دست مخترع کولر درد نکنه چون:
......
یه بار رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم،
یه دختره اومد آمپولمو بزنه،معلوم بود خیلی تازه کاره!
همینجوری که سرنگو گرفته بود توی دستش،لرزون لرزون اومد سمت من و گفت:
"بسم الله الرحمن الرحیــــم"
منم که کپ کرده بودم از ترسم گفتم:
"اشهد ان لا اله الا الله"!
هیچی دیگه...
انقدر خندید که نتونست آمپولو بزنه و خدارو شکر یکی دیگه اومد زد ..!
متأسفانه یا خوشبختانه، نگاه کردن به پر شدن دانلود از نگاه کردن به منظرهی دشتهای پیچیده در باد لذیذتر است
خلاصه ی شرایط و ضوابط گارانتی اجناس در ایران
.
.
.
.
.
.
.
به هر دلیلی اگر خراب بشود شامل گارانتی نمی شود ..!
غضنفر ناراحت بوده
بهش میگن چی شده ؟
میگه : ملت زیر پنجرشون گیتار میزنن …
زیر پنجره ما هم یه وانتی استارت میزنه ، روشنم نمیشه !
خدایا
...
کاش می اومدی حالم رو بهم بزنی
خوشحالیهام ته نشین شده !
کلاْ افرادی که ازدواج میکنند دو دسته اند :
آنهایی که از جانشان سیر شدند و آنهایی که قصد جان دیگری را دارند !
از مهمترین مزیتهای زندگی در کانون گرم خانواده نسبت به زندگی مجردی
تقسیم پشه ها بین اعضای خانواده است !
غضنفر میخواست بره .............
دانش اگر ............................
من در برخی امتحاناتم مردود می شدم اما دوستم تمام درسهایش را با موفقیت گذراند – اکنون او یک مهندس در شرکت مایکروسافت است و من مالک مایکروسافت هستم ( بیل گیتس )
یارو خواب میبینه ................................
یارو بچش گم میشه میره دفتر خدمات ارتباطی میگه بسوزونیدش!
غضنفر رئیس فدراسیون شطرنج میشه ۵تا قانون میذاره
۱. اسب نمیتونه فیل رو بزنه چون فیل قویتره !
۲. خر هم باید بازی کنه !
۳.خر میتونه همه رو بزنه !
۴. هیچکی نمیتونه خر رو بزنه !
۵. اصلا خر شاهه
غضنفر می ره جهنم .................
دختر: مامان.من زن این مرد نمی شم!
مادر: چرا دخترم؟ مگه این مرد چه عیبی داره؟
دختر: اون به جهنم اعتقاد نداره مامان!
مادر:تو با اون ازدواج کن، من خودم کاری می کنم که جهنم رو از نزدیک ببینه!!!
از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم عمم داشت خودشو از شدت ناراحتی میکشت یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه یهو عمه صاف نشست گفت دِ نـَـه دِ تازه الان بهم ریختس!
حیف نون داشته کباب درست میکرده می بینه یه گربه داره نگاه میکنه حیف نون داد میزنه : آی بلال شیر بلاله!!!
غضنفر تو هواپیما تفنگشو میذاره رو مخ خلبان و میگه:از همینجا صاف میری بندرعباس خلبانه میگه:حالا چرا بندرعباس؟
میگه :آخه دوستم قراره از اونجا قاچاقی ببردم دوبی
پر سودترین معامله ای که ما دهه شصتیها انجام دادیم
تعویض نون خشکه با جوجه رنگی بود
.
میگم شما هم وقتی سیستمتون هنگ میکنه بهش التماس میکنین ؟!
من یه قولایی هم بهش دادم !
دختر : عزیزم چی کار داری می کنی ؟
پسر : پشه می کشم !
دختر : چند تا کشتی ؟
پسر : پنج تا ، دو تا نرو سه تا ماده
دختر !!!!! : از کجا فهمیدی ؟
پسر : سه تا شون جلو آیینه نشسته بودن ، دوتا شون جلو مانیتور !!
.
اصن روى بسته هاى چیپس و پفک و پاستیل باید درشت قید کنن
مخصوص یک نفر :|
.
Fardad-A، در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ ۰۲:۵۱ ب.ظ برای این مطلب یک پانوشت گذاشته است:
هر مطلبی مناسب طرح بعنوان طنز نیست.
انتظار دارم مدیران این بخش دقت بیشتری کنند.
قسمتهایی حذف شدند.