ۱۳۹۱, ۰۱:۴۲ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۳ اسفند ۱۳۹۱ ۰۱:۵۰ ب.ظ، توسط azad_ahmadi.)
هیجان و خاطره بار اول ...!
یادش بخیر اولین باری که من پشت کامپیوتر نشستم، کامپیوتر دوست بابام بود که تو شرکت کار می کرد. بصورت خیلی غیر قانونی (با برداشتن کلیدهای اتاقش) وارد اتاق شدم، و با هزار ترس و واهمه رو صندلی نشستم و روشنش کردم، قلبم داشت از حلقم می یومد بیرون، می ترسیدم یکی بیاد تو اتاق و ...
حالا بماند که سوتی های خیلی زیادی دادم تا تونستم بلاخره سیستم رو روشن کنم. یادمه مادربوردش ماتریکس بود Smile
بعد یکی دو دقیقه یه شکل کلید ظاهر شد که از روش فهمیدم این قفله. فورا و بدون وقفه دوشاخه رو از پریز برق درآوردم.
باور کنید تا چند روز فکر می کردم نکنه این کامپیوتره صورت من رو ذخیره کرده باشه بعدا آبرو ریزی بشه برام SmileSmile
چه دورانی بود!! چه کلاسی میگذاشتیم که می تونستیم ویندوز سیستم رو عوض کنیم (win98.exe) و دستورات Fdisk و درست کردن فلاپی boot able ... Smile

ای درد توام درمان در بستر ناکامی .... ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ... لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Eternal , svk7 , sahar121 , nina69
ارسال: #۲۶
۱۳ اسفند ۱۳۹۱, ۰۲:۵۳ ب.ظ
RE: هیجان و خاطره بار اول ...!
اولین باری که کامپیوتر دیدم روش ویندوز نصب بود منم فقط به حرکت اشاره گر ماوس که یکی از اقوام حرکت میداد نگا میکردم
اینقد نگا کردم که سرگیجه گرفتمCool

یا راهی‌ خواهم یافت و یا راهی‌ خواهم ساخت
شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی ولی حال که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: sahar121


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  منابع درسی اول دبیرستان azaaadeh457 ۱ ۱,۰۹۶ ۰۴ دى ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱ ب.ظ
آخرین ارسال: HamidReza1
  یک خاطره ی تلخ sirvan.t ۹ ۷,۴۲۶ ۲۰ مهر ۱۴۰۱ ۱۰:۵۱ ق.ظ
آخرین ارسال: sarbaziii
  مرخصی در ترم اول و سپس انصراف MSZ ۱۷ ۳۹,۶۵۹ ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۵۷ ق.ظ
آخرین ارسال: hmaryam567
  مشکل در حل تست ۲۲ فصل اول کتاب گسسته یوسفی pure.yaser ۷ ۸,۴۷۲ ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۶:۵۴ ب.ظ
آخرین ارسال: mohsentafresh
  راهنمایی انتخاب واحد ترم اول، ارشد نرم، مباحث بیگ دیتا و دیتابیس arian_61 ۱ ۲,۵۵۴ ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ ۱۰:۴۱ ب.ظ
آخرین ارسال: arian_61
  ساختمان داده پوران، فصل اول، راهنمایی برای حل یک مثال ساده marvelous ۲ ۲,۶۵۷ ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۳۰ ب.ظ
آخرین ارسال: marvelous
  راهنمایی در مورد دروس ترم اول هوش sina_bhh ۴۷ ۳۴,۸۹۱ ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ۰۵:۳۷ ب.ظ
آخرین ارسال: Arezouuu
  نکات کلیدی در چاپ کاتالوگ (قسمت اول) melinaa ۰ ۱,۷۷۹ ۰۴ شهریور ۱۳۹۷ ۱۰:۲۸ ق.ظ
آخرین ارسال: melinaa
Sad اعزام اول شهریور کمک iman_amani ۸ ۶,۰۰۳ ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۳۶ ب.ظ
آخرین ارسال: sina72
  کمک در مورد انتخاب رشته ...... اول شبانه تهران یا روزانه شهرستان؟ Shine_20 ۵ ۵,۲۵۷ ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۲۵ ق.ظ
آخرین ارسال: SASSAN.S

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close