انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[NP-Cσмρℓєтє]

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۳۲ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  یکی اومده اعتباری که به من داده بوده رو پاک کرده اونم ۶ تا!!!! فقط متوجه نشدم کی بوده به هر حال ممنون حالا که دیدید اشتباهی اعتبار دادید، پاکش کردید. کلا حرکت جالبی بود

اصلاً استرس نگیر, واسه منم پاک کرده

[diligent]

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۳۲ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  یکی اومده اعتباری که به من داده بوده رو پاک کرده اونم ۶ تا!!!! فقط متوجه نشدم کی بوده به هر حال ممنون حالا که دیدید اشتباهی اعتبار دادید، پاکش کردید. کلا حرکت جالبی بود

حالا غصه شو نخور وستا
فکر کنم اگه کسی اکانتشو حذف کنه اعتبارایی هم که داده حذف بشن

[diligent]

برا کم خونی چی خوبه؟(غیر ار دل و جیگر)
جدیدا بعضی وقتا سرمو بلند میکنم چشام سیاهی میره!

[A V A]

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۳۲ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط:  برا کم خونی چی خوبه؟(غیر ار دل و جیگر)

قیسی بسیار ملس و لذیذ حاوی آهن

[kader]

کی اینجا آبجی بزرگتر داره؟ بیاد با من همدردی کنه ،
همه سنگینی مراسم عروسی خواهر بزرگه رو دوش آبجی کوچیکست
این همه کار و بدو بدو فقط برای خواستگاری آخه ؟؟؟
خدا به دادم برسه تو مراسم عروسی

[vesta]

اسفناج هر جوری میخوای بخور. آلو. قیصی. سیرابی. چای کم بخور و کمرنگ باشه
الانم که زردآلو هست میتونی تازه اش رو بخوری
ارده و شیره
عسل. خرما. انجیر خشک
یه آزمایشم بده ضمنا، هم کم خونی و هم چربی

[diligent]

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۴۳ ب.ظ)kader نوشته شده توسط:  کی اینجا آبجی بزرگتر داره؟ بیاد با من همدردی کنه ،

خواهر بزرگه منم عروسی کرده. مگه چیکار میکنین؟!
ایشالا عروسی شما

[kader]

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۵۰ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط:  

(24 خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۴۳ ب.ظ)kader نوشته شده توسط:  کی اینجا آبجی بزرگتر داره؟ بیاد با من همدردی کنه ،

خواهر بزرگه منم عروسی کرده. مگه چیکار میکنین؟!
ایشالا عروسی شما

خواهرم فقط دوسال از من بزرگتره ، موارد انجام شده توسط من در طی این چندروز، قابل ذکر است ما شمال غرب هستیم ، خانواده داماد از شمال شرقی تشریف میارن

همدردی با خواهر درمورد استرس ازدواج و مراسم خواستگاری
همراهی با خواهر در آرایشگاه
کمک به تمیز و مرتب کردن خانه برای پذیرایی از مهمانان راه دور برای سه روز
کمک به پذیرایی از فوامیل نزدیک که به قصد کمک اومدن ، اما بیشتر باید اونارو تروخشک کنی تا اینکه امید به کمکشون داشته باشی
تحمل همه غرزدنای مامان از فرط خستگی
تحمل همه ناز کردنای بابام به خاطر اینکه داره دختر بزرگشو راه دور عروس میکنه
تحمل همه شوخی ها و ... دامادمون از راه دور(شوخی هایی دررابطه با اینکه داداش کوچیک هم سن و هم رشته من داره و ... )
تحمل همه دردسر های داداشم که تازه از بند کنکور رها شده ، و احساس میکنه باید هوای آبجیشو داشته باشه
خلاصه این روزا هم کوزت شدم ،هم حنا دختری در مزرعه ،هم آنه ، هم.....

[diligent]

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۴۵ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  یه آزمایشم بده ضمنا، هم کم خونی و هم چربی

قبلا آزمایش خون دادم کم خون نبودم. یعنی من اگه چربی خونم بالا باشه آزمایشگاهو به آتش میکشم بس که تغذیه مون رژیمی و کم روغنه

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۵۹ ب.ظ)kader نوشته شده توسط:  همدردی با خواهر درمورد استرس ازدواج و مراسم خواستگاری .....

من بعد از عروسی خواهرم تا چند روز نیمتونستم برم تو اتاقش، گریه ام میگرفت. حالا خونه شون ۲۰ دقیقه بیشتر با ما فاصله نداشت

ممنون آفاق، وستا و آوا خانم گل

[vesta]

تا استرس هست، رژیم غذایی هیچ کاره است جانم

[d_felfelak]

فردا ظهر امتحان دارم امروز هم مریض مریض ام
چندین سال هست با یه بیماری سر و کار دارم بعد از کلی دکتر و ازمایش و بستری بهم گفتند می نمیدونیم که دقیقا چرا آنژیوادم میشی و نسخه ای جز کورتون و اپنفرین برات نداریم و خارج از کشور هم بری فایده نداره
خلاصه آنژیوادم من یه مورد np شده
انژیوادم یه مورد الرژی فوق العاده شدید هست که حلق و مسیر هوایی و اجزای ریه و چشم و لبها بشدت و عمیقا دچار ادم یا ورم میشه تازه مورد من مورد خاصی هست و ......
ای امتحان فردا.......... یه فضل ها رو هنوز مرور نکردم

[vesta]

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۱۱ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط:  من بعد از عروسی خواهرم تا چند روز نیمتونستم برم تو اتاقش، گریه ام میگرفت. حالا خونه شون ۲۰ دقیقه بیشتر با ما فاصله نداشتBig Grin

من فردا عروسی خواهرم وسایلش رو از داخل کشو جمع کردم بردم براش، تو کشوی اون هم وسایل خودم رو گذاشته ام
بعدا میگفت: اون لحظه میخواستم کله ات رو بکنم و بکشمت خب کمبود جا داشتم

[hatame]

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۲۲ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  

(24 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۱۱ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط:  من بعد از عروسی خواهرم تا چند روز نیمتونستم برم تو اتاقش، گریه ام میگرفت. حالا خونه شون ۲۰ دقیقه بیشتر با ما فاصله نداشتBig Grin

من فردا عروسی خواهرم وسایلش رو از داخل کشو جمع کردم بردم براش، تو کشوی اون هم وسایل خودم رو گذاشته ام
بعدا میگفت: اون لحظه میخواستم کله ات رو بکنم و بکشمت خب کمبود جا داشتم

خواهرم دقیقا با من اینکارو کرد وقتی رفتم خوابگاه دفعه بعدش که برگشتم یه دعوای حسابی راه انداختم البته فایده ای نداشت

[NP-Cσмρℓєтє]

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۰۷ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  فردا شب ساعت ۱۰ شبکه افق فیلم شیار ۱۴۳ رو پخش میکنه

من هروقت از شبکه افق رد میشم یاد تو میفتم! :|

[A V A]

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۱۱ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط:  من بعد از عروسی خواهرم تا چند روز نیمتونستم برم تو اتاقش، گریه ام میگرفت. حالا خونه شون ۲۰ دقیقه بیشتر با ما فاصله نداشت

من چی بگم که خواهر برادرم همزمان ازدواج کردن و خواهرم کلا رفت یه شهر دیگه تصور کنین یه خونه با ۵ نفر یهو بشه ۳ نفره. هنوزم بعد ۶ سال عادت نکردم

---

(۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۰۷ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط:  فیلم شیار ۱۴۳ رو پخش میکنه توصیه میکنم کسایی که ندیدن حتما ببینند

رفته بودم سینما برای یه فیلمی که سانسش بهم نخورد و فقط این فیلم به تایمم میخورد. واقعا ارزششو داشت. هرچند نیاز داشتم اونیکی فیلمو ببینم