(29 تير 1395 01:22 ب.ظ)خانه سبز نوشته شده توسط: [ -> ]دختری که دنبال زندگی ساختن نیاد بیاد چه روشنی می خواد بیاره؟ مادرای ما یعنی مادربزرگ هامون تو قحطی تو بدبختی تو جنگ تو نبود تکنولوژی۱۰ تا ۱۰ زاییدن از بچه خواهر ابجی و همسایه نگهداری کردن و فدا شدن....
از امار طلاق خبر ندارین اصلا فکر می کنید پسرا مقصرن برعکس دخترا نسل قبل نیستن راحت بار اومدن.
اینو اول پست قبلی می خواستم بنویسم: خونسرد باشید لطفاً!
زندگی ساختن مگه حتما باید از صفر مطلق!
باشه. بعضیا زندگی ساختن رو از 10 به 20 رسیدن میبیبینن.اشکالی ام نداره.
چه چیزی مثل گذشته مونده که دخترها بخوان مثل گذشته زندگی کنن، اگر نخوان فدا شن، اگه بخوان در کنار محبت و فداکاری که نسبت به اطرافیانشون میکنن، برای خودشون هم کاری کنن اشکال داره؟
همه هم نگران دزدیده شدن پولشون توسط خانما هستند
برید پولدار بشید و خدا هم بده برکت
ولی با کسی که بهتون بخواد بگه دیلاغ هیچ وقت ازدواج نکنید
ما هم کوبیسم و اپرسیونیسم و رئالیسممونو میکشیم
واقعا دنیا خیلی اینجوری زیبا تره. تا داشتن یه زندگی با کشمکش. بدون درک متقابل.
چرا همه منتظرن درس تموم بشه کارشناسی - ارشد - دکتری بعد سربازی بعد دنبال کار بگردن.
اون مادربزرگهایی که با همه چیز میساختن. پدربزرگهایی کنارشون بودن که از بچگی شاگردی میکردن و کار یاد میگرفتن
پسرهای الان مثل اونموقع نیستن دخترارو هم مقایسه نکنیم
(29 تير 1395 01:43 ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: [ -> ]منظورم این هست که وقتی دنبال اون فرد مورد نظر باشید پیدا میشه. سخته ولی شدنیه (: شما که پسر هستید می تونید فرد مورد نظر رو پیدا کنید دنبالش برید ولی من که دخترم نمی تونم. در نتیجه شاید فکر کنم باید کلا قیدش رو بزنم
هر کسی باید با یکی مثل خودش ازدواج کنه. شما با یکی مثل خودتون، آقا خانه سبز هم با یکی مثل خودش. خیلی دیدیم معمولا پسرایی که جلف میپوشن خانومشون هم جلف میپوشه، دخترای شدیدا باحجاب و مذهبی هم معمولا با پسرای ریشو و یقه بسته میگردن. هر کی باید دنبال جفت خودش باشه، به هچی کی هم نمیشه خورده گرفت. منم اگه حرفی میزنم خورده نمیگیرم فقط دارم معیارهای انتخاب خودم رو میگم شاید بعضی ها برداشت دیگه ای کنن.
در نهایت واسه چی الکی داریم اینجا بحث میکنیم؟ خیلی از ماها تو سنی هستیم که غرور جوونی داریم و خیلی سخت حرف یکی دیگه رو قبول میکنیم و نظرمون عوض میشه. امیدوارم همه تون خوشبخت بشید و یکی مثلِ مثلِ مثلِ خودتون گیرتون بیاد. (نمیدونم آرزوی خوبی کردم یا نه! اگه خوب باشید آرزوم خوبه اگه بد باشید آرزوم بده) من که واقعا علاقه ای به این ندارم که یکی مثل خودم گیرم بیاد. انقدر مشکل دارم و وقتی فکر می کنم یه خانمی با مشکلای خودم گیرم چه بلبشوری میشه. شاید خانم ایده آلمم واقعا پیدا بشه ولی واقعا این اجازه رو به خودم نمیدم که اینجوری برم سراغش. قطعا یا سراغ یکی مثل خودم میرم یا صبر میکنم مثل خانم ایده آلم بشم بعد برم سراغش. یا شایدم به قول این خانم کلا قیدش رو بزنم
.
. داداشم میگفت تا یه سنی شور و شوق ازدواج داری بعدش دیگه حس و حالش میره. منم واقعا الان دارم وارد سنی میشم که حس و حالش رو ندارم. تا بشه یا عاشق بشم یا دوباره فیلم یاد هندستون کنه. فعلا.
(29 تير 1395 01:53 ب.ظ)ماه بانو نوشته شده توسط: [ -> ]ما هم کوبیسم و اپرسیونیسم و رئالیسممونو میکشیم
خوبه دیگه به تعریف تارکوفسکی دنیا ناقص هست و از همین نقص هنر و هنرمند متولد میشه.
هنرمند شدین یه تشکر از ما پسرا فراموش نشه!
(29 تير 1395 11:23 ق.ظ)majoit نوشته شده توسط: [ -> ]چرا من باید این کارمو کنار بذارم واسه ی نفر دیگه؟!
این حرف خیلی چیزا رو رسوند به نظر من ! یعنی نقاشی کردن شما اینقدر مهمه ؟ خلاصه بگم که به نظر من دخترای این نسلی که متاسفانه ما با اونا مواجه شدیم ، کلا یه چیز دیگه هستن، تفکرای غربی و فمنیستی و این شرو ور ها زیاد دیده میشه توی صحبتاشون که یه کارشناس لازمه که اونا رو بکشه بیرون از این حرفا ...
مشکل اینه که ما از اون فرهنگ و سنتی که داشتیم ۳۰ سال پیش جدا شدیم و الان اینطوری هست که آدما عوض شدن و فضا(ایران کنونی) عوض نشده ... سنت و مدرنیته قاطی شده.
الان توی کانادا که من اطلاع دارم دختر و پسر میخوان ازدواج کنن، میرن مثلا یه جا مثل شهرداری و یه کاغذ امضا میکنن و ازدواج میکنن و کلا املاکی که دارن رو یه جا ثبت میکنن و وقتی هم که بخوان جدا بشن همه‌ی اون دارایی رو باید نصف کنن(البته به گمانم اینطور باشه ...)
مهریه و نفقه و شیربها و همه‌ی این حرفا هم منتفی هست ، اگه مشکلی هست وظیفه‌ی هر دوشون هست که درستش کنن، اگه پول ندارن خب هردوشون برن کار کنن. اونجا وزن خانواده به دوش مرد نیست و هر دو مسئول هستن که به نظر من خیلی زیبا تر هست.
(29 تير 1395 02:00 ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: [ -> ] (29 تير 1395 11:23 ق.ظ)majoit نوشته شده توسط: [ -> ]چرا من باید این کارمو کنار بذارم واسه ی نفر دیگه؟!
الان توی کانادا که من اطلاع دارم دختر و پسر میخوان ازدواج کنن، میرن مثلا یه جا مثل شهرداری و یه کاغذ امضا میکنن و ازدواج میکنن و کلا املاکی که دارن رو یه جا ثبت میکنن و وقتی هم که بخوان جدا بشن همه‌ی اون دارایی رو باید نصف کنن(البته به گمانم اینطور باشه ...)
مهریه و نفقه و شیربها و همه‌ی این حرفا هم منتفی هست ، اگه مشکلی هست وظیفه‌ی هر دوشون هست که درستش کنن، اگه پول ندارن خب هردوشون برن کار کنن. اونجا وزن خانواده به دوش مرد نیست و هر دو مسئول هستن که به نظر من خیلی زیبا تر هست.
دقیقا همینطوره توی Shameless هم فیونا گلکر خواست طلاق بگیره رویه نشون داد برا USA
(29 تير 1395 02:00 ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: [ -> ]اگه پول ندارن خب هردوشون برن کار کنن. اونجا وزن خانواده به دوش مرد نیست و هر دو مسئول هستن که به نظر من خیلی زیبا تر هست.
به نظر خودتون مقایسه درستیه؟آیا جامعه ایران، به اندازه جامعه کانادا به دخترها امنیت و فرصت شغلی میده؟ میدونین دلیل بیکاری خیلی دخترا اینه که تو هر محیطی نمی تونن کار کنن، میدونین خیلی از خانم ها فقط به خاطر امنیت حاضرن کار با دستمزد پایین رو قبول کنن فقط چون محیط کاری شون امنیت داره؟
یه بحثی مطرح خواستم بکنم کلی هم تایپ کردم اخرش دیدم بلاکی میاره بیخیال شدم ولی
تیترش رو براتون میزارم و فقط یک لینک از سایت شبکه خبر میارم خودتون بررسی کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
خب پس آقایون میگن از هر فرهنگ و از هر دوره تاریخی هرچی به نفع بود رو استفاده کنیم
تا اینجا ما میتونیم از پیوند مادربزرگی که 10 تا 10 تا میزایید و هر شرایطی جیک نمیزد + تقسیم اموال در کانادا با چاشنی یک سری عقاید اوفسکی اوفسکی گونه استفاده کنیم.
(29 تير 1395 02:07 ب.ظ)sss نوشته شده توسط: [ -> ]جامعه ایران
جامعه‌ی ایران که تعطیله کلا .....
من که خودم قصد مهاجرت دارم از این بلاد
بحث من اینه که ما یه مدل فکری اون طرف دیدیم که آره این چیزای غرب خوبه که مثلا زن ها پا به پای مردا در همه‌ی عرصه ها بتونن فعالیت داشته باشن. از طرفی اون مدل سنتی که اوایل انقلاب داشتیم هم دیگه قبول نداریم(شما دخترا) همین چند پست قبل بود که یکی از این خانم های فرهیخته فروم گفت که مگه مثه ۳۰ سال پیش هست که دختر فقط ازدواج پیش روش باشه ! یعنی که شما مثه مامانت دیگه فکر نمیکنی و عوض شدی.
پس اگه واقعن عوض شدی پس از همه‌ی جنبه ها بیا عوض بشو نه اینکه به صورت selective یه سری چیزا رو برداری و بقیه چیز ها رو نخوای.
(29 تير 1395 02:18 ب.ظ)ماه بانو نوشته شده توسط: [ -> ]اوفسکی اوفسکی گونه استفاده کنیم.
شما نشستی از سبک های هنری نقاشی گفتی فکر کردم تحصیلکرده هستین و عاشق هنر
از تارکوفسکی سخنی وام گرفتم.
متوجه شدم حقیقتن اشتباه کردم. کسی که ادعای هنر داشته باشه .... .... حیف واقعا
به هر حال، فعلا که تو این جامعه هستیم پس با شرایط این جامعه بحث می کنیم.
به این نکته توجه نمی کنید که یک دختر اگر در ازدواج شکست بخوره، با احتمال خیلی کم، شانس بعدی براش وجود داره ولی برای آقایون چندان تفاوتی در شرایط شون به وجود نمیاد، پس دختر ریسک بزرگتری می کنه و در نتیجه سخت گیری اش هم باید بیشتر باشه. وقتی از سخت گیری دخترها حرف می زنین این نکته هم مد نظرتون باشه.
(29 تير 1395 02:18 ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: [ -> ]یعنی شما با این همه مشکلات وقتی یکی رو می بینید که خوبه اونوقت قبولش نمی کنید چون اون خوبه و شما خوب نیستید درسته؟ باور کردنی هست؟ خیر
همیشه ادما دوست دارن یکی از خودشون بهتر رو پیدا کنند. کی هست که بگه من بدم و تو خوب برای همین نمیشه. یعنی اصلا باور نمی کنم. ادم ها خودشون رو خوب می بینند برای همین هست دنبال یکی مثل خودشون هستند.
بله قطعا، من خیلی دختر خوب و خیلی خوب میشناستم ولی به خودم اجازه نمیدم برم سراغشون. حالا شما میخوای باور کن می خوای نکن. برام مهم نیست.
(29 تير 1395 02:18 ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: [ -> ]یه چیزی اینکه ادم بخواد صبر کنه مثل طرفش ایده ال بشه کار درستی هست؟ از کجا معلوم اون خانوم برای شما صبر کنه یا اصلا شما رو با این همه ایراد قبول کنه یا اصلا ایرادهای شما رو از کجا بدونه؟ شما خودتون میاید ایرادتون رو می گید؟ هر چی بوده؟ حتی اگر وحشتناک باشه؟ یک ادم ایده ال بیاد یک ادم با اشکال رو قبول کنه و بهش فرصت بده تا اون هم ایده ال بشه؟ و از کجا معلوم که شما بتونید ایده ال بشید و از کجا معلوم وقتی ایده ال اون فرد شدید فردا تو زندگی تون نگفت تو این ایراد رو هم داری بهت فرصت میدم رفعش کن و ایراد های دیگه. میشه؟ این زندگی میشه؟ همین هست که میگن ادم ها رو همون طور که هستتند قبولشون کنید و تو ازدواج توقع تغییر نداشته باشید و خطرناکه بخوای توقع تغییر داشته باشید.
راستش یکی به من میگفت تو ایده ال گرا هستی. ولی فکر می کنم نیستم. کمی هستم ولی نه زیاد. ولی وقتی اینجا حرفایی رو می خونم می بینم که نیستم واقعا.
من نگفتم اون باید صبر کنه. گفتم حتی اجازه نمیدم برم خواستگاریش. صبر میکنم مثل اون بشم بعد بهش بگم. اگه تا اون موقع بود که بود اگه نبود هم حداقلش اینه که یه کم خودمو بهتر کردم. کلا هدف از ازدواج کامل شدنه. اگه ببینی یکی هیچ کمکی به کامل شدنت نمیکنه واسه چی باید بری سراغش. تو یکی از برنامه های "از لاک جیغ تا خدا" خانمه حرف خوبی میزد. میگفت قبل از اینکه به خواستگارم جواب بدم با خدا صحبت کردم. گفتم خدایا اگه این ازدواج لحظه ای ظهور رو جلو میندازه و به کامل شدنم کمک میکنه من حرفی ندارم (آقاهه روحانی بود و این خانم خجالت می کشید که با یه روحانی ازدواج کنه).
اگه هم ایده آل نشدم گفتم، پس نمیتونم انتظار داشتن یه خانم خوب رو هم داشته باشم. خدا رو شکر تو این یه مورد به تصمیم قطعی رسیدم. شخص ایکس برای من اهمیت نداره مهم معیارهاش هست که ممکنه تو هزار و یک نفر وجود داشته باشه.
(29 تير 1395 02:18 ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: [ -> ]مشکل بزرگ اینه که همیشه دخترا رو مقصر می دونید. خودتون رو هم ببینید. لطفا ببینید.
برید کل ارسال های بنده رو بخونید، تو اکثرشون گفتم که مشکل دارم. الان هم میگم که مشکل دارم. تو همین ارسالی هم که جوابشو دادم گفتم که مشکل دارم. اتفاقا فقط خودم رو میبینم.