(۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۷:۳۴ ب.ظ)sisiboy نوشته شده توسط: سلام به همه
من در ارشد ۹۳ رتبم بر خلاف انتظارم شد ۲۰۰!! و الان خیلی هم داغونم داشتم در مورد اینکه چرا رتبمو اینجوری اوردم فک میکردم به یک سری اشتباهاتی پی بردم گفتم با بقیه هم در میون بذارم؛ باشد که شماها اشتباهای منو تکرار نکنین.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۱) مهم نیس تو کدوم کنکور آزمایشی(پارسه؛ شریف....) شرکت میکنید؛ کلا به درد نمیخورن و فقط زمان بندی هاشونه که خوبن(اونم همشون یه برنامه رو دارن) روشون حساب باز نکنید؛ اگر تو آزمونهاشون ترازتون(توجه کنید که تراز مستقل از جامعه ی آماری آزمونه) بد باشه که باید بشینید و فکری به حالتون بکنید چون تو کنکور هم نتیجه نمیگیرید ولی اگه مثل من تو آزمونا تراز بالایی داشته باشید هیچ تضمینی نیس که تو کنکور هم بترکونید!!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۲) مهم نیس سطح هوشی یا سوادتون در چه حدیه؛ اگه انیشتین هم باشید اگه روزی کمتر از ۸ ساعت درس بخونید نتیجه نخواهید گرفت؛ تو کنکور نمیگم هوش و سواد به درد نمیخوره ولی اونقدر خرخون(جسارت به رتبه های بهتر نباشه؛ فقط یک اصطلاحه) تو کشور وجود داره که فقط بخاطر خرخونیشون هم که شده میان بالا و ازت میزنن جلو.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۳) نه خیلی زود شروع کنید و نه خیلی دیر؛ اگه سال اولی هستین هفته ی اول تیر ماه بهترین زمان برای شروع هستش(در مورد سال دومی نمیتونم چیزی بگم چون خودم احتمالا قراره یکی از اونا باشم) اگه مثل من زودتر شروع کنید زودتر هم تموم میکنید و کلا روند مطالعتون رو سست میکنه(فقط مطالعه نیس که سست میشه؛ از نظر ذهنی فرسوده هم میشین؛ ما که شدیم شاید شما نشین) و اگه هم مثل دوستای من دیر شروع کنید کلا تا آخر یه جایه کارتون میلنگه و رتبه تون ۴ رقمی میشه!!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۴) سعی کنید تریپ انزوا بر ندارید؛ یه دوستی؛ همدمی چیزی برای خودتون جفت و جور کنین؛ تنهایی پیرتون رو در خواهد آورد؛ و در تنیجه بازده مطالعاتی تون کاهش میابد؛ البته مثل برخی از دوستانم هم دور برتون رو اونقدر شلوغ نکنین که از شلوغی اطرافتون نتونین درس بخونید؛ اعتدال رو رعایت کنین و از همه مهم تر اگه میخوایین رتبه بشین با آدمایی بگردین که اهدافشون(و از همه مهمتر اعمالشون) با هدفتون تداخل نداشته باشه؛ مثلا فردی که تو درس خوندن مشکل داره و درس نمیخونه اگه میخوایین رتبه شین باید با اینا ارتباطتون رو اگه نتونید حذف کنید؛ تا جایی که میتونین کم کنید.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۵) اگه تست نزنید یا کم بزنید هرچقدر هم که درس بخونید نتیجه نخواهید گرفت. دوستم ۴-۵ برابر بیشتر از من درس خوند ولی من ۴-۵ برابر بیشتر از اون تست زدم من شدم ۲۰۰ اون شد ۸۰۰. تست زدن به همون اندازه مهمه که درس خوندن مهمه و برعکس(البته از آذر ماه به بعد تست زدن اهمیتش بیشتر میشه).
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۶) اگه درسی که دارین میخونین بعضی جاهاشو خوب متوجه نشده باشید ایرادی نداره؛ کلیک نکنین رو موضوع که همهشو بفهمین اینطوری هم خسته میشین و هم از موضوع زده میشین؛ بعدها اون درس ۱۰۰ بار دیگه هم خواهید خوند(مرور) در بین همون مرور ها مشکلاتتون حل میشه(من این اشتباه رو نکردم ولی خیلی دیدم که بچه ها انجامش میدن و بلااستثنا همشون از درس خوندن افتادن- رتبه ها ۴ رقمی) سعی کنین در هر دفعه مطالعه بگذارید اونقدر که ذهنتون میتونه مطلب جذب کنه؛ جذب کنه بقیه موارد که قادر به جذبشون نیستین رو بذارید در مرور/مطالعه های بعدی(اگه به اندازه کافی مرور داشته باشید در نهایت ۱۰۰٪ مطالب رو یاد خواهید گرفت).
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۷) در دوران کنکور مهم نیس چکار میکنین در همه موارد اعتدال رو رعایت کنید.(مثلا تو درس خوندن؛ بین درس خوندن و تفریح اعتدال داشته باشید)
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
الان اینا به ذهنم میرسه؛ البته شاید همگی شماها با اینا موافق نباشد ولی اینا به نظرم اشتباهایی که خیلی ممکنه خیلی ها انجامشون بدن.
از ما که گذشت ولی شماها از مطالب بالا هر کدوم رو که به دردتون خورد رو پیش خودتون نگر دارین؛ بقیه رو هم بیخیال شین؛ آیه نازله که نیستن.
-----
پ.ن: اینها همش نظرات شخصی من در مورد اشتباهای من است و به هیچ وجه جنبه کلی ندارند.
واسه کنکور باید به موضوعات تسلط داشته باشید و سرعتتون خوب باشه . این دو تا مشکلات و ایرادات من توی کنکور امسال بود. من چون سه سال از فارغ التحصیلیم میگذشت خیلی از مباحث از ذهنم پریده بود و میتونم بگم همه زمانی که برای کنکور امسال خوندم یادآوری بود. و با اینکه نتیجه خوبی نگرفتم و فقط مجاز شدم اما حس می کنم نتیجه متناسب با خوندن خودم بوده. این رو میگم از این نظر که نگید قبولی تو کنکور شانسیه . هر کسی متناسب با سعی و تلاش و یا بنابر تسلطی که به موضوع داره نتیجه میگیره و اگه سوالا غیر استاندارده برای همه همینجوری بوده ولی شخصی که موفق شده الزاما به قول دوستان خرخون نبوده و کم ندیدیم توی همین سایت کسایی که با مطالعه خیلی کمتر موفق بودن . اینها همون کسایی بودن که درسو "فهمیدن" نه صرفا "خوندن".
من هم مثل شما دوست عزیز دقیقا از همون روزبعد کنکورسعی کردم ایراداتمو در بیارم تا برای کنکور امسال کمترشون کنم.
۱- من با نظر شما تو مورد اول در همه موارد موافق نیستم. بعضی ها هستن مثل من که نه کنکور آزمایشی شرکت کردن و نه با برنامه ریزی اونها پیش رفتن . بلکه همونجوری که خودشون راحت تر بودن با دروس پیش رفتن. ولی من پیشنهاد میکنم اگه براشون ممکنه بر اساس یکی از برنامهریزی ها پیش برن و یا برنامه مناسبی که فکر میکنن بهتر از اونهاست رو تهیه کنن. در ضمن اینکه من فکر میکنم اگر هم این آزمونها هیچ فایده ای نداشته باشه حداقل توی بالا بردن سرعت تست زنی به شما کمک میکنه . مخصوصا برای کسایی مثل من که تستا رو با آرامش حل میکنن و سرعتشون خیلی پایینه باید یه محرکی باشه تا مجبور به بالا بردن سرعت کنه
۲- با تعداد ساعت بالا خیلی موافق نیستم . همه این توانایی رو ندارن. نمیدونم برای بدست آوردن این توانایی باید چیکار کرد چون مشکل خودم هست . از چند ساعت که بیشتر میشه دیگه مغزم کشش نداره که البته برای کنکور گذشته سعی میکردم صبحها که تواناییشو دارم زودتر شروع کنم. من فکر میکنم کسایی که روز یا شب خوندن براشون مهم نیست خودشونو ملزم نکنن که همه ساعات مطالعشون پشت سر هم باشه تا درنهایت به مثلا همون ۸ ساعت مورد نظر برسه. مسئله ای که خیلی از کسانی که توی کتابخونه میخونن باهاش روبرو هستن.
۴- با چهار کاملا موافقم . من تنها کسی بودم که از بین دوستام گرایشم با بقیه فرق میکرد . من هوش و اونها آی تی. با اینکه کتابهای زیادی رو با اونها مشترک داشتم اما خیلی خیلی کم پیش اومد تا توی مباحث اونها شرکت کنم و حس میکردم اینکه بخوام باهاشون تو بحث های درسی شرکت کنم زمانم هدر میره و تنهایی پیش میرفتم. اما اونها خیلی مسلط تر میشدن به اون درس.
۵- تست نزدن به قول یکی از دوستان یعنی حفظ کردن شماره صفحه کتاب که اون مطلب مورد نظر توی تست از اون صفحه کتاب بوده . بدون اینکه هدف اون مبحث رو فهمیده باشید. مطالب کتاب کلی اومده و جزئیات و ریزه کاری ها خودشونو توی تستا نشون میدن. توی حل تست ها هم نباید راه حل رو بلد بود . سعی کنید دلیل اون راه حل رو متوجه بشید. و تا جایی که میتونید بعد از خوندن مبحث حتما تست بزنید . بسته به مقدار مطالب فصول کتاب اونها رو بخش بندی کنید و بعد از خوندن مبحث با فاصله یا بی فاصله تست بزنید. من کسی بودم که فکر میکردم باید حتما بین خوندن و تست زدن چند روز وقت گذاشت که الان زیاد موافق این روشم نیستم. هرچند خیلی ها بهش تاکید میکنند.
۶- اوایلی که شروع به درس خوندن کردم خیلی توی یک مبحث میموندم و تا اونو کامل متوجه نمیشدم ازش نمیگذشتم. و البته وسواس من بیشتر از این بود. من اگه یه مبحثو امروز میخوندم فردا هم همونو کامل میخوندم چون فکر میکردم ممکنه یه سری جملات مهم از توی کتاب از زیر دستم در رفته باشه . و گاهی پیش میومد که یه سری از بخش ها رو چند روز مرور میکردم چون فکر میکردم "هیچی یادم نیست" اما کم کم که پیش میرید توی مرورهای کلی که بعدا کتابا رو از اول شروع میکنید متوجه میشید که باید اون مطالب رو راحت ازشون میگذشتید. چون بین مرورها لازمه یه مقدار فاصله بیفته.
مهمتر از همه مسائل فکر میکنم باید اینو توجه داشته باشید که کنکور غول نیست که اگه ازش دیر بگذرید زندگیتون تو خطر بیفته. اگر سال اول قبول نشدید سال بعدی هم هست. مثل همین الان که اگه من مثلا کنکور کارشناسیمو یه سال دیرتر قبول میشدم با الان هیچ فرقی نمیکرد. تفاوت در این بود که من اون موقع دو سال از فارغ التحصیلیم میگذشت و الان سه سال. و این تفاوت یک سال ، هرچند نمیشه گفت کاری توش انجام ندادم اما کارهای شاقی توش نبوده. این رو که میگم منظورم همه نیستن. خیلی ها هستن که شاغلن و مسائل دیگه ای که قبولی امسال و یا سال بعد خیلی براشون تاثیر گذاره. خیلیای دیگه هم ممکنه بگن خب میتونیم به جای درس خوندن و یک سال هدر دادن عمر بریم دنبال کار و ... . توی زندگیمون اونقدر وقت هدر میدیم که این وقت هدر دادن به خاطر کنکور سال بعد در مقابل اونها خیلی کمه. در عوض همین یه تمرین میشه برای پافشاری و تلاش برای رسیدن به اون چیزی که میخوایم. انشالله که نتیجه خوبی میگیریم اما با این فکر که اگه امسال قبول نشم فلان و بسار روحیه خودتونو خراب نکنید. کنکور بدون اینها هم ممکنه براتون استرس آور باشه و اونطوری که خودتون بهتر میدونید استرس بدترین مانع موفقیته . پس نه با آرامش محض و نه با استرس و نگرانی برید سراغ کنکور
موفق باشید