طرف زنگ زده به موبایلم میگه ببخشید منزل آقای کریمی !؟
گفتم نه اینجا اداره ست !
-------------
دیشب یه پشه در گوشم ویــز ویــز میکرد ، گرفتمش خوابوندمش تو ظرف روغن صداش کمتر شد ، روونتر کار میکنه الان !
-----------
جزوه امتحانی چیست ؟
جسمی است سمی که در اولین تماس با دستها یا حتی نگاه کردن در کوتاه ترین زمان ممکنه انسان را به خوابی عمیق فرو می برد.
--------------
از مهمترین مزیتهای زندگی در کانون گرم خانواده نسبت به زندگی مجردی، تقسیم پشه ها بین اعضای خانوادست..
---------------
خواهر زادم (پنج سالشه) بهم میگه : دلم برات تنگ شده …
ازش می پرسم : دلت برای من تنگ شده یا موبایلم ؟
میگه : هم موبایلت هم کامپیوترت !!!
-----------------------
این مغز آدمی هم عجیب جانوریه!.
یادش میمونه که یه چی یادش رفته!
اما یادش نمیمونه که چی یادش رفته !
---------------------------
یه بار فرودگاه بودیم دیدیم یه دختر خوشکل و معصوم وایساده یه گوشه داره واکس میفروشه. دلمون سوخت با دوستم گفتیم بریم ازش بخریم و کمکی کرده باشیم . خلاصه رفتیم پیشش گفتیم "خانوم دونه چند؟" برگشت گفت "۷۰۰۰۰ تومن" ... گفتم "مگه این واکسو از چی ساختن خانوم؟"... چشتون روز بد نبینه یه لبخندی زد و گفت " آقا اینا خاویاره واکس نیست!
--------------
سلیقه ام به خواهر همه ی فروشنده ها نزدیکه !
میرم هر مغازه ای دست رو هر چی میذارم میگه اتفاقا من واسه خواهر خودم اینو ورداشتم خیلی راضیه :|
))))
-----------------
همراه ِ اول عزیز ! با احترام !
از صبح بخیر های سراسر لطفت نهایت سپاس و تشکر رو دارم !
حالا صبح به صبح هم این قبض رو تو چشم ما , نکردی هم نکردی …
من گفتم تنهام؟ شما بیا منو از تنهائی در بیار ؟
---------------
یارو داشته گریه میکرده میگن چى شده؟
میگه پشیمونم کاش به حرف پدرم گوش کرده بودم
میگن مگه چی میگفت؟ میگه نمیدونم… گفتم که گوش نمیکردم!
------------------
یارو میره پیش دکتر متخصص میبینه ویزیتش بیست هزار تومن شد!
به دکتر میگه: اگه تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه وگرنه خودت بگرد پیداش کن!
---------------
یک شباهت اساسی بین مهندس های کامپیوتر و دکترها هست و اونم اینه که از هر چی سر در نمیارن می گن ویروسه !!
------------
روباهی با موبایلش کلنجار می رفت.
زاغه از بالای درخت گفت: اگه پایین آنتن نمی ده بده بالا برات بگیرم.
روباه موبایل رو داد. زاغ گفت: این عوض قالب پنیر کلاس سوم ابتدایی!
------------------
نان لواش چیست؟!
به آلیاژی از پلاستیک و آرد می گویند که در دمای مخصوصی پخت می شوند !
-------------
لوازم شخصی چیست ؟
وسایلی که متعلق به یک شخص می باشد و تمام اعضای خانواده و فامیل وظیفه دارند از آن وسایل استفاده کنند.
در غیره این صورت شخصی محسوب نمیشود !
---------------
یه فـامـیل داریم اسمش “سیـمـین” ـه
الان یـه سـال میشـه کـه “نیم سـاعت” صـداش میکنم !
---------------
یارو ﯾﻪ ﺧﺮﮔﻮﺵ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﺒﻌﯽ !
---------------
آیا میدانستید در ایران هنگام رد شدن از خیابان های یک طرفه اگر دو طرف را نگاه نکنید میمیرید !؟
--------------
حیف نون داشته میرفته خونه خونه شون هیشکی نبوده میره رو پیغام گیر !
----------------
توصیه حیف نون به فرزندش: اگر به یکدیگر احترام بگذاری ، یکدیگر نیز به تو احترام خواهند گذاشت !
-----------
خداهم که باشی ، بازهم یک عده ازتو ناراضی هستند اما از بچه های مردم همه راضی اند !
-----------------
دوتا رو داشتن اعدام می کردن، به اولی میگن آخرین آرزوتو بگو
میگه: می خوام خانوادمو ببینم
به دومی میگن تو بگو، میگه :نزارین خانوادشو ببینه !
--------
پلیس: گواهینامه داری؟
حیف نون: بذار توی داشبورد رو نگاه کنم، شانست بزنه داشته باشم کارت راه بیافته!
-------------
حیف نون: من فکر می کنم پشهام!
دکتر: من دندون پزشکم؛ مطب روان پزشک روبروی ماست.
حیف نون: می دونم، الان اون جا بودم...
دکتر: پس چرا اومدی این جا؟
حیف نون: آخه مهتابی تون روشن بود!
-----------
حیف نون: ماشین خریدم.
دوست حیف نون: مدلش چیه؟
حیف نون: قرمزه
دوست حیف نون: گرون خریدی!
--------------
حیف نون باباش مریض می شه، زنگ می زنن اورژانس میاد، خانوادگی سوار آمبولانس می شن! دکتره می گه: مریض کیه؟ حیف نون می گه: پشت سر دارن با نیسان میارندش!
------------
روزی دو زن نزد قاضی آمدند و هر دو ادعا کردند که مادر یک بچه هستند.
قاضی فرمودند: بچه را وسط بگذارید و هر زن از یک طرف دست کودک را بکشد. آن دو زن آن قدر کودک را کشیدند که از وسط نصف شد.
قاضی کمی جا خوردند و فرمودند: قاعدتا نباید این جوری می شد!