15 اردیبهشت 1396, 12:08 ب.ظ
صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180
15 اردیبهشت 1396, 12:23 ب.ظ
(15 اردیبهشت 1396 11:16 ق.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط: [ -> ]منظورم از گفتن «دیدم عوض میشه» اینه که خواستگاری از یه پسر (مستقیم یا غیر مستقیم ) شاید بعنوان ابراز نیاز از طرف خانوم حساب بشه و طرف مقابل یحتمل در مقابل اعلام نیاز ناز میکنه ، و این بنظرم بر خلاف طبیعت جنسیت ماهاست. اینکه خانوم ناز کنه و آقا ابراز نیاز کنه خیلی قشنگتر و بهتره برای هر دوشون، اما خوب وقتی دو تا جوون مدتی رو با هم دوست باشن و رابطه (عاطفی ، اجتماعی) کنترل شده ای داشته باشن و شناخت نسبی مناسب از هم بدست آورده باشند، اونوقت بنظرم صحبت در اون باره شاید خوب باشه. اونم دو تا حالت داره؛ یه خانوم حتما توی یه رابطه بعد مدتی میفهمه طرفش فقط قصد دوستی داره یا اینقد دوسش داره که قصدش ازدواج باشه، کنار این احساس خود خانومم مهمه اینکه اونو چقد دوس داره، و آیا به ازدواج با اون فکر میکنه یا نه. بر طبق اصل شمارش ۴ حالت پیش میاد که ما فقط اون حالاتی که یه نفر ازدواج رو میخاد رو مهم میدونیم. اگه آقا خانومو دوست داشته باشه و قصد ازدواج کنه خوب میره خواستگاریش (در نهایت باید مستقیما خواستگاری و ابراز علاقه و نیاز کنه [SMILING FACE WITH HEART-SHAPED EYES]) و ... اما اگه خانوم ازدواجو از رابطشون بخاد؛ اینکه ابراز مستقیم بکنه اصلا جالب نیست بنظر شخص من، در مورد حیا حدیث و گفته زیاده از ائمه، صبر در حیا برای خانوما خیلی بیشتره و ازونورم آقایون بر طبق جنسیتسون نگاهشان به ازدواج شاید متفاوت تره با خانوما و ...(13 اردیبهشت 1396 11:55 ق.ظ)*tarannom* نوشته شده توسط: [ -> ](09 اردیبهشت 1396 07:16 ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط: [ -> ]دوستان یه سوال
دخترخانوما...اگه عاشق بشین..حاضرین به طرف مقابل ابراز علاقه کنید و ازش خواستگاری کنید؟ اگه آره چجوری؟؟؟ و اگه نه چرا؟؟؟؟
آقا پسرا...اگه یه دخترخانم موقر و متین از شما به طور غیرمستقیم خواستگاری کنه واکنشتون چیه؟... آیا دیدتون نسبت به اون دختر تغییر میکنه؟؟؟؟؟؟
پ ن: قضاوت نکنید لطفا
بستگی به شخصیت دختر داره.مثلا من انقدر غرور دارم که از عشق طرف هم اگه بمیرم نمیرم بگم خوشم میاد ازت یا سیگنال نمیفرسم براش. کلا حاضرم برم با کسی که علاقه ای بهش ندارم ازدواج کنم ولی نرم به کسی که عاشقشم ابراز علاقه کنم یا خواستگاری کنم یا پالس بفرسم و از این کارا......
تقریبا تو همچین شرایطیم گیرم.....نه این که عاشق کسی باشم....کسی چند ساله عاشقمه که حسی بهش ندارم.....واین دردناک ترین حس جهانه..... که یه جوری مجبور میشی ، گیر میکنی و انگار باید قبول کنی.....
خب اینکه خیلی بده بنظرم من میگم همیشه..تا آدم عاشق کسی نباشه بدیا و سختیای زندگی رو نمیتونه تحمل کنه و یه جا میکشه کنار...یه جایی که ممکنه خیلی ضررا به روحیش خورده باشه
(11 اردیبهشت 1396 11:32 ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط: [ -> ]دو تا از تاپ ویدئوهای امروز آپارات:
پیاده رو ۲۸ - دوجِت دالَم! >>>
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
آمپاس ۱۱: راست میگن شوهر پیدا نمیشه؟؟ >>>
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
هر کسی دوست داشت میتونه نظرشو تو همین تاپیک بنویسه، تشکر
(09 اردیبهشت 1396 07:16 ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط: [ -> ]دوستان یه سوالمن دیدم عوض میشه
دخترخانوما...اگه عاشق بشین..حاضرین به طرف مقابل ابراز علاقه کنید و ازش خواستگاری کنید؟ اگه آره چجوری؟؟؟ و اگه نه چرا؟؟؟؟
آقا پسرا...اگه یه دخترخانم موقر و متین از شما به طور غیرمستقیم خواستگاری کنه واکنشتون چیه؟... آیا دیدتون نسبت به اون دختر تغییر میکنه؟؟؟؟؟؟
پ ن: قضاوت نکنید لطفا
دختر باید دلبری بلد باشه و فقط برای کسی که مناسب میدونه یه کوچولو دلبری کنه اون پسره اگه بفکر ازدواج باشه سیگنال رو دریافت میکنه و پس از پردازش اکنالج مناسب رو میده. اینکه یه خانوم جوون با همچین درخواستی خودشو کوچیک بکنه اصلا تکرار میکنم اصلا درست نیست! دختر باید ناز بکنه، ولی نه خیلی یجوری که نه سیخ بسوزه نه کباب
یعنی چی دیدتون عوض میشه؟ مثلا اگه دوسش داشته بودین دیگه دوسش ندارین؟؟؟؟؟؟ یا مثلا اگه ازش بدتون میومده بیشتر بدتون میاد؟
اما باید عرض کنم که دخترا هر چند هم کوه یخ باشن دلبری بلدن..منتها نه برای هر کسی. من احساس میکنم خواه ناخواه آدم(چه زن و چه مرد) برای کسی که دوسش داشته باشه دلبری میکنه
ته ته حرف اینه بنظرم: خانومی که از یه رابطه ازدواج میخاد ، اگه متوجه علاقه و محبت پایدار آقا به خودش شد فقط اونم علاقه نسبی خودشو نشون بده تا از سمت آقا استارت بخوره کارا. اما نکته ظریف و بحث برانگیر اون حالتیه که خانم از رابطه ازدواج بخاد ولی معلوم نیست آقا چقد پابنده به رابطه و از رابطه چه توقعی داشته باشه، اونوقت اگه آقا ازدواج نخواسته باشه از رابطه شاید شاااید بعدش رابطه کلا از هم بپاشه یا کیفیتش دیگه مث سابق نباشه و از همه بدتر توی ذهن اون طرفی که عاشق شده در طول زمان اثرات منفی مث بدبینی به جنس مخالف و ... یا حتی افسردگی و ... داشته باشه. فک کنم رابطه باید بعد دوام یه بالانس همیشگی داشته باشه؛ و دو طرف باید در ایجاد اون تعادل فعال باشند.
البته دوست داشتن حق هر کسیه ، چه خانوم چه آقا، اما با توجه به ماهیت دو طرفه بودن ازدواج اون دوست داشتنه هم باید دو طرفه باشه خوب. همینکه حس بشه اون دوستی و محبت دو طرفه وجود داره دیگه میشن مث گل و پروانه که مدام دور هم میچرخن و اصن صحبت این نیست که کی اول دور اون یکی چرخیده [WHITE SMILING FACE]️
میدونی لپ مطلب همینه٬ برای دوام یه رابطه باید محبت و پایبندی دو طرفه باشه ( اونم از نوع بررسی شده و مسئولیت پذیرانه ) وگرنه ...
یوقته اول رابطه با دوست داستن های فریبنده و بازی و هوس شروع میشه، و به اون بهانه عقل و منطق رو قربونی میکنن. یوقتم هست که کشش و احساس علاقه اولیه دو طرفه در کنار عقلانیت و منطق شاید بعدا علاقه و عشق عمیقتری رو بیاره برای دو طرف.
مسئولیت پذیری عاطفی و صداقت و یسری چیزای دیگه، توی ازدواج خیلی مهمه.
مهمترین چیزی که بعد پیدا کردن یا پیدا شدن مخاطب مورد نظر پیش میاد که شاید باعث ترس خیلی از ماها از ازدواج هم میشه مبحث اتکاپذیری و اعتماد به طرف مقابله و اینکه چطور میشه اینو فهمید. شاید اینقد اینو سخت کردن یا کردیم برای خودمون که علی رغم فرصت های زیادی که برای بیان عشق و محبت مون داشتیم ، از عمق دادن به رابطمون میترسیم. چطوره که برای دوستی معمولی با هم راحتیم ولی وقت حرف ازدواج میشه همه هنگ میکنیم
در مورد سوال بعدی:
اگه دوسش داشته باشم ( و به ازدواج با اون فکر بکنم ) ، بعد که بفهمم ( که اونم منو دوست داره و ...) بیشتر میدوستمش و با اعتماد بنفس بیشتری میرم سراغش برا ازدواج.
اگرم احساسی نداشته باشم بش و خنثی باشم بهش، من شخصاً به ابراز علاقش حق میدم و شایدم بشینم صحبت کنم باش که برای اونم مشخص بشه نظرم. شاید تونستم بدوستمش، شایدم نه. شاید واقعا یه پیشنهاد سازنده باشه و پیش قضاوت من درست نباشه.
یه چی که تو کلاس ازدواج گفتن بهمون این بود که ازدواج تون دلی و منطقی باشه ، و از روی ترحم یا همزاد پنداری و ... تصمیم به ازدواج نگیرید.
فک نکنم آدمای دور و برم دوست داشتنی نباشن [SMILING FACE WITH SMILING EYES]
Sent from my ...
(15 اردیبهشت 1396 12:08 ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: [ -> ]وقتی که سن می ره بالا و پخته تر می شی و دیدت به جامعه بازتر میشه و درگیر کار و زندگی میشی دیگه نمیشه عاشق شدچه حرفیه؟؟؟؟! وقتی زیبایی که از درونت دنبالشید رو در وجود کسی ببینی امکان عاشق شدنتم هست
اینو از کجات در آوردی؟ گزینه یک: مغز گزینه دو: قلب گزینه ۳: زیر پات گزینه ۴: هیچکدام
Sent from my ...
15 اردیبهشت 1396, 01:19 ب.ظ
(15 اردیبهشت 1396 12:52 ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط: [ -> ]تایید میشه طبیعی هم هست، تو آمپاس دیدین دختر دبیرستانی ورمیداره میگه پسری که پول نداره غلط میکنه زن بستونه؟!(15 اردیبهشت 1396 12:08 ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: [ -> ]وقتی که سن می ره بالا و پخته تر می شی و دیدت به جامعه بازتر میشه و درگیر کار و زندگی میشی دیگه نمیشه عاشق شد
اتفاقا...من همش فکر میکنم پسرا تا ببینن پول درمیارن و به اندازه کافی امنیت مالی دارن ..تااااازه جرات عاشق شدن پیدا میکنن
15 اردیبهشت 1396, 01:24 ب.ظ
(15 اردیبهشت 1396 12:23 ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط: [ -> ]
(15 اردیبهشت 1396 12:08 ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: [ -> ]وقتی که سن می ره بالا و پخته تر می شی و دیدت به جامعه بازتر میشه و درگیر کار و زندگی میشی دیگه نمیشه عاشق شدچه حرفیه؟؟؟؟! وقتی زیبایی که از درونت دنبالشید رو در وجود کسی ببینی امکان عاشق شدنتم هست
اینو از کجات در آوردی؟ گزینه یک: مغز گزینه دو: قلب گزینه ۳: زیر پات گزینه ۴: هیچکدام
چه گزینه ای : زیر پات !!!!
نه گزینه یک بود
چرا اکثر پسرا از ازدواج فرار می کنند ! حتی کار و درآمد هم دارند ؟
15 اردیبهشت 1396, 06:59 ب.ظ
من فکر میکنم بعضی وقتا بهتر اینه که بجای اینکه "با اما و اگر" و "طبق گفته ها و شنیده ها" صحبت کنیم، یکم طعم تجربه رو بچشیم .
15 اردیبهشت 1396, 07:41 ب.ظ
(15 اردیبهشت 1396 06:59 ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: [ -> ]من فکر میکنم بعضی وقتا بهتر اینه که بجای اینکه "با اما و اگر" و "طبق گفته ها و شنیده ها" صحبت کنیم، یکم طعم تجربه رو بچشیم .
یعنی ازدواج کنیم
15 اردیبهشت 1396, 09:06 ب.ظ
(15 اردیبهشت 1396 07:41 ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط: [ -> ]یعنی ازدواج کنیمصرف ازدواج منظورم نبود. حداقل آدم پا پیش بگذاره ببینه چه خبره.
اگرم یک نفر بتونه انقدر شما رو شیفته ی خودش کنه چرا که نه؟
15 اردیبهشت 1396, 10:56 ب.ظ
(15 اردیبهشت 1396 12:52 ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط: [ -> ]اتفاقا...من همش فکر میکنم پسرا تا ببینن پول درمیارن و به اندازه کافی امنیت مالی دارن ..تااااازه جرات عاشق شدن پیدا میکنن
اصلا این حرفتون مجبورم کرد بعد یکسال به این تاپیک واکنش نشون بدم.
میدونید میبینیم مشکل و دردسر خاصی نداریم میگیم بذار به دست خودمون یکی برای خودمون بتراشیم
ولی گذشته از شوخی همین هست دیگه. دلیل بالا رفتن سن ازدواج هم همینه. خیلی از ما پسرا دوست داریم ته دلمون بابت خیلی از مسائل قرص باشه، بخصوص مسائل مالی و امنیت شغلی. یعنی جامعه و رفتار متقابل باعث شده ما این قضیه رو پیش فرض خودمون بدونیم. حتی نسبت به ازدواج و عشق و عاشقی جبهه میگریم و عمدا خودمون رو کنار میکشیم. بعد چند سال که خیالمون از شرایط کاری راحت شد تازه میگیم خب حالا وقتشه یه سرو سامانی به زندگیمون بزنیم. که متاسفانه به دلایل عدیده که خیلی هامون هم میدونیم این امنیت شغلی دیر بدست میاد. ذات این قضیه خیلی بده، ولی متاسفانه هست دیگه ...
16 اردیبهشت 1396, 12:23 ق.ظ
عشق دو طرفه خیلی خوبه....واقعا من درمونده شدم....چطوری میشه با یه نفر همه چیت حتی اهدافت فرق کنه و طرف نفهمه و هرروز بیشتر عاشقت شه؟ .میخوام برم مشاوره بگم تو رو خدا یه کار کن من نجات پیدا کنم....خسته شدم 4 ساله....هرچی بی محل تر باشی طرف فکر میکنه ناز میکنی ولی نه والا اگه ادم یکیو بخواد همراهش میشه باهاش میگه میخنده باهم خوشن نه عین برج زهرمار باشی طرفت نفهمه... خوبه قبولم نمیکنم برم بیرون باهاش....کلا از خواستگار فامیل اونم از نوع زبون نفهمش متنفر شدم....
16 اردیبهشت 1396, 10:22 ق.ظ
(16 اردیبهشت 1396 12:23 ق.ظ)*tarannom* نوشته شده توسط: [ -> ]عشق دو طرفه خیلی خوبه....واقعا من درمونده شدم....چطوری میشه با یه نفر همه چیت حتی اهدافت فرق کنه و طرف نفهمه و هرروز بیشتر عاشقت شه؟ .میخوام برم مشاوره بگم تو رو خدا یه کار کن من نجات پیدا کنم....خسته شدم ۴ ساله....هرچی بی محل تر باشی طرف فکر میکنه ناز میکنی ولی نه والا اگه ادم یکیو بخواد همراهش میشه باهاش میگه میخنده باهم خوشن نه عین برج زهرمار باشی طرفت نفهمه... خوبه قبولم نمیکنم برم بیرون باهاش....کلا از خواستگار فامیل اونم از نوع زبون نفهمش متنفر شدم....
هرچی بیشتر کم محلی کنی بیشتر نسبت بهت حریص میشه، اتفاقا اون موقعی که فک کنن عاشقشون شدی بیشتر ممکنه ازت فاصله بگیرن
زودتر یک کاری بکن،حتما پیش یه مشاور خوب برو خیلیا کارشونو بلد نیستن
19 اردیبهشت 1396, 08:55 ق.ظ
(16 اردیبهشت 1396 12:23 ق.ظ)*tarannom* نوشته شده توسط: [ -> ]عشق دو طرفه خیلی خوبه....واقعا من درمونده شدم....چطوری میشه با یه نفر همه چیت حتی اهدافت فرق کنه و طرف نفهمه و هرروز بیشتر عاشقت شه؟ .میخوام برم مشاوره بگم تو رو خدا یه کار کن من نجات پیدا کنم....خسته شدم ۴ ساله....هرچی بی محل تر باشی طرف فکر میکنه ناز میکنی ولی نه والا اگه ادم یکیو بخواد همراهش میشه باهاش میگه میخنده باهم خوشن نه عین برج زهرمار باشی طرفت نفهمه... خوبه قبولم نمیکنم برم بیرون باهاش....کلا از خواستگار فامیل اونم از نوع زبون نفهمش متنفر شدم....سلام
بی محلی می کنید؟
این کار درستی نیست
اگر شما طرف رو نمیخاین باید خیلی صریح و قاطع بگید نه و اجازه ندین هیچ گونه ارتباطی با شما داشته باشه که بره دنبال زندگیش هر چند که سخته اما وقتی امیدی نباشه خیلی بهتره و راحت تره تا اینکه ادم حتی یک درصد هم امید داشته باشه.
شمارتون رو عوض کنید تا بهش ثابت بشه که نمیخاید.
نباید وقت خودتون و اون رو بگیرید
19 اردیبهشت 1396, 01:35 ب.ظ
(16 اردیبهشت 1396 12:23 ق.ظ)*tarannom* نوشته شده توسط: [ -> ]عشق دو طرفه خیلی خوبه....واقعا من درمونده شدم....چطوری میشه با یه نفر همه چیت حتی اهدافت فرق کنه و طرف نفهمه و هرروز بیشتر عاشقت شه؟ .میخوام برم مشاوره بگم تو رو خدا یه کار کن من نجات پیدا کنم....خسته شدم 4 ساله....هرچی بی محل تر باشی طرف فکر میکنه ناز میکنی ولی نه والا اگه ادم یکیو بخواد همراهش میشه باهاش میگه میخنده باهم خوشن نه عین برج زهرمار باشی طرفت نفهمه... خوبه قبولم نمیکنم برم بیرون باهاش....کلا از خواستگار فامیل اونم از نوع زبون نفهمش متنفر شدم....دقیقا برای من هم همین مورد پیش اومده بود همین رفتارای شمارو داشتم و خیلی بدتر یکی از فامیلامون بود حدود 5 سال شده بود واقعا کلافه شده بودم ازش کل فامیل فهمیده بودن کلا ابرو نذاشته بود برام خیلی اذیتم میکرد من هر چقدر بی محلی میکردم اون دیوونه ترمیشد وای به خدا الان یادم افتادا خیلی ناراحت شدم براش، من حتی دو بار خطم عوض کردم باز خطم پیدا کرد خیلی ماجراها بود رابطه فامیلی بهم خورد خیلی اتفاقاافتاد.. ...دیگه یروز به کل رفت و پیداش نشد هیچوقت..کلا ناپدیدشدا..
واقعا توی عمرم عشق واقعی رو توی اون دیدم اما متاسفانه من حتی ازش خوشمم نمیومد حتی یذره کلا انگار یه سدی بود جلوی چشمام اصلا نمیدیدمش..دوران دانشجویییم بود فکرکنم بخاطر سنمم بود یا اخلاقای بچگیم...نمیدونم کلا زمان دانشجوییم خیلی دیوونه بودم:-)))حتی به پسرای کلاسمون سلامم نمیکردم :-))))یادم میوفته ازاخلاقاوکارای اون زمانم خندم میگیره
ولی میدونی یه فرصت بهش بده به نظرم اگه یه کوچولو هم به دلت نشسته....
الان عشق واقعی پیدا نمیشه کسی که واقعا عاشق باشه...فکرکنم اگه اون زمان من بهش فرصت میدادم الان زندگیم یجور دیگه بود..
19 اردیبهشت 1396, 06:48 ب.ظ
دقیقا همینه... قدر موقعیتای خوبمونو نمیدونیم بعدها که زمان میگذره و اون طرف فراموش میکنه همه چیو و ما میریم جلو پشیمون میشیم ولی دیگه فرصت جبران نداریم. اتفاقی که برای خیلیامون میتونه بیفته ولی باید حواسمونو جمع کنیم... باید درس بگیریم ازشون که دیگه تکرار نکنیم و قدر موقعیتامونو بدونیم
19 اردیبهشت 1396, 09:08 ب.ظ
(19 اردیبهشت 1396 08:55 ق.ظ)saeidkhan نوشته شده توسط: [ -> ]به خدا من اصا باهاش حرف نمیزنم.یه سلام و یه خداحافظ.اصا ارتباطی در کار نیست نمیدونم چرا اینطوری میکنه.کلافه کرده منو.لا مصب فامیل نزدیکم هسیم هر حرکت اشتباهی باعث میشه فامیل بریزه بهم آبروی من بره.....اصا بیزار شدم از این وضعیت.نه راه پس دارم نه راه پیش.....صد بار گفتیم نه.من نمیدونم این به چی امید بسته انقدر.4 ساله زندگی منو رو هوا نگه داشته کوتاهم نمیاد. به خدا یه بار صریح گفتم نه... فرداش مامانش زنگ زد گریه و زاری که گفته خودمو میکشم.وای داشتم روانی میشدم از دسش.خواهرش زنگ زده بود التماس میکرد برو باهاش حرف بزن. دلم میخواست برم با جفت دست و جفت پا بیام تو صورتش.ولی خودمو کنترل کردم.(16 اردیبهشت 1396 12:23 ق.ظ)*tarannom* نوشته شده توسط: [ -> ]عشق دو طرفه خیلی خوبه....واقعا من درمونده شدم....چطوری میشه با یه نفر همه چیت حتی اهدافت فرق کنه و طرف نفهمه و هرروز بیشتر عاشقت شه؟ .میخوام برم مشاوره بگم تو رو خدا یه کار کن من نجات پیدا کنم....خسته شدم ۴ ساله....هرچی بی محل تر باشی طرف فکر میکنه ناز میکنی ولی نه والا اگه ادم یکیو بخواد همراهش میشه باهاش میگه میخنده باهم خوشن نه عین برج زهرمار باشی طرفت نفهمه... خوبه قبولم نمیکنم برم بیرون باهاش....کلا از خواستگار فامیل اونم از نوع زبون نفهمش متنفر شدم....سلام
بی محلی می کنید؟
این کار درستی نیست
اگر شما طرف رو نمیخاین باید خیلی صریح و قاطع بگید نه و اجازه ندین هیچ گونه ارتباطی با شما داشته باشه که بره دنبال زندگیش هر چند که سخته اما وقتی امیدی نباشه خیلی بهتره و راحت تره تا اینکه ادم حتی یک درصد هم امید داشته باشه.
شمارتون رو عوض کنید تا بهش ثابت بشه که نمیخاید.
نباید وقت خودتون و اون رو بگیرید
(19 اردیبهشت 1396 01:35 ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: [ -> ]اینم فامیل نزدیک ماست منم عین شمام ....کلافه شدم از دسش....اصا هیچ حسی بهش ندارم....نمیتونم ببینمش....خو منم ادمم دلم میخواد لااقل یکیو دوست داشته باشم بعد باهاش ازدواج کنم.....دلم میخواد عین دوتا رفیق باشیم....(16 اردیبهشت 1396 12:23 ق.ظ)*tarannom* نوشته شده توسط: [ -> ]عشق دو طرفه خیلی خوبه....واقعا من درمونده شدم....چطوری میشه با یه نفر همه چیت حتی اهدافت فرق کنه و طرف نفهمه و هرروز بیشتر عاشقت شه؟ .میخوام برم مشاوره بگم تو رو خدا یه کار کن من نجات پیدا کنم....خسته شدم ۴ ساله....هرچی بی محل تر باشی طرف فکر میکنه ناز میکنی ولی نه والا اگه ادم یکیو بخواد همراهش میشه باهاش میگه میخنده باهم خوشن نه عین برج زهرمار باشی طرفت نفهمه... خوبه قبولم نمیکنم برم بیرون باهاش....کلا از خواستگار فامیل اونم از نوع زبون نفهمش متنفر شدم....دقیقا برای من هم همین مورد پیش اومده بود همین رفتارای شمارو داشتم و خیلی بدتر یکی از فامیلامون بود حدود ۵ سال شده بود واقعا کلافه شده بودم ازش کل فامیل فهمیده بودن کلا ابرو نذاشته بود برام خیلی اذیتم میکرد من هر چقدر بی محلی میکردم اون دیوونه ترمیشد وای به خدا الان یادم افتادا خیلی ناراحت شدم براش، من حتی دو بار خطم عوض کردم باز خطم پیدا کرد خیلی ماجراها بود رابطه فامیلی بهم خورد خیلی اتفاقاافتاد.. ...دیگه یروز به کل رفت و پیداش نشد هیچوقت..کلا ناپدیدشدا..
واقعا توی عمرم عشق واقعی رو توی اون دیدم اما متاسفانه من حتی ازش خوشمم نمیومد حتی یذره کلا انگار یه سدی بود جلوی چشمام اصلا نمیدیدمش..دوران دانشجویییم بود فکرکنم بخاطر سنمم بود یا اخلاقای بچگیم...نمیدونم کلا زمان دانشجوییم خیلی دیوونه بودم:-)))حتی به پسرای کلاسمون سلامم نمیکردم :-))))یادم میوفته ازاخلاقاوکارای اون زمانم خندم میگیره
ولی میدونی یه فرصت بهش بده به نظرم اگه یه کوچولو هم به دلت نشسته....
الان عشق واقعی پیدا نمیشه کسی که واقعا عاشق باشه...فکرکنم اگه اون زمان من بهش فرصت میدادم الان زندگیم یجور دیگه بود..
الان زندگی شما چه جوربه مگه؟پشیمونید از اینکه بااون ازدواج نکردید؟
منم خیلی وقتا فکر میکنم کسی عین این نمیتونه دیگه عاشق من باشه..... واقعا تعجب برانگیز برام این سطح از عشق.....
20 اردیبهشت 1396, 11:20 ق.ظ
(19 اردیبهشت 1396 09:08 ب.ظ)*tarannom* نوشته شده توسط: [ -> ]اینم فامیل نزدیک ماست منم عین شمام ....کلافه شدم از دسش....اصا هیچ حسی بهش ندارم....نمیتونم ببینمش....خو منم ادمم دلم میخواد لااقل یکیو دوست داشته باشم بعد باهاش ازدواج کنم.....دلم میخواد عین دوتا رفیق باشیم....دقیقا عین اتفاقات منه خدایی واقعا موندم
الان زندگی شما چه جوربه مگه؟پشیمونید از اینکه بااون ازدواج نکردید؟
منم خیلی وقتا فکر میکنم کسی عین این نمیتونه دیگه عاشق من باشه..... واقعا تعجب برانگیز برام این سطح از عشق.....
زندگیم بدنیست نه اصلا پشیمون نیستم فقط ب این فکرکردم کاش یه فرصتی میدادم نمیدونم...
یبار دلت بزن ب دریا وببینش...
راستش به نظرم این دوستیهایی که دوطرف سنشون بالاست مثلا دوسال دوست میمونن که علاقه ا ایجادمیشهواینا الان توی این زمونه جوابگو نیست زیاد..بیشتردخترضربه میخوره الان خود یکی ازدوستای من همین حالته پسره هربار یه بهونه ای مییاره از خواستگاری در بره ذوستم واقعا خییلی اذیت میشه این دوستیها واقعااذیت کنندس..البته بعضی ازین دوستها هم هست که به ازدواج ختم میشه اما خب ادم میترسه...
اینکه پسربیشترعاشق باشه تا دختر یا فقط پسر عاشق باشه و دختر دوسش داشته باشه این برای دختر بهتره..چون ما دختراوقتی عاشق بشیم خییلیی اذیت میشیم.اماپسرابراشون راحتره...من ک دوست دارم باکسی ازدواج کنم که فقط دوسش داشته باشم اون هم کم اما اون عاشقم باشه.. اگه خواستگار سنتی داشتی که به دلت نشست حتما قبول کن ینی این دراولویت باشه، تاااینکه بخوای با پسری دوستشی علاقمندشی بعد ازدواج.. اکثر پسرا هم میرن بادختری ازدواج میکنن که باهاش دوست نبودن .. متاسفانه خصلت پسرای ایرانی.
صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180