(۰۹ آذر ۱۳۹۴ ۱۱:۱۰ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: همیشه به آخرش نگاه می کنم میگم خوب که چی بشه. خوب این کارم پیش بره اوضاع هم این طوری پیش بره خوب که چی مثلا. آخرش چی می خواد بشه. اومدم تو این دنیا چند سالی اینجا هستم بعدش میخوام برم خوب چرا اصلا باید این طوری باشه. اصلا چرا من باید به این دنیا می آمدم. عمرم بگذره بعد هم برم.
مثلا من دکتری هم بگیرم برم هیئت علمی دانشگاه هم بشم یا برم مثلا ام.ای.تی درس بخونم یا مثلا برم گوگل کار کنم یا اینکه رئیس جمهور بشم. بعدش که می خوام از این دنیا برم خوب چه فرقی داره. هر چی فکر می کنم آخرش به پوچی می رسم تو افکارم. اخه اینا که هدف نمیشه.
من چند وقته این سوال واسم پیش اومده چرا اینجوری جا افتاده که ارزش یه استاد دانشگاه از یه چوپانی که تو یه منطقه دور افتاده چوپانی میکنه بیشتره
باز اون بنده خدا یه چند تا محصول لبنی تولید میکنه و چار نفر استفاده میکنن اما هر چی فکر میکنم نمیتونم محصول تولیدی اساتید رو پیدا کنم

حرفاتون منو یاد یه داستان انداخت
یه روز یه پیرمرد با نوه اش ماهیگیری میکرده و روزی چند تا ماهی میگرفته، یه بازرگان میره پیشش و بهش میگه چرا اینقد کم ماهی میگیری، اگه بتونی بیشتر ماهی بگیری میتونی قایقاتو بیشتر کنی، پیرمرد ازش میپرسه خب بعدش چی میشه؟ بازرگان میگه بعد میتونی ماهی زیادی صید کنی و شرکت شیلات راه بندازی و ...
بعد ماهیگیر آخرشو سوال میکنه که بازرگان میگه میتونی پولدار بشی و آخر هفته با نوه ات بیای ماهیگیری
میگه من که همین الانم دارم این کارو میکنم
البته این داستان از نظر خیلیا مشکل داره و احتمالا بعضی از کاربرا آزرده خاطر میشن

هر کسی خوشبختی رو تو یه چیز میبینه
یه نفر ممکنه خوشبختی رو تو این ببینه که حتما باید ماشین مدل بالا(اسمشونم بلد نیستم یکیشونو بگم

) سوار شه و خونه شم چند صد متری باشه و ...
یکی هم خوشبختی رو زندگی با پدر و مادر بدونه که روزی هزار تا غر هم به جون ادم بزنن

یکی تعطیلات رو حتما باید بره خارج، یکی ممکنه واسش یه رودخونه و ماهیای داخلش کافی باشه(البته واسه نگاه کردن نه صید کردن

)
در کل خوبه که بتونیم دنیا رو بی ارزش ببینیم ولی این دلیل نمیشه تلاشی در کار نباشه.
به نظرم خوبه که تلاش باشه ولی واسه خوشبختی دنبال چیزای قلمبه سلمبه

نباشیم