انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Pure Liveliness]

کاملا اتفاقی این متن رو یکی امروز فرستاده بود.
جهازبرون :|

از شرکت در مراسم بازدید و رویت جهیزیه خودداری کنید و از اساس این نوع دعوت ها را توهین به شخصیت خودتان تلقی کنید.

اصلا برایتان فرق نکند جهیزیه مربوط به چه عروس خانمی است؛ هر عروس خانمی! حتی از نزدیک ترین اقوام و عزیزترین دوستان تان.

دقت بفرمایید دوست و فامیل و آشنای شما و همان در و همسایه ی معروف، فقط برای چهار نفر مثل من و شما خودش و خانواده اش به سختی اقتصادی انداخته است تا پس از رویت تمام جزییات جهیزیه مورد تشویق شما و سایرین قرار بگیرد. همین! و اگر خواستگارهای و

بگذارید این نوع مجالس را همان انسان هایی شرکت کنند که شبیه برخی زنان حقیر مکه ی قبل از بعثت هستند و مهم ترین صفت جاهلیت عربی یعنی تفاخر را در خود به وفور دارند همان هایی که وقیحانه ضعف های اقتصادی دیگران را به روی آنها می آورند و مدت ها در مورد نقائص مالی و معیشتی فقرای فامیل و آشنایان شان صحبت می کنند و در مقابلِ متمکنین و ثروتمندانِ مسرف و مترَف، غرق در حسرتی جانسوز و حسدی بی انتها لب به تملق باز می کنند. این نوعمجالس احمقانه را به آنها بسپارید. و شما که خردمند و فرهیخته هستید در چنین برنامه هایی که اساسش چیزی جز تفاخر و چشم و هم چشمی نیست، شرکت نکنید. تا مبادا این بازار عکاظ و این بورسِ تجمل و اسراف، مکارم اخلاق شما را خراب کند.

...وای تصورش هم تحقیرآمیز است. مانند مراسم دیدن سیسمونی! یعنی سان دیدن از پوشک بچه! چقدر سخیف است چنین رسم هایی.

از خصوصی ترین وسایل یک عروس و داماد
از شخصی ترین جای خانه

لطفا کمی تفکر .....با براندازی این رسم های غلط کمک کنیم به فرهنگ ازدواج آسان. ...ازدواجی که پدران و مادران از ترس نگاه دیگران و این گونه مجالس سخیف ازدواج فرزندانشان را به تاخیر نمی اندازند.
نویسنده : احتمالا آقای شهاب مرادی

[Pure Liveliness]

(۳۰ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۵۳ ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط:  من نمیدونم چرا وقتی یه خواستگار زنگ میزنه نشونی میگیره اینقدر بهم میریزم...

طرف زنگ زده میگه دخترتون چند کیلوئه

فکرشو بکن...مگه دور از جون میخوای کالا بخری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اونا به کنار..من نمیدونم چرا اینقدر خودم داغون میشم با یه خواستگار تلفنی..که هنوز به مرحله ی اجرا نیمده..

[shirin0101]

(۳۰ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۵۳ ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط:  من نمیدونم چرا وقتی یه خواستگار زنگ میزنه نشونی میگیره اینقدر بهم میریزم...

طرف زنگ زده میگه دخترتون چند کیلوئه

فکرشو بکن...مگه دور از جون میخوای کالا بخری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اونا به کنار..من نمیدونم چرا اینقدر خودم داغون میشم با یه خواستگار تلفنی..که هنوز به مرحله ی اجرا نیمده..

خو چرا بهم میریزی من بودم میخندیدمم
بعدش میگفتم ب مامانم بهش بگه حدودا ۹۰ کیلو خدا بخواد داره واسه ۱۲۰ کیلو صعود میکنه...

[karbar]

(۳۰ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۵۳ ب.ظ)khalilparvar نوشته شده توسط:  من نمیدونم چرا وقتی یه خواستگار زنگ میزنه نشونی میگیره اینقدر بهم میریزم...

طرف زنگ زده میگه دخترتون چند کیلوئه

فکرشو بکن...مگه دور از جون میخوای کالا بخری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اونا به کنار..من نمیدونم چرا اینقدر خودم داغون میشم با یه خواستگار تلفنی..که هنوز به مرحله ی اجرا نیمده..

به نظر من کیلو پرسیدن خیلیییی زشته، ولی راستشو بخواهید اگر طبق یکسری از خانواده ها و شهرها که عرفه که خانم ها اول میان، این کار رو نکنند، و بخوان با آقا پسر تشریف بیارن باید حداقل قد و درشتی و ریزی رو بپرسن. یا شما متقابل بپرسید. چون پیش میاد یهو اختلاف های خیلی بد توی فیزیک (هر دو طرف هم به نسبت خودشون تناسب اندام دارن) در همون لحظه ورود خانواده آقا، پیش میاد. که واقعا موقعیت بد و نامناسبیه و خیلییی زشت تر از پرسیدن این سوالاهاست!

[sss]

(۳۰ تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۵۷ ب.ظ)Pure Liveliness نوشته شده توسط:  جهازبرون :|

در اصل رسم خوبی بوده که اقوام درجه یک اگر کم و کسری میدیدن، به عنوان هدیه،تهیه می کردن ولی خوب ما استعداد جالبی در نابود کردن هم چیز داریم.

[Pure Liveliness]

(۳۰ تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۵۹ ب.ظ)sss نوشته شده توسط:  

(30 تیر ۱۳۹۵ ۰۷:۵۷ ب.ظ)Pure Liveliness نوشته شده توسط:  جهازبرون :|

در اصل رسم خوبی بوده که اقوام درجه یک اگر کم و کسری میدین، به عنوان هدیه،تهیه می کردن ولی خوب ما استعداد جالبی در نابود کردن هم چیز داریم.

رسم جاهای مختلف فرق داره. بعضیا رسمشون اینه که فامیل نزدیک رو جمع میکنن و از یخچال تا نمکدون رو که لیست کردن بلند میخونن! و بعدش جهاز رو میبرن خونه ی عروس و توی چیدنش کمک میکنن.
معمولا بعد از این که جهاز کاملا تهیه شد جهاز رو میبرن، که اون نکته ی مثبتی که شما گفتید هم کلا توی این شرایط از بین میره :|

[crevice]

یه رسم دیگه هم هست به اسم "اسمشو نمیدونم" سمت ما. نمیدونم جاهای دیگه هم هست یانه . که در واقع لباسا و حتی کوچک ترین لوازم بهداشتی و ارایشی ای که عروس برای داماد و یا برعکس خریده شده رو نشون میدن به ملت :| :|
اینو الان یادم اومد.

[khayyam]

(۳۰ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۲۸ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  یه رسم دیگه هم هست به اسم "اسمشو نمیدونم" سمت ما. نمیدونم جاهای دیگه هم هست یانه . که در واقع لباسا و حتی کوچک ترین لوازم بهداشتی و ارایشی ای که عروس برای داماد و یا برعکس خریده شده رو نشون میدن به ملت :| :|
اینو الان یادم اومد.

بله عزیز من سمت ما هم هست

اوه گفته بودم پست نمی زارم ولی گذاشتم دیگه

[همیلا]

(۳۰ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۲۸ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  یه رسم دیگه هم هست به اسم "اسمشو نمیدونم" سمت ما. نمیدونم جاهای دیگه هم هست یانه . که در واقع لباسا و حتی کوچک ترین لوازم بهداشتی و ارایشی ای که عروس برای داماد و یا برعکس خریده شده رو نشون میدن به ملت :| :|
اینو الان یادم اومد.

ما هم داریم میگیم "مبارک باد ":D

[diligent]

(۳۰ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۲۸ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  یه رسم دیگه هم هست به اسم "اسمشو نمیدونم" سمت ما. نمیدونم جاهای دیگه هم هست یانه . که در واقع لباسا و حتی کوچک ترین لوازم بهداشتی و ارایشی ای که عروس برای داماد و یا برعکس خریده شده رو نشون میدن به ملت :| :|
اینو الان یادم اومد.

چقد زشت!

[phd-stu]

دیشب یکی از دوستام تو تلگرام بهم گفت معیارهات رو بگو. بعد از گفتن یکی دو تا از معیارهام، این جوابو گرفتم:

"اووووف.اینی که تومیخوای خداباید یکی برات بسازه بزاره رو زمین"

من رفتم سفارش بدم یکی برام بسازه، شما هم همین کارو کنید

یه حرفی هم ته دلم مونده میگم: این خانم khalilparvar خیلی باحال هستن، از اون بالا شروع میکنن یکی یه دونه دکمه ی سپاس رو فشار میدن میان پایین خیلی خوشم میاد از این حرکتش.

[reticent]

(۳۱ تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۲۶ ق.ظ)phd-stu نوشته شده توسط:  یه حرفی هم ته دلم مونده میگم: این خانم khalilparvar خیلی باحال هستن، از اون بالا شروع میکنن یکی یه دونه دکمه ی سپاس رو فشار میدن میان پایین خیلی خوشم میاد از این حرکتش.

احتمالاً با این کار علامت میزنن که تا کجا خوندن!
__________
خانم خلیل پرور دوستت دارم. از قدیما تا حالا.

[phd-stu]

(۳۱ تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۳۲ ق.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط:  احتمالاً با این کار علامت میزنن که تا کجا خوندن!
__________
خانم خلیل پرور دوستت دارم. از قدیما تا حالا.

نمیدونم چرا ولی کلا وقتی اینو میبینم یه حس آرامشی بهم دست میده. انگار آرام متن ها رو میخونن و آخرش باز به آرامی دکمه ی سپاس رو فشار میدن و میرن سراغ ارسال بعدی. هر چقدر هم از علامت استفاده میکنن یا شاید متن تندی مینویسن، به متن های ایشون که میرسم سرعت خوندن من هم کم میشه. کلا انگار صحنه آهسته میشم. خیلی خوبه واقعا... نمیدونم چرا حس میکنم یه آرامش خاصی دارن

[Behnam‌]

(۳۰ تیر ۱۳۹۵ ۱۱:۲۸ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط:  یه رسم دیگه هم هست به اسم "اسمشو نمیدونم" سمت ما. نمیدونم جاهای دیگه هم هست یانه . که در واقع لباسا و حتی کوچک ترین لوازم بهداشتی و ارایشی ای که عروس برای داماد و یا برعکس خریده شده رو نشون میدن به ملت :| :|
اینو الان یادم اومد.

چه سخیف. فکر کن ریش‌تراش‌ت رو کل زن‌های فامیل دیدند. اه.

[salam5]

خدا رو شکر ما از این رسما نداریم
کلا یکم جسارت میخواد کنار گذاشتن بعضی رسما
مثلا ما همیشه فک میکردیم حنابندون یه خرج اضافه س،که شب قبل عروسی م ملت و دعوت کنی شام و کلی بند و بساط دیگه، خود مهمونام تو دردسر میفتن واسه لباس و اینا
خلاصه واسه عروسی خواهرم، اولین کسی که تو فامیل حنابندون نگرفت ما بودیم.
اتفاقا همه خیلی استقبال کردن،بعد اون خیلیای دیگه م مراسم حنابندون و حذف کردن
به همین راحتی