زمان کنونی: ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۱۰:۵۱ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۵۱۳۹۱
۰۳ مرداد ۱۳۹۸, ۱۰:۴۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ولی من دلم ۹۰ سالشه!

 
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۱۳۹۲
۰۳ مرداد ۱۳۹۸, ۱۰:۴۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۳ مرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۵۰ ب.ظ، توسط elect.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۳ مرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۳۸ ب.ظ)MarkLand نوشته شده توسط:  دیگه تجربه بشریت هم درست بودنش رو تایید کرده البت
خوبیشش این ک تجربهه بشریتت هوایی بضیا رو خ بیشترر داره Dodgy

(۰۳ مرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۴۳ ب.ظ)ezra نوشته شده توسط:  ولی من دلم ۹۰ سالشه!
من رفتم نوشتههای پارسالل این وقتموو خوندمم
عمرنن اون موقه این روزا رو باورر میکردمم

ی چیی پیدا کن حال دلتوو خوب کنه

ه


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ezra , marvelous
ارسال: #۵۱۳۹۳
۰۳ مرداد ۱۳۹۸, ۱۱:۳۶ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۳ مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۳۶ ب.ظ، توسط codin.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
به نظر من سن تا اندازه ای مهمه البته بستگی به ادمش داره. من شخصا خیلی بچه دوست دارم برای همین این نکته برام مهمه که همسرم خیلی جوون و بارور باشه. از نظر زیستی زن جوون بچه های سالم تر و باهوش تری به دنیا میاره. البته خب نه خیلیی جوون مثلا ۲۰ ایده اله. نظر شخصیمه البته. یکی ممکنه بچه نخواد اصلا خب براش مهم نیس این موضوع
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: khayyam
ارسال: #۵۱۳۹۴
۰۴ مرداد ۱۳۹۸, ۱۲:۴۲ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
سلام به همه بچه ها
منم متاهل هستم و خیلی هم از زندگیم راضی هستم یک توصیه دوستانه و خواهرانه که به همه دارم اینه که اگه واقعا به بلوغ عقلی برای ازدواج رسیده باشین خودتون همسر ایده آل خودتونا پیدا می کنین و بقیه مسائل و حرفها همه الکی هست. هرکسی ملاکش با دیگری فرق داره، آدم باید یکی را پیداکنه که کنارش به آرامش برسه و حس کنه خوشبخته و از ته دل شاد بشه.
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: marvelous , RASPINA
ارسال: #۵۱۳۹۵
۰۴ مرداد ۱۳۹۸, ۰۱:۲۸ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۱۲:۴۲ ق.ظ)متینا۲۰۲۰ نوشته شده توسط:  سلام به همه بچه ها
منم متاهل هستم و خیلی هم از زندگیم راضی هستم یک توصیه دوستانه و خواهرانه که به همه دارم اینه که اگه واقعا به بلوغ عقلی برای ازدواج رسیده باشین خودتون همسر ایده آل خودتونا پیدا می کنین و بقیه مسائل و حرفها همه الکی هست. هرکسی ملاکش با دیگری فرق داره، آدم باید یکی را پیداکنه که کنارش به آرامش برسه و حس کنه خوشبخته و از ته دل شاد بشه.

آفرین!
احسنت!
من الان میخوام بگم واقعا آرامش دارم، واقعا از زندگیم راضیم. واقعا با دیگران فرق داره. پس سن فقط برام یه عدد بود.
آدم باید جایی باشه که دلش شاد باشه و آرامش داشته باشه. من اگه الان اونقدر به آرامش رسیدم و اعتماد به نفس پیدا کردم که با یه ارشد کارگردانی و دو ترم درس خوندن تو دانشگاه مجازی (البته من پیشینه کاری داشتم) اونقدر به خودم جرات دادم که بگم هوش مصنوعی ، ارشد، شریف! یا دانشگاه تهران! فقط به خاطر اون حس امنیت و آرامشی بوده که از این رابطه تو زندگیم گرفتم و برای اولین بار در مورد انتخابم به خودم افتخار میکنم.
میخوام بگم، آقا جون راحت باشید!

پ ن: یکی از دوستان همی پرسید که ای دوست چرا هماره آنلاین بیدی؟ من شبانه روز کار میکنم با تم های مختلف و به قول یاس کم خوابیدن کردی و بیشتر کار کرتاهه. زندگی باید چرخیدن کرتاهه.

khayyam حالا بی شوخی، من روزی حداکثر سه تا چهار ساعت میخوابم و بقیه اونو بی وقفه برنامه دارم و کار میکنم و درس میخونم، من به عنوان یه زن که قبول کرده همسر داری کنه، و یه همسر سرباز داره که خواب سنگینی داره و همیشه یه ارشد خوابالوئه، شبا تا صبح بالاسرش کشیک میدم، از این فرصت استفاده میکنم و کار میکنم. یه موقع فکر میکردم که ای خدا من اگه تا دو بیدار موندم میمیرم. الان میبینم، آدم مثل ماشین میمونه، آپگرید میشه و میتونه به فرمهای متفاوتی عادت کنه از زندگی و ساعت بیولوژیکیش رو با کارش وفق بده.. به عنوان یه کارگردان و بازیگر و نویسنده الان میگم باید از جنس خمیرمایه بود تا تو کوره زندگی مقاومت کرد!

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

Σωκράτης

(The only thing I know is that I know nothing)

Socrates
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: RASPINA , majidnourirad10
ارسال: #۵۱۳۹۶
۰۴ مرداد ۱۳۹۸, ۰۹:۳۴ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
در مورد سن به نظر من هم یه عدده فقط و البته بستگی به این هم داره که از لحاظ ظاهری چه سنی به طرف بخوره. در مورد دخترا من خیلیارو دیدم طرف ۲۰ سالشه ولی خیلی بیشتر بهش میخوره و برعکس.
+یه نکته دیگه هم اینکه به نظرم این آشنایی‌های سنتی و با معرفی خیلی جاها برای دخترا اذیت‌کنندس و به طرف حس بدی میده. چند وقت پیش به یکی از دوستان من یه مورد معرفی شده بود٬ مادر پسر زنگ زده بود خونه دوستم و انگار که یه چک لیست دستش بوده یسری موارد در مورد ظاهر و عقاید این دوستم پرسیده و بعدش هم خداحافظی کرده و دیگه اصلا پیداشون نشده.

یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۱۳۹۷
۰۴ مرداد ۱۳۹۸, ۱۱:۱۲ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
از دوستانی که شبکه خوندن خواهشی داشتم (یا هرکسی که اطلاع داره)، میشه در رابطه با network stack in userspace یه توضیحی بدید.
ممنون
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۱۳۹۸
۰۴ مرداد ۱۳۹۸, ۰۳:۳۸ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰۴:۰۴ ب.ظ، توسط elect.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۰۳ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  ببین من انتخاب شما و زندگی شما کاری ندارم و براتون ارزوی خوشبختی دارم من دارم بر اساس منطق و عرف جامعه صحبت می کنم الان از شما سوال دارم شما بخواهید بچه دار بشید تو سن ۴۵ سالگی مثلا باردار بشید به نظرتون خطرناک نیست ؟؟ افزون بر این اوایل زندگی همیشه یه جذابیت هایی هست ولی ممکنه همین شوهرتون بعد یه مدت از انتخاب خودش پشیمون بشه ! که امیدوارم هیچ وقت همچین اتفاقی نیفته !
در کل از لحاظ منطقی یکی که اختلاف زیادی با همسرش داره باید موردی برای جذب شدن داشته باشه اینکه پولداره یا ارث چیزی ازش هست یا غیره من در مورد شما صحبت نمی کنم الان reply می زنی میایی می گی نه من و شوهرم هیچی نداریم و خیلی خوشبختیم ! من دارم کلی صحبت می کنم و منطقی در ضمن اون موردی هم که گفتی من قبل این آقا یه خواستگار پزشک داشتم رو من از زبون اکثر دخترا شنیدیم که وقتی می ری خواستگاریش می گن من قبلا به تعداد n تا خواستگار دکتر مهندس داشتم ولی نرفتم ! و الان عاشق چشم و ابرو مشکلی تو شدم ! و حاضرم تو یه چادر باهات زندگی کنم ! خواهشا یخورده به مسائل با دید منطقی نگاه کنید !
درستهه ک خطرهایی تو سن بالاترر وجودد داره ولی یادمهه اون موقه ک بحث ازدواجج زیر سن قفانونیی بود و من میگفتمم خطر دارهه همه مئدافعش بودن شمام بودی . خوبه ادمم همیشهه طرف درست وایسه نه هر جا ک به نفعش باشهه

بلهه ممکنه پشیمونن بشه این ی واقعیته ولی تو ازدواجای دیگم هس. یکی از بچه هایی دبیرستان ک خ هم زیبا بود تو ۱۷ سالگی با ی اقایی ۳۰ و چن ساله ای ک دوبرابر سن خودش بود ازدواج کرد . ی بخشی از تفکرر خانوادش ک موافقت کردن همینن بود ک با این اختلاف سن هیچ وقت از چش شوهرش نمیفته ۳ سالم دووم نیاوردن ولی

جوکایی ک شنیدین هم نیارین وسط بحث ک خ ب نظرتون منطقی دارینن میگین. پسرامم از این داستاناا زیاد میگن
ولی این واقعیتمم داره تا حدی، چون خیلی از مردا هستن ک با وجودد مدرک دکترا و پست و مقامم هم هنوز ذهنش تو چن قرن پیشه و ملاکشونن سن پایین دختره. بدونید ک بیشتر اوناا ک این حرفو زدنن واقفعیتت بوده


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۱۳۹۹
۰۴ مرداد ۱۳۹۸, ۱۰:۰۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۰۴ ب.ظ، توسط codin.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۳۸ ب.ظ)elect نوشته شده توسط:  
(04 مرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۰۳ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  ببین من انتخاب شما و زندگی شما کاری ندارم و براتون ارزوی خوشبختی دارم من دارم بر اساس منطق و عرف جامعه صحبت می کنم الان از شما سوال دارم شما بخواهید بچه دار بشید تو سن ۴۵ سالگی مثلا باردار بشید به نظرتون خطرناک نیست ؟؟ افزون بر این اوایل زندگی همیشه یه جذابیت هایی هست ولی ممکنه همین شوهرتون بعد یه مدت از انتخاب خودش پشیمون بشه ! که امیدوارم هیچ وقت همچین اتفاقی نیفته !
در کل از لحاظ منطقی یکی که اختلاف زیادی با همسرش داره باید موردی برای جذب شدن داشته باشه اینکه پولداره یا ارث چیزی ازش هست یا غیره من در مورد شما صحبت نمی کنم الان reply می زنی میایی می گی نه من و شوهرم هیچی نداریم و خیلی خوشبختیم ! من دارم کلی صحبت می کنم و منطقی در ضمن اون موردی هم که گفتی من قبل این آقا یه خواستگار پزشک داشتم رو من از زبون اکثر دخترا شنیدیم که وقتی می ری خواستگاریش می گن من قبلا به تعداد n تا خواستگار دکتر مهندس داشتم ولی نرفتم ! و الان عاشق چشم و ابرو مشکلی تو شدم ! و حاضرم تو یه چادر باهات زندگی کنم ! خواهشا یخورده به مسائل با دید منطقی نگاه کنید !
درستهه ک خطرهایی تو سن بالاترر وجودد داره ولی یادمهه اون موقه ک بحث ازدواجج زیر سن قفانونیی بود و من میگفتمم خطر دارهه همه مئدافعش بودن شمام بودی . خوبه ادمم همیشهه طرف درست وایسه نه هر جا ک به نفعش باشهه

بلهه ممکنه پشیمونن بشه این ی واقعیته ولی تو ازدواجای دیگم هس. یکی از بچه هایی دبیرستان ک خ هم زیبا بود تو ۱۷ سالگی با ی اقایی ۳۰ و چن ساله ای ک دوبرابر سن خودش بود ازدواج کرد . ی بخشی از تفکرر خانوادش ک موافقت کردن همینن بود ک با این اختلاف سن هیچ وقت از چش شوهرش نمیفته ۳ سالم دووم نیاوردن ولی

جوکایی ک شنیدین هم نیارین وسط بحث ک خ ب نظرتون منطقی دارینن میگین. پسرامم از این داستاناا زیاد میگن
ولی این واقعیتمم داره تا حدی، چون خیلی از مردا هستن ک با وجودد مدرک دکترا و پست و مقامم هم هنوز ذهنش تو چن قرن پیشه و ملاکشونن سن پایین دختره. بدونید ک بیشتر اوناا ک این حرفو زدنن واقفعیتت بوده
شاید توی همون دکترا در مورد رابطه سن مادر و احتمال اتیسم فرزند یاد گرفتن Smile
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۱۴۰۰
۰۴ مرداد ۱۳۹۸, ۱۰:۱۴ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۲۲ ب.ظ، توسط elect.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۰۴ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  شاید توی همون دکترا در مورد رابطه سن مادر و احتمال اتیسم فرزند یاد گرفتن [تصویر:  smile.gif]
ب نظرمم دکترا میتونس چیزای مهمتری م یادشون بده مث این ک برای رشد خوب فرزنند ب جز تخمکک جوون, مادر اگاهه هم لازمهه و حتا خ موثرتر
این ک میگین درستهه ی عامل موثر هس و کسی رد نکرد حتمن میدونین ک سن پدر مم تو خ بیماریهای ژنتیکی موثره

با طرز فکرر شما سیستمم اصالاح نژاد هیتلررم کار خ درستی بودهه

(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰۸:۲۲ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  من کاملا باهات موافقم. ولی عرف و معیارها رو ما خودمون تو جامعه با انتخابهامون رقم میزنیم. به نظر من معیارهایی که الان تو ایران ملت دارن خیلی قدیمیه و باید به روز تر بشه.
خ وقتا عرف درستهه چونب نفع ماس اونجا ک به ضررمونه مخالیفیم
کسایی ک الان سفت طرفدار عرفن اونجا ک صحبت مهریهه اس سینه سپر میکنن جلو عرف ک غلطه و لی عرفی ک بهشون میگهه دست بالا با شماس عرفه و منطق و تجربه طبیعتت و این چیزاا


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: nlp@2015
ارسال: #۵۱۴۰۱
۰۴ مرداد ۱۳۹۸, ۱۱:۲۳ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
زندگی بهم یاد داد که فقط در مورد چیزی که تخصصش و تجربه شو دارم حرف بزنم. در مورد مسائل ازدواج من تخصصی ندارم ولی تجربه خودم و اطرافیانم ثابت کرده که ازدواج در جامعه ی فعلی ایران با این جوون ها و عقاید، کاملا یک مساله شخصی هست و فقط خود دو نفر در موردش تصمیم می گیرن مگر در مواردی که در سن پایین بخواد اتفاق بیفته که اون اصلش مشکل داره چون اصلا نباید زیر۲۵سال ازدواج کرد. اگر واقعا خودمون و طرز فکرمون را از خانواده هامون(که همه باطنا سنتی هستن) جدا کنیم به این نتیجه می رسیم که واقعا سن، قومیت،زبان، قد، تحصیلات و غیره اصلا ملاک نیست ملاک داشتن یک زندگی متداوم داشتن گذشت، صداقت، دوست داشتن واقعی و رسیدن به آرامش هست. باید ببینید هدف از ازدواج چی هست؟ برای چی می خواهید ازدواج کنید؟ ببینید از قدیم میگن دست بالای دست بسیار هست. شما اگر ملاک هاتون ظاهری باشه مثلا زیبایی، قد، اندام، پول و... ممکنه هر لحظه از بین بره ولی اگه عمقی باشه زندگیتون پایه اش محکم ساخته میشه و اون موقع اگه ی زن۱۰ سال هم از شوهرش بزرگتر باشه هیچ وقت با دیدن ی دختر جوون تر و خوشگلتر و بعکس دست و بدنش نمی لرزه، بهتر بگم اصلا به این مسائل فکرنمیکنه چون جایگاهش مشخص و منحصربفرده.
به مردم ما باید از همون دوران ابتدایی آموزش داده بشه یک درسی به نام مهارت زندگی تا یاد بگیرن.
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۱۴۰۲
۰۵ مرداد ۱۳۹۸, ۱۲:۱۰ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰۸:۲۲ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  به نظر من معیارهایی که الان تو ایران ملت دارن خیلی قدیمیه و باید به روز تر بشه.
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۲۳ ب.ظ)متینا۲۰۲۰ نوشته شده توسط:  اگر واقعا خودمون و طرز فکرمون را از خانواده هامون(که همه باطنا سنتی هستن) جدا کنیم
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰۸:۲۲ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  وقتی هدف ها و معیارها چیزهای دیگه ای باشن، درسته جذابیت و جوانی هم خصوصا برای یه مرد اهمیت داره که زنش جوون و به قول شما بارور باشه، ولی وقتی تفاهم در درجات خیلی بالا ایجاد بشه دیگه سن معنا و مفهومی نداره
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۲۳ ب.ظ)متینا۲۰۲۰ نوشته شده توسط:  شما اگر ملاک هاتون ظاهری باشه مثلا زیبایی، قد، اندام، پول و... ممکنه هر لحظه از بین بره ولی اگه عمقی باشه زندگیتون پایه اش محکم ساخته میشه
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰۸:۲۲ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  تا اینجا خوشبختانه خودمم باورم نمیشه، چون همیشه ترس از این مسئله رو داشتم که یه روز یه دختر جوونتر بیاد سر راهش و اونم حق داره رها کنه و بره
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۲۳ ب.ظ)متینا۲۰۲۰ نوشته شده توسط:  اون موقع اگه ی زن۱۰ سال هم از شوهرش بزرگتر باشه هیچ وقت با دیدن ی دختر جوون تر و خوشگلتر و بعکس دست و بدنش نمی لرزه، بهتر بگم اصلا به این مسائل فکرنمیکنه چون جایگاهش مشخص و منحصربفرده.
چه تشابه کلامی! جالبه Wink

think positive
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۱۴۰۳
۰۵ مرداد ۱۳۹۸, ۱۲:۴۷ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۵ مرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۱۱ ق.ظ، توسط elect.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
شاید خیلیا اینجا فکرای خوبی نسبت به من نداشته باشن البته بعضیا بهم گفتن و دیدم که خیلی فکرای خوبی نیست. ولی یه چیزی هست که میخوام بهتون بگم. میدونم خیلی طولانیه ولی امیدوارم حوصله کنین بخونین

من با مردا هیچ مشکلی ندارم. فقط با این نگاه از بالا مشکل دارم، با این که فکر میکنن چیزی که هیچ نقشی توش نداشتن دلیل برتر بودنشونه. همونطور که اگه یکی بگه سفیدپوستا برتر از سیاهپوستان حرف درستی نیست این که مردا یا زنا بهترن هم حرف درستی نیست
عزیزترین آدم زندگیه من یه مرده ولی مرد واقعی. مردی که همه عزت نفس و اعتماد به نفسمو و همه چی زندگیمو مدیونشم که اگر همه زندگیم یه نفس به عمرشون اضافه کنه یه لحظه هم تردید نمیکنم
مردی که از همون سن کم اصرار داشت یه ورزش رزمی یاد بگیرم، کتاب بخونم، کلاس زبان برم، خلاصه هر چی که قوی ترم کنه. تو روزای سخت ورشکستگی الویت اولش بودم. تو دنیای بچگی خواستم کمکش کنم الکی گفتم بذار یه کم استراحت کنم بعدا هم میشه برم دنبالش ولی قبول نکرد. بهم اجازه داد اشتباه کنم ولی در س بگیرم. با این که خودش شناگر ماهری بود ولی ورزششو تغییر داد که بتونه فعالیت مشترکی با من داشته باشه. هیچ وقت نگفت فلانی با پسرش میره استادیوم عوضش با هم فوتبال و والیبال دیدیم. نگفت فلانی با پسرش میره استخر فوتسال عوضش منو با خودش برد کوه تشویق کرد برو سوارکاری برا این که با هم باشیم. گاهی اجازه داد من بستنی و آبمیوه رو حساب کنم. حواسش بود لوس نشم گاهی برام شرط گذاشت یا مخالفت کرد ولی نه به اجبار دلیلشو بهم گفت. بهم یاد داد که اگه فکر کردم اشتباه میکنه بهش بگم. یا توضیح میداد برام یا بهم میگفت چرا نمیشه . اگه حق با من بود قبول میکرد. از همون فردای ۱۸ سالگی فرستادم دنبال گواهینامه. اعتماد به نفس داد خودم رفتم دنبال همه کارای بانک و بیمه . کار ابزارا رو یادم داد کارای فنی .بهم یاد داد اول مطمئن شو حرف و کارت درسته بعدش که مطمئن شدی از حرفت دفاع کن. یادم داد که غرور ارزشش از خیلی چیزا بیشتره ولی اگه اشتباه کردی, اشتباهتو قبول کن. اگه بگی ببخشید سرت پایین نیست ولی اگه رو اشتباه اصرار کنی خودتو میاری پایین. درسته تو غرور داری ولی حواست باشه بقیه هم غرور دارن.
همیشه بهم این حسو داد که بهم اعتماد داره گاهی فکرمیکردم حواسش نیست ولی یه وقتایی یه حرفی میزد که میفهمیدم غافل نشده ازم هیچوقت. هیچ وقت گوشی و لپ تاپو چک نکرد به حریم خصوصیم احترام گذاشت همیشه
وقتایی که از هم دور بودیم هیچ وقت با هم تلفنی صحبت نکردیم به خاطر این که از دلتنگی زیاد بغضم میترکید میدونستم اونم سخته براش. حرفامونو به مامان میگفتیم که بگه به جامون.
یادمه یه بار قهر کردم باهاش رفتم خونه باباجون اونجا همیشه با خوشحالی منتظرم بودن خیلی خوش میگذشت. اومد دنبالم فقط دو کلمه گفت بریم بابا؟ انقدر محبت تو صداش بود که همه لجبازیام همونجا تموم شد شرمنده شدم از خودم که چجور میتونی با این مرد قهر باشی؟
خیلی بیشتر از اینا خوبی کرده بهم . حتما زن و مردی هم تو زندگی شما هستن که خیلی بهتر باشن براتون

من عشقو دیدم. دیدم که مامان از خونه راحت شهر رفت دنبال بابا تو روستایی که برق نداشت تا چند ماه. که اب با تانکر میاوردن با بچه نوزاد بدون امکانات. برام تعریف کرده که تنهایی با مینی بوس میبردتم دکتر. دیدم که بابا حواسش بود به مامان. وقتی که مامان مریض بود. انقدر که حتی نمی تونست موهاشو خودش شونه کنه. خیلی کارای خونه بلد نبود ولی هیچ وقت بهونه نگرفت جارو کرد ظرف شست اشپزی کرد و خندوند ما رو
دیدم که اگه یه روز مامان جون ارتروز اذیتش کنه باباجون ابگوشت میپزه اخه همین غذا رو بلده فقط گوشتم نمی تونه بخوره میگه اینم روزی گربه ها . دیدم حواسشون هست ساعت قرصا رو یاد هم بندازن قرصای فشار و کلسیم به هم قرض میدن. دیدم که مامان جون نمی تونست مثل همیشه راه بره گفتم چرا اینجوری شدی گفت اخه قرصام تموم شده چند روزه. گفتم خوب چرا نگفتی به ما گفت زحمته روم نمیشه. ولی روزی که عینک باباجون مشکل داشت دودنه دونه به همه زنگ زد که کی زودتر میتونه بیاد درستش کنه. با ارتروز سخته مو شونه کردن ولی قبول نمیکنه موهاشو کوتاه کنه چون عشقش موی بافته شو دوست داره ولی الکی به ما میگه خوشم نمیاد از موی کوتاه ولی ما کوتاه کنیم همیشه میگه خوشگلتر شدی: )
دیدم که عزیز با پا درد پا میشه نیم ساعت یه بار یه قاشق غذای مایع اماده میکنه چون دکترا معده بابابزرگو برداشتن و چیزی نمیتونه بخوره. دیدم که درد خودش رو فراموش میکنه وقتی موقع رسیدگی به بابابزرگه
دیدم که دخترعمو مدت طولانی دور بود از شوهرش که رفت یه کشوری اون ور دنیا ولی هنوزم بعد ۲۰سال چقدر عاشق همن که اون بار که فشارش افتاد چه جور رنگ شوهرش پریده بود و زیرلبی صداش میکرد و این که چقد وفادار بودن با دوری طولانی
اقاجون دوستم سالها مراقب مادربزرگشون بود که ویلچرنشین بود ولی غر نشنیده بودن ازش هیچوقت
انقدر از این مثالا هست دور شما هم هست .
اینا عشقایی بودن ک ۶۰ سال ادامه داشتن
قد و رنگ چشم و پول و اینا هم میتونه مهم باشه انتخاب ادما فرق داره ولی یادتون باشه قبلش اون مرد واقعی تووجودتون باشه اون وقت یه زنی هم هست که با عشق این مرد قوی ترین همراه باشه زیباترین و کدبانو ترین و هر چیز خوبی که فکر کنین
این که میگین فلان سن مادر بچه سالمتره اون پدر تووجودتون هست که بتونه این همه عشق بده به دخترش؟ یه روزی دختر داشتین روتون میشه بگین ما این فکرا رو داشتیم

واین ک دوستی م هس ک یکی باش انقدر باش راحت باشی اینار و بش بگی حوصله کنه بارت تایپ کنه
یوقتا م ادم باید ب جا پیدا کردن ایااد و اشکال دیگرانن اشکال و اشتبا خودشو بگرده دنبالش
بضی وقتام ک بد ج میدم ی ذره شم تقصیر خودتونهه Angel


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: alma1988 , Autumngirl , شبگرد
ارسال: #۵۱۴۰۴
۰۵ مرداد ۱۳۹۸, ۰۳:۲۵ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۱۴ ب.ظ)elect نوشته شده توسط:  
(04 مرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۰۴ ب.ظ)codin نوشته شده توسط:  شاید توی همون دکترا در مورد رابطه سن مادر و احتمال اتیسم فرزند یاد گرفتن [تصویر:  smile.gif]
ب نظرمم دکترا میتونس چیزای مهمتری م یادشون بده مث این ک برای رشد خوب فرزنند ب جز تخمکک جوون, مادر اگاهه هم لازمهه و حتا خ موثرتر
این ک میگین درستهه ی عامل موثر هس و کسی رد نکرد حتمن میدونین ک سن پدر مم تو خ بیماریهای ژنتیکی موثره

با طرز فکرر شما سیستمم اصالاح نژاد هیتلررم کار خ درستی بودهه

(۰۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰۸:۲۲ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  من کاملا باهات موافقم. ولی عرف و معیارها رو ما خودمون تو جامعه با انتخابهامون رقم میزنیم. به نظر من معیارهایی که الان تو ایران ملت دارن خیلی قدیمیه و باید به روز تر بشه.
خ وقتا عرف درستهه چونب نفع ماس اونجا ک به ضررمونه مخالیفیم
کسایی ک الان سفت طرفدار عرفن اونجا ک صحبت مهریهه اس سینه سپر میکنن جلو عرف ک غلطه و لی عرفی ک بهشون میگهه دست بالا با شماس عرفه و منطق و تجربه طبیعتت و این چیزاا

هیتلر چیه. من میگم گناهه یه طفل معصومو با بیماری و سختی وارد این دنیا کنیم Huh
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۱۴۰۵
۰۵ مرداد ۱۳۹۸, ۰۸:۱۶ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۵ مرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۲۵ ق.ظ)codin نوشته شده توسط:  هیتلر چیه. من میگم گناهه یه طفل معصومو با بیماری و سختی وارد این دنیا کنیم [تصویر:  huh.gif]
اینجوریی هر کی یه بیماریی داشت باید منصرف شه از بچهه حتا مثلن قدکوتاهها بچه نداشتهه باشن شاید بعدنن مسخرش کردن سختش باشهه. خ اونا ک شما نگرانن بیماریشونو هستی خ مفیدترن برا خودشونو و جامعهه تا اونا ک ژن استانددارد دارن
گناه نیس با دخترای ک الان تو اینن دنیا هسن اینجور رفتارر کنیم ؟ اون ک هس واجبتر نیس ک نگران ش باشیم تا اون ک نیس؟
اگهه با ژنن سالمم ب دنیا بیاد ولیی ازار روحی ببینه گنا ه نیس؟ گناه نیس خودتوننو ازاد ببینی ولی دختر تو کلیشهه ک فقط ۲۰سال ک من میرم دنبالل ارزوا ولی تو اول مهمهه بچه ت ب دنیا بیاد ن که حداقل لیسانستوو بگیری
اینی ک میگی یمهم هس ولی چیزای دیگ م هس ک مهمن . همون دکترا م میگنن ارامش مادرم خ مهمه ولی با این همهه فشار ک تو جامعه هس براسون ارمش دارن ب این راحتی؟
میانگینن سن مادرر تو افریقاا خ کمتره ازاسکاندیناویی ولی بچه های کجا زندگیشون بهترهه سلامتریبیشتر دارن؟
اگه ی کیی واقعنن زمین زنتیک خطرناکک داره میتونهه داوطلبانهه انصراف بده از بچهه داشتن ولی کسی م نمیتونهه اجبار بذار براشش


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۲۷۵ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۸,۸۷۸ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۲۹ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۳۲۵ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۷۶ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۲۴ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۳۵ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۴۶۳ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۲۶۴ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۲۸ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close