(۲۹ مهر ۱۳۹۳ ۰۶:۵۰ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط: (29 مهر ۱۳۹۳ ۰۶:۴۱ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: عجبا! اینجا همه خواهر زاده دارن که
حالا ما که نداریم چیکار کنیم با کی حرف بزنیم خوب ![Big Grin Big Grin](images/smilies/biggrin.gif)
خوبیشم اینه که زحمت بزرگ کردنش با یکی دیگس ولی شیرینیش واسه توعه
![Tongue Tongue](images/smilies/tongue.gif)
ولی یکسال اول خواهرزاده ام پیش من بود و من بزرگش کردم
![Angel Angel](images/smilies/angel.gif)
وقتی دیگه خواهرم موند خونه و دیگه پیش من نبود خدایی اذیت شدم، خب مال خودم بود دیگه
![Big Grin Big Grin](images/smilies/biggrin.gif)
همه کاراش با من بود، میگذاشتم رو پام میخوابید و منم همونطوری درسامو میخوندم، یادش به خیر
بعد که چهار دست و پا میرفت، اگر میرفتم اتاق درس بخونم تا بیدار میشد میومد دنبالم و صدام میکرد
فکرشو بکن رو پای مامانش نمیخوابید یا آروم نمیشد فقط با من بود... یدفعه انقدر بهش غذا دادم بچه داشت میترکید
![Big Grin Big Grin](images/smilies/biggrin.gif)
دوست داشتم تپل باشه
هی روزگار... به آبجیم میگم اونموقع که از من جداش کردید من دچار شکست عشقی شدم، انگار وجودم رو ازم جدا کردن. بچه ها واقعا پاک و دوست داشتنی هستن