انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[Skyrim]

(۰۲ خرداد ۱۳۹۷ ۱۰:۲۵ ب.ظ)The BesT نوشته شده توسط:  سلام دوستان
برای خرید بلیط اتوبوس غیر از سایت


مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.



مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


سایتی دیگه میشناسید؟ میخوام با تخفیف بخرم. قبلا با تخفیف میتونستم بخرم.ولی الان نمیدونم چرا تخفیفهاشون برداشتن

ممنون

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

[Riemann]

(۰۲ خرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۴۰ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:  

(02 خرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۱۵ ب.ظ)MarkLand نوشته شده توسط:  یه پست نوشتم قبل ارسال چند بار ویرایش شد دست اخرم حدفش کردم و این رو نوشتم! چند درصد نوشته ها همین مدلی هستن؟

[tex](n+1)\%,\: n\in\mathbb{N}[/tex]

---

به طور دقیقتر:

[tex](n+1)\%,\: n\in\mathbb{R}\: n\ge0[/tex]

البته من میخواستم بگم ۵ درصد که شما کامل ترشو گفتید.

[abolfazl pepco]

گر ندارم آب، عابرو دارم

[Behnam‌]

(۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ۰۷:۳۲ ق.ظ)abolfazl pepco نوشته شده توسط:  گر ندارم آب، عابرو دارم

که اونم به یغما رفت

[ele]

سلام
دوستان لطف میکنید بهترین کتابی که خوندید یا بهترین کتابی که هدیه گرفتید رو معرفی کنید
ممنون میشم

[Milestone]

(۰۲ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۰۶ ب.ظ)big cloud نوشته شده توسط:  در باب مشاغل کاذب همین بس که دوستم از سر کارش اومد بیرون و الان با مسافرکشی ماهی ۷ تومن کاسبه! یک تومن میزاره برای بنزین و خرج ماشین بقیش میره تو جیبش! حالا همه میگن مسافر کشی اله و بله ، والا هر چی باشه از کار ما راحت تره!

موضوع جذابیه، بد نیست یه کم روش صحبت کنیم و تجربیاتی که تاحالا به دست آوردیم رو Share کنیم!
درسته، افرادی که کنار خیابون گیتار می‌زنن هم درآمدشون از خیلی از مهندس‌های کارمند بیشتر هست، یا مثلا من می‌دونم بعضی از دست‌فروش‌های چهار راه ولی‌عصر حدودا تا پنج میلیون و ماه منتهی به عید تا هفت میلیون درآمد دارن یا خیلی از مشاغل دیگه. یعنی این مشخصه و مثلا کسی که هدف اصلیش پول درآوردن باشه و راهش مهم نباشه، خب راه‌های بیشتری جلوی پاش هست. ولی بحث سر افرادی هست که حاضر نیستن به هیچ قیمتی از حوزه علوم کامپیوتر دل بکنن، بالاخره تجربه، تخصص و دانشی دارن که ساده به دست نیومده که ساده بشه کنارش گذاشت، ضمن اینکه بالاخره کار مهندسی به نسبت خیلی از مشاغل کار شیک‌تری هم به حساب میاد.

حالا یک مهندس کامپیوتر (کارشناس / ارشد / دکتری)، چه راهکارهایی برای یک زندگی مطلوب تو ایران داره؟ اصلا چه کارهایی از دستش برمیاد؟ چیزی که در این لحظه به ذهن من میاد سه مسیر اصلی هست: الف/ فعالیت آموزشی و پژوهشی، ب/ فعالیت اجرایی (فنی - مهندسی) و ج/ فعالیت ترکیبی؛ خب اولی که مسیرش تقریبا مشخصه: تدریس تو دانشگاه‌، فعالیت تو مراکز علمی (مثل پژوهشگاه نیرو) و... اما فکر کنم دومی که افراد زیادتری رو شامل می‌شه نیاز به شفاف‌سازی بیشتری داره، چیزی که به ذهن من میاد اینه که فردی که قراره حوزه اجرایی رو به عنوان مسیر اصلی انتخاب کنه چنین راهکارهایی جلوی پاش هست:

۰۱/ شرکت تو آزمون‌های متمرکز برای استخدام تو یک نهاد دولتی (وزارت‌خونه‌ها و...)
۰۲/ ورود از طریق تخصص (رزومه) به هلدینگ‌های دولتی و نیمه‌دولتی بزرگ (مپنا، پتروپارس، ایران‌خودرو، مخابرات و...)
۰۳/ ورود از طریق تخصص (رزومه) به واحدهای نرم‌افزاری شرکت‌های غیرتخصصی بزرگ (کاله، گلستان، قلم‌چی، پارس‌خزر و...)
۰۴/ ورود از طریق تخصص (رزومه) به شرکت‌های تخصصی و نیمه‌تخصصی بزرگ (به‌پرداخت، سداد، همکاران، دوران، آریاهمراه و...)
۰۵/ ورود از طریق تخصص (رزومه) به شرکت‌های تخصصی و نیمه‌تخصصی متوسط (فناپ، اسنپ، علی‌بابا و...)
۰۶/ ورود از طریق تخصص (رزومه) به شرکت‌های تخصصی و نیمه‌تخصصی کوچیک
۰۷/ تاسیس شرکت (فیزیکی)
۰۸/ کار در قالب شیوه FreeLancer (غیرفیزیکی)
۰۹/ کارآفرینی از طریق Startup ها و سرویس‌های برخط (غیرفیزیکی (قابل توسعه به فیزیکی))
۱۰/ مدل ترکیبی
۱۱/ دیگه چی؟

خب می‌خواستم یه کم ذهنم رو مرتب کنم! سوال رو تکرار می‌کنم: یک مهندس کامپیوتر (کارشناس / ارشد / دکتری) که دوست داره مهندس کامپیوتر باقی بمونه، امور علمی - پژوهشی - اجرایی انجام بده و از تحصیلاتش هم به شکل عالی استفاده کنه و بهش پشت پا نزنه، چه راهکارهایی برای زندگی مطلوب تو ایران داره که هم راضی باشه هم خوشحال؟ حقوق ماهیانه مطلوب چقدره؟ (اداره کاری؟ سه میلیون؟ پنج؟ ده؟ بیست؟ یا بیشتر؟)، لازمه دست‌یابی به این حقوق چه مهارت یا تخصص‌هایی هست؟ کسب این مهارت‌ها از چه روش‌هایی ممکن هست؟ Self Study یا در قالب کارآموزی تو یک مجموعه؟ آیا کارمندی تا آخر عمر و زیر دست بودن پاسخ‌گوی افراد جاه‌طلب و غیرقانع هست؟ آیا ما باید تابع دیگران باشیم یا خودمون قابلیت نوآفرینی داریم؟ نقطه صفر کجاست؟ نقطه صد چطور؟ یاد مجری مناظرات انتخابات افتادم! |: (((:

[قاصدک۲۳]

(۰۱ خرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۰۲ ق.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  

(31 اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۳:۰۱ ب.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط:  گفتم شاید بعدا یهو خواستید ویرایش کنید مطلب رو و پاک کنید همه چیزشو

نه بابا، یادم نمیاد تاحالا از این کارا کرده باشم!

(۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۴:۴۰ ب.ظ)قاصدک۲۳ نوشته شده توسط:  بلاد کفار مردمشون وضعشون چرا اینقدر باید بهتر از کسانی باشه که مسلمانن!؟

(۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ ۰۴:۴۰ ب.ظ)قاصدک۲۳ نوشته شده توسط:  لابد چون اون ها کافرن و ما مسلمون!

خیلی‌ها دوست دارن به دین ربطش بدن ولی اینطور نیست. درسته که الان تو دوران عقب‌موندگی هستیم ولی دوران پیشرفت رو هم داشتیم اما خیلی ازش فاصله گرفتیم. اسلام بین سال‌های ۸۰۰ تا ۱۴۰۰ میلادی یه دوران فوق‌العاده از نظر توسعه، اون هم تو تمام ابعاد جغرافیایی، علمی، فرهنگی، ادبی، فلسفی، هنری، آزادی اندیشه و... رو سپری کرد که به دوران "شکوفایی اسلامی" معروفه و نتایجش نه فقط خودش که غرب رو هم متاثر کرد و بخشی از دستاوردهای امروز غرب مرهون تلاش‌های اون روزهای دانشمندان اسلامی مثل ابن سینا، رازی، ابوریحان، ابن هیثم و... هست. اگه غرب تونست دوران شکوفایی خودش تو قرون وسطی رو خیلی سریع طی کنه و امروز به چنین جایگاهی برسه که با دارا بودن کمتر از ۱۰ درصد جمعیت کل کره زمین، چنین تسلطی رو دنیا داشته باشه، یکی از موثرترین دلایلش استفاده از نتایج علمی اون دوران دانشمندان اسلامی هست و اینا اغراق نیست، بخشی از تاریخ به حساب میاد و این حقیقت رو تو خودش داره که اسلام نه تنها مانع توسعه و پیشرفت هیچ جامعه‌ای نیست که اتفاقا در این زمینه دین توصیه‌گری هم هست.

ولی از یه جایی به بعد و به دلایلی که گفته می‌شه (مثل تهاجم مغول‌ها، جنگ‌های صلیبی، سر کار اومدن حکومت‌های عقل‌ستیز، فراگیری جهل بین مردم و...) این رشد چشم‌گیر تا حد زیادی متوقف و کم و بیش تا امروز ادامه پیدا کرد. اینکه چرا امروز چنین وضعیتی داریم و چرا چنین شکاف بزرگی بین غرب و خودمون حس می‌کنیم، برخلاف اون چیزی که شاید فکر کنیم، اصلا مسئله کوچیکی نیست که بشه راحت در موردش صحبت کرد و حکم کلی داد، چون دارای دلایل فلسفی، فرهنگی، سیاسی و... زیادی هست.

حق با شماست
متشکرم از پاسختون

اما ببینین به هرحال دین توی پیشرفت ملت ها میتونه خیلی موثر باشه و خب این انتظار ملت هم هست
به خصوص توی جامعه ی ایران
وقتی مسئولین یک جامعه با لباس دین حکومتی رو بر مردم ارائه میدن قاعدتا کیفیت و چند و چون نوع حکومت داری
توی دیدگاه ملت به دین تاثیرات زیادی میذاره
درسته مشکل جوامعی مثل کشور ما فقط دین نیست
اما اگر همین دین رو واقعا به کار گرفته بشه خیلی از مشکلات کشور حل میشه.
چون تو کشور ما دین جدا از سیاست نیست.

وقتی کشوری در سایه ی دین بر مردم حکومت میکنه و نوع حکومتش ناکارآمد باشه
قاعدتا مردم هم بعد از مدتی روال دین زدگی رو در پیش میگیرن که متاسفانه امروزه خیلی جاها شاهدش هستیم
و قسمت فاجعه ی داستان هم همینجاست که حکومت که وظیفه اش برقراری عدالت و ایجاد رفاه برای شهروندان جامعه است
نه تنها این نیازها رو جوابگو نباشه بلکه دین و اعتقاد مردم رو هم ازشون بگیره که دیگه خیلی جای تاسفش باقیه...

تشریح همه جانبه ی این موضوع از دیدگاههای مختلف لازمه ی بررسی خیلی از مسائل هست
که مسائل سیاسی هم مطرح میشه، که خارج از مجال صحبت توی این فروم هست.

سپاسگزارم بابت معرفی کتاب

[kilookiloo]

(۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۱۴ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  ولی بحث سر افرادی هست که حاضر نیستن به هیچ قیمتی از حوزه علوم کامپیوتر دل بکنن

دقیقا بحث سر همینه . ی مقدار که فکر کنید میبینید که بیشتر از اینکه پیش خانواده باشید (همسر یا پدر و مادر و ... ) دارید کار میکنید پس انتخاب ی شغلی که روانتون رو اذیت نکنه و دوستش داشته باشید حتی از انتخاب همسر هم مهم تره! حالا الآن من با برنامه نویسی حال میکنم ولی ممکنه چند سال دیگه اینطور نباشه . برای این چه راه حلی دارید ؟ چون دیگه اون موقع نیروی جوانی هم نیست

[Riemann]

بعععله اینجوریاست ...

[WILL]

(۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۱۴ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  

(02 خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۰۶ ب.ظ)big cloud نوشته شده توسط:  در باب مشاغل کاذب همین بس که دوستم از سر کارش اومد بیرون و الان با مسافرکشی ماهی ۷ تومن کاسبه! یک تومن میزاره برای بنزین و خرج ماشین بقیش میره تو جیبش! حالا همه میگن مسافر کشی اله و بله ، والا هر چی باشه از کار ما راحت تره!

موضوع جذابیه، بد نیست یه کم روش صحبت کنیم و تجربیاتی که تاحالا به دست آوردیم رو Share کنیم!
درسته، افرادی که کنار خیابون گیتار می‌زنن هم درآمدشون از خیلی از مهندس‌های کارمند بیشتر هست، یا مثلا من می‌دونم بعضی از دست‌فروش‌های چهار راه ولی‌عصر حدودا تا پنج میلیون و ماه منتهی به عید تا هفت میلیون درآمد دارن یا خیلی از مشاغل دیگه. یعنی این مشخصه و مثلا کسی که هدف اصلیش پول درآوردن باشه و راهش مهم نباشه، خب راه‌های بیشتری جلوی پاش هست. ولی بحث سر افرادی هست که حاضر نیستن به هیچ قیمتی از حوزه علوم کامپیوتر دل بکنن، بالاخره تجربه، تخصص و دانشی دارن که ساده به دست نیومده که ساده بشه کنارش گذاشت، ضمن اینکه بالاخره کار مهندسی به نسبت خیلی از مشاغل کار شیک‌تری هم به حساب میاد.

حالا یک مهندس کامپیوتر (کارشناس / ارشد / دکتری)، چه راهکارهایی برای یک زندگی مطلوب تو ایران داره؟ اصلا چه کارهایی از دستش برمیاد؟ چیزی که در این لحظه به ذهن من میاد سه مسیر اصلی هست: الف/ فعالیت آموزشی و پژوهشی، ب/ فعالیت اجرایی (فنی - مهندسی) و ج/ فعالیت ترکیبی؛ خب اولی که مسیرش تقریبا مشخصه: تدریس تو دانشگاه‌، فعالیت تو مراکز علمی (مثل پژوهشگاه نیرو) و... اما فکر کنم دومی که افراد زیادتری رو شامل می‌شه نیاز به شفاف‌سازی بیشتری داره، چیزی که به ذهن من میاد اینه که فردی که قراره حوزه اجرایی رو به عنوان مسیر اصلی انتخاب کنه چنین راهکارهایی جلوی پاش هست:

۰۱/ شرکت تو آزمون‌های متمرکز برای استخدام تو یک نهاد دولتی (وزارت‌خونه‌ها و...)
۰۲/ ورود از طریق تخصص (رزومه) به هلدینگ‌های دولتی و نیمه‌دولتی بزرگ (مپنا، پتروپارس، ایران‌خودرو، مخابرات و...)
۰۳/ ورود از طریق تخصص (رزومه) به واحدهای نرم‌افزاری شرکت‌های غیرتخصصی بزرگ (کاله، گلستان، قلم‌چی، پارس‌خزر و...)
۰۴/ ورود از طریق تخصص (رزومه) به شرکت‌های تخصصی و نیمه‌تخصصی بزرگ (به‌پرداخت، سداد، همکاران، دوران، آریاهمراه و...)
۰۵/ ورود از طریق تخصص (رزومه) به شرکت‌های تخصصی و نیمه‌تخصصی متوسط (فناپ، اسنپ، علی‌بابا و...)
۰۶/ ورود از طریق تخصص (رزومه) به شرکت‌های تخصصی و نیمه‌تخصصی کوچیک
۰۷/ تاسیس شرکت (فیزیکی)
۰۸/ کار در قالب شیوه FreeLancer (غیرفیزیکی)
۰۹/ کارآفرینی از طریق Startup ها و سرویس‌های برخط (غیرفیزیکی (قابل توسعه به فیزیکی))
۱۰/ مدل ترکیبی
۱۱/ دیگه چی؟

خب می‌خواستم یه کم ذهنم رو مرتب کنم! سوال رو تکرار می‌کنم: یک مهندس کامپیوتر (کارشناس / ارشد / دکتری) که دوست داره مهندس کامپیوتر باقی بمونه، امور علمی - پژوهشی - اجرایی انجام بده و از تحصیلاتش هم به شکل عالی استفاده کنه و بهش پشت پا نزنه، چه راهکارهایی برای زندگی مطلوب تو ایران داره که هم راضی باشه هم خوشحال؟ حقوق ماهیانه مطلوب چقدره؟ (اداره کاری؟ سه میلیون؟ پنج؟ ده؟ بیست؟ یا بیشتر؟)، لازمه دست‌یابی به این حقوق چه مهارت یا تخصص‌هایی هست؟ کسب این مهارت‌ها از چه روش‌هایی ممکن هست؟ Self Study یا در قالب کارآموزی تو یک مجموعه؟ آیا کارمندی تا آخر عمر و زیر دست بودن پاسخ‌گوی افراد جاه‌طلب و غیرقانع هست؟ آیا ما باید تابع دیگران باشیم یا خودمون قابلیت نوآفرینی داریم؟ نقطه صفر کجاست؟ نقطه صد چطور؟ یاد مجری مناظرات انتخابات افتادم! |: (((:

۲ تا ۶ رو میشه انگار توی یه دسته جا داد

ورود به شرکت‌های معتبر رو هم میشه بدون رزومه و تخصص و با معرف پیگیری کرد
مطلوب بالای ده میلیون هست
مهارت‌های دانش‌بنیان
کار به همراه یک مجموعه
بهترین روش به نظر من، کار به‌صورت دورکاری با یه تیم خبره و اخلاق‌مدار و هدفمند هست
ما باید یه جاهایی تابع آدم‌های بزرگ و ارزشمند باشیم و نوآوری هم داشته باشیم

نقطه صفر نمی‌دونم کجاست، نقطه صد هم نمی‌دونم کجاست، میشه بیشتر بازش کنی

---

(۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۰۸ ب.ظ)ele نوشته شده توسط:  سلام
دوستان لطف میکنید بهترین کتابی که خوندید یا بهترین کتابی که هدیه گرفتید رو معرفی کنید
ممنون میشم

کتاب؟
اصلا یادم نمی‌یاد کی کتاب خوندم

[Milestone]

(۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۰۸ ب.ظ)ele نوشته شده توسط:  دوستان لطف میکنید بهترین کتابی که خوندید یا بهترین کتابی که هدیه گرفتید رو معرفی کنید

اینجوری که خیلی سخته، مثلا یه دسته‌بندی‌ای چیزی، تخصصی؟ ادبیات؟ روان‌شناسی؟ مذهبی؟ آخه هرکسی هرکتابی رو نمی‌خونه، با روحیاتش جور درنمیاد، من تجربه کردم! کتاب باید خونده بشه، وگرنه ضد حاله! هم به دهنده و هم گیرنده!

(۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ۰۱:۰۴ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  دقیقا بحث سر همینه . ی مقدار که فکر کنید میبینید که بیشتر از اینکه پیش خانواده باشید (همسر یا پدر و مادر و ... ) دارید کار میکنید پس انتخاب ی شغلی که روانتون رو اذیت نکنه و دوستش داشته باشید حتی از انتخاب همسر هم مهم تره! حالا الآن من با برنامه نویسی حال میکنم ولی ممکنه چند سال دیگه اینطور نباشه . برای این چه راه حلی دارید ؟ چون دیگه اون موقع نیروی جوانی هم نیست

آفرین، نکته خیلی خوبیه! یعنی شما می‌خوای بگی ممکنه الان خیلی پرانرژی باشی و توان بالایی واسه کارهای سنگین و تمام‌وقت و دوری از خانواده داشته باشی ولی دوست داری با فراهم آوردن یک بستری (مثلا تا سن ۳۰ یا ۳۵ سالگی) کاری کنی که باقی عمرت رو کمتر کارکنی، بیشتر پول دربیاری و زمان زیادی رو در کنار خانواده باشی و کلا کارهایی رو بکنی که دوستش داری. اتفاقا بحث مورد نظر من هم به همین مهم گرایش داره، چون تکلیف بندهای ۰۱ تا ۰۶ که مشخصه، مثلا کسی که می‌ره واسه استخدام دولتی که دیگه ابهامی نداره، یا حتی موارد استخدام تو شرکت‌ها (بندهای ۰۲ تا ۰۶)، چون با مقداری تلاش و کسب مهارت کار سختی نیست، اما بحث من بیشتر روی موارد دارای ریسک و البته انعطاف بیشتر مثل ۰۷/ تاسیس شرکت، ۰۸/ FreeLancer و ۹/ کارآفرینی در قالب StartUp ها و رسیدن به بالاترین درصد بهره‌وری، رضایت‌مندی و خوشحالی تو این چارچوب‌هاست.

یک مدل خوب می‌تونه اینطوری باشه که فرد تا یک سن خاص (همون ۳۰ یا ۳۵) سالگی برای کسب تجربه تو شرکت‌ها (البته معتبر) مشغول به کار باشه و همزمان ایده‌های شخصی رو جلو ببره و از یک سنی به بعد دیگه خودش رو مستقل کنه یا اگه توان ذهنی و اجرایی بیشتری داره و علاقه هم داره می‌تونه بدون کار تو شرکت‌ها و از همون اول تو مسیر کارآفرینی قرار بگیره. در اینکه این مسیر فوق‌العاده‌ست (از نظر انعطاف‌پذیری، درآمدی، رشد علمی و...) شکی نیست اما دارای ریسک‌ها و موانع مدیریتی (برنامه‌ریزی، تیم‌سازی، ارتباط با مشتریان، بازاریابی، فروش، پشتیبانی و...) ‌ هست که معمولا با روحیه خیلی از بچه‌های فنی - مهندسی سازگار نیست یا حتی بحث تامین هزینه‌های اولیه شروع کار (دفتر، تجهیزات و...) که می‌شه در موردشون صحبت و راه‌حل‌هایی رو پیدا کرد.

(۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۳۷ ب.ظ)WILL نوشته شده توسط:  بهترین روش به نظر من، کار به‌صورت دورکاری با یه تیم خبره و اخلاق‌مدار و هدفمند هست
ما باید یه جاهایی تابع آدم‌های بزرگ و ارزشمند باشیم و نوآوری هم داشته باشیم

خوب شد "دورکاری" رو گفتید، یادم رفته بود، شاید به این دلیل که خیلی تو ایران جاافتاده نیست. یک نکته که در مورد مدل دورکاری تیمی به ذهن من می‌رسه "هویت کاری" پایین اینطور فعالیت‌هاست. اصلا هویت کاری یعنی چی؟ یعنی مثلا ما در قالب یک تیم نرم‌افزاری (به صورت فیزیکی و تو یک شرکت)، طرحی رو برنامه‌ریزی، تحلیل نیازمندی، طراحی، پیاده‌سازی، تست و نهایتا نگهداری می‌کنیم، هویت کاری ما بالاست، چون ما به صورت مستقیم در جریان تمام مراحل و تصمیم‌گیری‌ها هستیم. حالا در انجام این پروسه از یک فردی تو مشهد به دورکاری استفاده می‌کنیم، فقط هم برای تحلیل نیازمندی یا فقط تست، این هویت کاری بالا نیست، چون فرد قطعه مورد نظر رو تحویل می‌ده و خداحافظ و هیچ نقشی تو کلیت پروسه نداره. یا حتی اونطور که به نظر میاد، "خودمختاری" فرد هم بالا نیست و معمولا ملزم به تحویل کار یا نتایج خواسته به صورت دقیق هست. شاید نظر شما یه چیز دیگه باشه ولی به نظر من این دو موضوع، موضوعات مهمی واسه تیپ‌ها شخصیتی مختلف هستند.

از طرفی در حال حاضر واقعا چقدر این کار تو شرکت‌های معتبر ایران یا همون تیم‌های خبره که گفتید در حال انجام هست؟ (خودتون هم می‌دونید که بحث اصلا سر پونیشا، پارس کدرز و... نیست)، یعنی در این حد که یک فرد بتونه فقط و فقط به صورت متمرکز با یک شرکت یا تیم دورکاری کنه و نیازهای مالیش هم طبق نظر شما (ده میلیون به بالا) تامین بشه؟ یه مقدار توضیح بدید...

(۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۳۷ ب.ظ)WILL نوشته شده توسط:  نقطه صفر نمی‌دونم کجاست، نقطه صد هم نمی‌دونم کجاست، میشه بیشتر بازش کنی

از اونجا که ما اینجا قراره به صورت عمومی صحبت کنیم، بهتره اگه تجربه‌ای داریم (از نظر آموزشی، درآمدزایی و...) این رو به افرادی‌که هیچ تجربه‌ای تو این حوزه ندارن انتقال بدیم (واقعا خیلی‌ها درگیر سوالات مقدماتی هستن و نمی‌دونن جوابش کجاست)، واسه همین گفتم نقطه صفر کجاست؟ یکی الان و از هیچ بخواد شروع کنه باید چیکار کنه که مثلا تا آخر تابستون یه مهارت موثر رو یاد بگیره؟ چیکار کنه تا شش ماه بعد ۱۰۰۰ تومان الانش بشه ۲۰۰۰ ، منظورم این بود، از نگاه دیگه ممکنه بعضی افراد هم تا الان مسیر رو اشتباه اومده باشن و نیاز به نقطه صفر جدید داشته باشن! من خودم با اینکه خیلی مطئنم اما آماده‌ام تا با هر مسیر بهتری قانع بشم!

اما اینکه نقطه صد کجاست، فکر می‌کنم سوال همه هست، اینکه می‌خوایم به کجا برسیم؟ (قله چیه و کجاست؟) و چطوری برسیم؟ اینکه چه تصوری از مقاطع زمانی مثلا ۴۰ سالگی، ۶۰ سالگی، ۸۰ سالگی وجود داره؟ اگه کارمند دولت یک حقوق همیشگی داره + یک پاداش بازنشستگی + بیمه تکمیلی و... ، حالا یک فردی که کارمند نیست و فقط و فقط به خودش وابسته هست، باید چه کارهایی انجام بده تا شرایط مطلوب و فرامطلوب رو فراهم کنه؟ بیشتر منظور داشتن هدف و قدم‌های مشخص (غیرذهنی) واسه رسیدن به اهداف و آرزوها بود.

[Milad_Hosseini]

(۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۰۸ ب.ظ)ele نوشته شده توسط:  سلام
دوستان لطف میکنید بهترین کتابی که خوندید یا بهترین کتابی که هدیه گرفتید رو معرفی کنید
ممنون میشم

کتاب شعر سیاه مشق از هوشنگ ابتهاج

[WILL]

وقتی بحث دورکاریه، برای کار مداوم با یک شرکت (که با آزادکاری هم فرق داره)، دیگه شرکت مورد نظر هر جای دنیا می‌تونه باشه. فک می‌کنم این فرهنگ به‌سرعت در حال جا افتادنه که کارمندان شرکت‌های آی تی، از راه دور کار کنن remote jobs
و با توجه به ارزش پولی که ما داریم، درآمد بیشتر از ده میلیون از این راه خیلی ساده به‌دست میاد.

---

خیلی خوبه که بتونیم با تمرکز و حساب‌شده نقاط صفر و صد خودمون رو تعریف کنیم مایل‌استون

[kilookiloo]

(۰۳ خرداد ۱۳۹۷ ۰۵:۳۳ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  

(03 خرداد ۱۳۹۷ ۰۱:۰۴ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  دقیقا بحث سر همینه . ی مقدار که فکر کنید میبینید که بیشتر از اینکه پیش خانواده باشید (همسر یا پدر و مادر و ... ) دارید کار میکنید پس انتخاب ی شغلی که روانتون رو اذیت نکنه و دوستش داشته باشید حتی از انتخاب همسر هم مهم تره! حالا الآن من با برنامه نویسی حال میکنم ولی ممکنه چند سال دیگه اینطور نباشه . برای این چه راه حلی دارید ؟ چون دیگه اون موقع نیروی جوانی هم نیست

آفرین، نکته خیلی خوبیه! یعنی شما می‌خوای بگی ممکنه الان خیلی پرانرژی باشی و توان بالایی واسه کارهای سنگین و تمام‌وقت و دوری از خانواده داشته باشی ولی دوست داری با فراهم آوردن یک بستری (مثلا تا سن ۳۰ یا ۳۵ سالگی) کاری کنی که باقی عمرت رو کمتر کارکنی، بیشتر پول دربیاری و زمان زیادی رو در کنار خانواده باشی و کلا کارهایی رو بکنی که دوستش داری. اتفاقا بحث مورد نظر من هم به همین مهم گرایش داره، چون تکلیف بندهای ۰۱ تا ۰۶ که مشخصه، مثلا کسی که می‌ره واسه استخدام دولتی که دیگه ابهامی نداره، یا حتی موارد استخدام تو شرکت‌ها (بندهای ۰۲ تا ۰۶)، چون با مقداری تلاش و کسب مهارت کار سختی نیست، اما بحث من بیشتر روی موارد دارای ریسک و البته انعطاف بیشتر مثل ۰۷/ تاسیس شرکت، ۰۸/ FreeLancer و ۹/ کارآفرینی در قالب StartUp ها و رسیدن به بالاترین درصد بهره‌وری، رضایت‌مندی و خوشحالی تو این چارچوب‌هاست.

یک مدل خوب می‌تونه اینطوری باشه که فرد تا یک سن خاص (همون ۳۰ یا ۳۵) سالگی برای کسب تجربه تو شرکت‌ها (البته معتبر) مشغول به کار باشه و همزمان ایده‌های شخصی رو جلو ببره و از یک سنی به بعد دیگه خودش رو مستقل کنه یا اگه توان ذهنی و اجرایی بیشتری داره و علاقه هم داره می‌تونه بدون کار تو شرکت‌ها و از همون اول تو مسیر کارآفرینی قرار بگیره. در اینکه این مسیر فوق‌العاده‌ست (از نظر انعطاف‌پذیری، درآمدی، رشد علمی و...) شکی نیست اما دارای ریسک‌ها و موانع مدیریتی (برنامه‌ریزی، تیم‌سازی، ارتباط با مشتریان، بازاریابی، فروش، پشتیبانی و...) ‌ هست که معمولا با روحیه خیلی از بچه‌های فنی - مهندسی سازگار نیست یا حتی بحث تامین هزینه‌های اولیه شروع کار (دفتر، تجهیزات و...) که می‌شه در موردشون صحبت و راه‌حل‌هایی رو پیدا کرد.

برنامه خود من دقیقا همینه که گفتید ، بعد چندسال (شاید دو سه یا پنج سال!) دیگه کاری رو شروع کنم که بعد از ی مدت کمتر کار کنم حالا بیشتر هم پول درنیاوردم مهم نیست نظرم هم روی تاسیس شرکته ، ی پروژه استارتاپی خیلی محدود که اگه سود هم نکرد و ضرر هم کردی ارزش تجربه ای که از اون بدست آوردی رو داشته باشه ، حالا بعدش یا این مسیر رو دامه میدی یا همون کار خودتو میکنی . ولی نکته بعدی که اشاره هم کردی اینه که روحیات من به مدیریت و اینا نمیخوره به همین چند وقته دارم خیلی خسته و اروم اروم تو اینجور زمینه ها مطالعه میکنم ی چیزایی دستم بیاد

[αɾια]

زخم های ما به این زودی ها خوب نمی شن،
اما اینکه هی سرش رو ببندی تا نکنه ضربه ای حال زخم هارو خراب تر کنه هم درست نیست،
اینکه سرش رو ببندی تا نکنه سوزش بریده هاش، چشمات رو به گریه بندازه هم درست نیست،
از یک جایی به بعد نباید بپوشونی زخم هات رو برعکس باید بگذاری هوا بخوره خیس شه زیر بارون،
از یک جایی به بعد اگر زخم هات رو ببندی تاول می زنه چرکین می شه.
زخم های ما به این زودی ها خوب نمی شن،
اما دامن زدن به خراش های به جای مونده هم کار درستی نیست،
زیاد مى شه آشوب می شه نفوذ می کنه تو جون آدم ،اون وقته که دیگر با هیچ چیز پر نمی شه.
بارون که بارید باید چترنشین هواش شد،
با همین زخم های بریده.
از یک جایی به بعد باید سر زخم ها را باز گذاشت،
اگر ببندی میشه داغِ دل،میشه ترسی همیشگی،میشه عذاب ناپیدا
زخم های ما به این زودی ها خوب نمی شن ،
اما باران که بارید
باید،
باید،
باید..
چترنشین هواش شد...

- حاتمه ابراهیم زاده