انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[آرتا]

(۰۳ شهریور ۱۳۹۱ ۰۱:۴۸ ب.ظ)esisonic نوشته شده توسط:  

(03 شهریور ۱۳۹۱ ۱۲:۴۴ ب.ظ)SaMiRa63 نوشته شده توسط:  بچه ۱۰ ساله گوشی داره اونم آیفون …
خب بچه جون ما وقتی همسن تو بودیم میرفتیم تو کوچه با دمپایی کارت بازی میکردم ، این انگری بردز ما بود مثلن !

خدایی خیلی باحاله...البته انگری بردز ما بیخ دیواری بود...!!!

یادتونه اینقدر با کف دست زدیم تو این عکس ها که روی رنگیش بیاد ، پیر شدیم.

همش هم رو یه زمین سیمانی یا موزاییکی بازی می کردیم ، کف دستمون همچین درد می گرفت.

[cormen]

سیگاریه میره لباس فروشی،‌ میگه:‌ ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه:‌بعله. طرف میگه: بی‌زحمت دونخ بدین

[s.sadri]

یکی از نشونه های اعتیاد به اینترنت اینه که وقتی از بیرون میای اول سیستمو روشن میکنی که تا لباستو عوض کنی سیستم بالا اومده باشه !

[SaMiRa.e]

(۰۳ شهریور ۱۳۹۱ ۱۱:۰۸ ب.ظ)s.sadri نوشته شده توسط:  یکی از نشونه های اعتیاد به اینترنت اینه که وقتی از بیرون میای اول سیستمو روشن میکنی که تا لباستو عوض کنی سیستم بالا اومده باشه !

یعنی دقیقا من اینطوری هستم ، پس برم یه فکری برای ترک بکنم

[hamed_k2]

(۰۳ شهریور ۱۳۹۱ ۱۲:۴۴ ب.ظ)SaMiRa63 نوشته شده توسط:  آهنگ فاز غم گوش میدم یاد عشق های نداشتم میفتم …
تخیل در حد جنگ ستارگان ! Sleepy

وقتی خوشحالی با آهنگ حال میکنی وقتی که غمگینی آهنگ رو درک میکنی!

[cormen]

حیف نون می ره هتل
صبح روز اول می ره توی رستوران هتل صبحانه بخوره
می بینه روی تابلو نوشته: “از ساعت۶ الی۱۱ صبحانه…
از ساعت ۱۲ الی۴ناهار و از ساعت ۶ الی۱۱ شب شام سرو می شود…”
پیش خودش می گه: پس من کی وقت کنم برم شهر رو ببینم؟
--------------
به حیف نون میگن چرا خودکشی کردی؟ افسرده‌ای؟
میگه نه بابا، خوبم، می‌خواستم تو اوج خداحافظی کنم !
-----------------
با سلام خدمت عمو زنجیر باف
یه گله ازت داشتم، شما که زحمت کشیدی و زنجیر منو بافتی
آخه مرض داشتی اونو پشت کوه انداختی !؟
=------------------
یک واقعیت :
وقتی بچه ای به دنیا میاد
همه جمع می شن میگن:
چه مامانیه چه خنده هاش مامانیه لباشو چه مامانیه و . . .
اما از بابایی خبری نیست
کی یاد بابا میفتن !؟
وقتی پوشک بچه رو باز می کنن
میگن: ای باباچقدر خرابکاری کرده !
-----------

[s.sadri]

ووووف ..! مــــای گـــاد!
من خیلی هَـــپی ام!
چطوری مای فرندِ من! کلی میست کرده بودم!
خدارو تنکس،همه چی اوکیه!!
وااای دَدی و مامی رو ببین!
وااااوووو تهران چقدر چینج شده!
قبلانا این میدون اونور نبود؟
آآآآخ آی لااااااو کبابِ ایرووونی با تومیتو!
ساری شما به تومیتو چی میگین ؟!
{ پسر عمه ی اینجانب در بازگشت از سفر سه روزه به تایلند } :

[svk7]

(۰۳ شهریور ۱۳۹۱ ۱۱:۱۹ ب.ظ)SaMiRa63 نوشته شده توسط:  

(03 شهریور ۱۳۹۱ ۱۱:۰۸ ب.ظ)s.sadri نوشته شده توسط:  یکی از نشونه های اعتیاد به اینترنت اینه که وقتی از بیرون میای اول سیستمو روشن میکنی که تا لباستو عوض کنی سیستم بالا اومده باشه !

یعنی دقیقا من اینطوری هستم ، پس برم یه فکری برای ترک بکنم

پس منم معتادم حالا چطور بترکیم

[s.sadri]

+لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا..
-حاضر
+ادسن آرانتس دنا سمنتو…
-حاضر
+مانوئل فرانسیسکو دوس سانتوز…
+مانوئل فرانسیسکو دوس سانتوز…؟!!
-آقا مانوئل فرانسیسکو دوس سانتوز نیومده غایبه…
+آنتونیو دی اولیورا فیلهو
-حاضر
+رونالدو ده آسیس موریرا
-حاضر
…
خوب لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا پاشو بیاد درس جواب بده…دیریریرینگ زنگ خورد !

[azad_ahmadi]

یکی رو می شناسم که خونه ش تو روستا بود، خیلی کم میومد شهر. یه بار که اومده، رفته بوده داروخونه که شربت معده درد بگیره، نسخه پیچ که شربت رو بهش می ده، همونجا سرش رو باز میکنه و همشو میکشه بالا. نسخه پیچ که هنگ می کنه، میگه آقا اینو باید سر زمان مشخصی می خوردین، اینم بهش میگه :" پسرم من که نمی تونم هر روز بیام شهر، گفتم همینجا بخورم، شیشه رو پستون بدم".

[mamani]

(۰۴ شهریور ۱۳۹۱ ۰۳:۲۸ ب.ظ)azad_ahmadi نوشته شده توسط:  یکی رو می شناسم که خونه ش تو روستا بود، خیلی کم میومد شهر. یه بار که اومده، رفته بوده داروخونه که شربت معده درد بگیره، نسخه پیچ که شربت رو بهش می ده، همونجا سرش رو باز میکنه و همشو میکشه بالا. نسخه پیچ که هنگ می کنه، میگه آقا اینو باید سر زمان مشخصی می خوردین، اینم بهش میگه :" پسرم من که نمی تونم هر روز بیام شهر، گفتم همینجا بخورم، شیشه رو پستون بدم".

الهی!
چقدر ساده

[شاپری]

عموم تازه رفته بود انگلیس و هنوز زبان یاد نگرفت بود! پلیس توی خیابون به خاطر سرعت میگه بزن کنار! میزنه کنار و داشته جریمه مینوشته که یهو عموم به پلیسه میگه:
No plz! I have wife I have children! I’m running for my family bread
پلیسه :O: O
عموم
...........................................................
مادر بزرگم هر دفه میخواس کله پاچه درس کنه یه رب واسه گوسفنده مسواک میزد
مسواک میزدااا با خمیر دندون!!
فک و فامیله داریم؟
.........................................................
برادر زاده ۵ سالم به مامانم گفته انقدر دوست دارم تنها زندگی کنم!!!!
........................................................
مامانم به بابام گفت که جلوی عروسات با زیرپوش نشین حالا تا اونا میان بابام یه چادر میندازه دور خودش…..ما یه همچین خونواده ای هستیم

...............................................................
بابام منو رسونده دانشگاه موقع پیاده شدن بهش میگم تو که باید دور بزنی و بری" منو هم اون طرفه خیابون پیاده کن. میگه لازم نکرده خودت برو اون طرفه خیابون شاید یه ماشین بهت زد ۱۲۰ میلیون به جیب زدیم!!!!!!!!!!!! بابای نگرانه داریم؟؟؟؟ )
..............................................................
مامان بزرگم نذر کرده بود دانشگاه قبول بشم ۳۰ جزء قرآن رو بخونه من دانشگاه قبول شدم ۲ جزء بیشتر نخوند بهش میگم عزیز فقط ۲ جزء خوندی که؟!! اونم میگه : اون رشته ای که تو قبول شدی ۲ جزئشم زیادیه!!!
...............................................................
بابام اومده میگه این فیلم جدایی ” سارا ” از سیمین رو بذار ببینیم !
مامانم میگه اااااااااا ادامه ی جدایی نادر از سیمین رو ساختن ؟
سیمین از دخترش جدا می شه ؟!
فک و فامیله داریم ؟
.............................................................
کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ...میگه : آره
میگم : بریزمش دور ؟
میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مامانه داریییییییییییم؟؟

[The BesT]

[ali reza]

رفتیم چین ...واسه نهار رفتیم رستوران اونجا گارسون دو تا چوب آورده...
دوستم میگه :یعنی باید با اینا غذا بخورم؟
گارسونه برگشت گفت : چه نه چه ..، چینگ چانگ چاچانگ چیونگ چونگ!!!

[Payam92]

با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟میگم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش می کنیم...

یه رودخونه تو آمریکا (!) هست که،آدما میرن از بالا پلش خودشونا میندازند پایین،خودکشی میکنند ! ! !
دختره،میپره،نجاتش میدند....
اولین چیزی که میگه اینه:
‏(ا واااا.....آرایشم پاک شد)