مامانم به مدت یک هفته رفته بود خونه خالم ما هم که دیگه داشتیم از گشنگی میمردیم و کثیفی هم کل خونه رو برداشته بود براش مسیج فرستادیم :
رفیق من سنگ صبور غمهام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیچکی نمیفهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم
مامانم هم تو جوابش نوشته بود:
تنهای بی سنگ صبور
خونه ی سرد و سوت و کور
توی شبات ستاره نیست
موندی و راه چاره نیست
اگرچه هیچکس نیومد سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش
یه چنتا شکلک خنده شیطانی و زبون در آوردن هم برام فرستاده بود
خب مادر من الان چه جای حاضر جوابیه؟پاشو بیا به خونه زندگیت برس دیگه !!!:|
***
مامانم تازه یاد گرفته اس ام اس بده
واسم نوشته :آیا برای ناهار می آیی؟
جواب دادم :آری می آیم
نوشته :از خودت مراقبت کن
جواب دادم :مادر تو را بسیار دوست دارم
نوشته :فرزند صالح گلی است از گلهای بهشت!
خدایا این شادی هارو نگیر ازمون :|
***
یه سوال دارم
چرا وقتی شلوار سفید میپوشی ، خاکی که میشه رنگش سیاهه !؟
ولی وقتی شلوار مشکی میپوشی ، خاکی که میشه رنگش سفیده !؟
***
خدا نیامرزد مسافری را که در تاکسی ۱۰ متر قبل از مقصد ما پیاده می شود و ما را مجبور به پیاده شدن و پیاده رفتن می کند!
خدایى خیلى سخته! سخــــــــت!
***
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﭘﺴﺖ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺍﮐﺎﻧﺖ ﺩﯾﮕﺶ ﻣﯿﺮﻩ ﺯﯾﺮﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺍﮐﺎﻧﺖ ﻗﺒﻠﯽ ﻣﯿﺎﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻨﻮ ﻣﯿﺪﻩ! |:
ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ۳ - ۴ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﭼﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ!
)
ﺣﺘﯽ ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﺩﻋﻮﺍﺵ ﺷﺪ ﺯﺩ ﺍﮐﺎﻧﺘﺸﻮ ﺑﻼﮎ ﮐﺮﺩ!
)
***
آقا ماشین ِ پدر بزرگمُ دزد برد، فرداش برگردوندن و یه نامه توش گذاشتن که ما توبه کردیم و مارو حلال کن یه بیلیط مشهدم گذاشته بودن تو ماشین!!!
آقا پدر بزرگم رفت مشهد اومد دید خونشو خالی کردن! :|
یعنى آمریکا غلط بکنه تهدید نظامى بکنه! ما همچین نابغه هایى داریم تو کشورمون! =))
کخخخخخخ
***
روی شیشه دوغ نوشته: دوغِ گازدارِ کربناته تزریقی گرما ندیده همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی… آخه لامصب دوغه یا اورانیوم ؟ :|
***
آخر دنیا داور میاد سوت میزنه میگه تازه نیمه اول تموم شده، هنوز ۴۵ دقیقه دیگه مونده!
زمینا رو عوض کنید، ما میریم امریکا اونا میان ایران،
آی بخندیما!
)
***
مورد هم داشتیم
دختره میدونسته واسه مراسمی که دعوته چی بپوشه! :|
***
داشتم دفتر خاطرات خواهرمُ میخوندم، تو اوجش بودم که نوشته بود: تو که الان داری فضولی میکنیُ میخونی زور نزن چیز خاصی گیرت نمیاد! :|
منُ میگی هول شدم دفتر ُ بستم فکر کردم منو میبینه از تو دفترش!
:|
***
آن چیست که زمستان خونه رو گرم میکنه و تابستان روی درخته ؟
.
.
.
.
.
.
بخاریه !
ماله خودمه دلم می خواد بزارمش بالای درخت
***
شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم، به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولی سمت چپی ها نو بود!
***
یکی تعریف میکرد :
توی آسانسور واساده بودم یه دختری هم سوار شد
اول ساکت بود بعد گفت:چطوری؟
گفتم: الحمدلله ....
یه نگاهی به من کردو هندزفری شو جابجا کرد!
معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!
هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم:
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله ....
***
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﻭﺗﻦ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ :
ﺳﻼﻡ
- ﺳﻼﻡ
- ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺮﻡ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺑﯿﻦ ؟
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﻓﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﺩﯾﮕﻪ ﭼﻄﻮﺭﯾﻦ ؟
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﻓﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺸﻢ
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﻮﻧﯿﻦ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺷﻤﺎ
- ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ
- ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻤﺎ
- ﻗﺮﺑﻮﻧﺘﻮﻥ ﺑﺮﻡ
- ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ........
|:
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﻭﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ :
ﺳﻼﻡ ﭼﺎﮐﺮﻡ
- ﺳﻼﻡ ﻣﺨﻠﺼﻢ
***
یه دفعه تو هوای برفی یه دختری رو تو خیابون سوار کردم،آخرش بهم گفت :
مرسی که جای شماره بهم امنیت دادی!
گفتم: شماره چیه خانم؟ کرایه ت میشه ۵ تومن
مردم چه پر توقع شدن وااااااالا
***
عاقا ۱۰ ۱۱ سال پیش
اونزمان که تقریبا تازه موبایل همه گیر شده بود مد شده بود...!
یکی از تفریحای من و دوستام این بود که تلفنو برمیداشتیم یه شماره شانسی میگرفتیم بلکه یه دختر برداره
زمانایی که مرد یا پسر برمیداشت میگفتیم منزله فلانی..میگفت نه و قطع میکردیم
عاقا یروز زنگ زدیم یه عاقایی صدا کلفت برداشت..سریع حول شدم گفتم منزل آقای عباسی :|
گفت بله..بفرمایید
موندم چی بگم..گفتم احمد هست..؟؟
طرف ازونا بود
گفت آره هست...یلحظه گوشی...احمد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
صداشو تغییر داد گفت بله..احمد هستم..
ازونجا که منم تو این زمینه ها کم نمیارم...گفتم احمد جون چطوری؟
گفت فرمایش
گفتم دادا این ۱۰۰ تومنی که قرض کردیو کی میتونی پس بدی؟؟
آقا طرف حول شد گفت عاقا من احمد نیستم...باهاتون شوخی کردم..اشتباه گرفتی..
یکی دو تا فحش دادمو قطع کردم..اون لحظه حسی که داشتم خلبانای جنگ بعد از بمباران منطقه نداشتن
***
به مامانم میگم : شام چی داریم ؟
میگه : آنچه گذشت !
میگم : غذای جدیدِ ؟!
میگه : عارع
میگم : خو حالا چیا داره توش ، واسه سلامتی خوبه ؟ :O)
میگه : هرچی تو این هفته پختم و نخوردی رو قاطی
کردم دوتا تخم مرغم زدم بهش ، مث کتلت سرخش کردم
اگه اینم نخوری فردا شب ، پس از سالها داریم
))))))