انجمنصفحه اولجستجوی انجمن

[elect]

.....

[big cloud]

گفتم شاید نظر من هم به درد بخوره، پس بیانش کنم. از نظر من ارشد برای کسی که میخواد تو صنعت کار کنه خوبه. چون تو ارشد آدم ریسرچ و داکیومنت سازی را خوب یاد میگیره. با مباحث جدید هم آشنا میشه. صرفا محدود شدن به کار شاید خوب باشه اما آدم را فسیل میکنه. بسیار هستن برنامه نویس ها و کار کشته های زبز دستی که نمیتونن از عهده داکیومنت سازی بر بیان.

خوبه که طرف از سن کم کار کردن را شروع کنه. همه ما بلاخره به واسطه رشتمون در دوران دانشجویی دست به کد بردیم. اما این که مسیر رشدمون معطوف بشه به یه دقیقه کنار برنامه نویس بودن یا طراح وب بودن کافی نیست. کار کردن مخصوصا به صورت برنامه نویسی یه جور تفریحه. باید ببینی کدوم مدل این تفریح حال تو را بهتر میکنه. یکی میره دریا حالش خوب میشه ، یکی میره جنگل حالش خوب میشه و یکی میره کویر به آرامش میرسه.

یه سری آدما دانشگاه تنها راه پیشرفتشونه. مثلا کسایی که میخوان مهاجرت کنن، درس را یک آپشن میبینن. آپشنی برای رفتن به جهان آرزوها. این بد نیست. چون تحصیل در نهایت میتونه پلی باشه که طرف پیشرفت کنه. چه بسا که ادامه تحصیل کلا مسیر زندگی این آدما را عوض کنه.

یه سری دیگه عاشق ریسرچن و نمیتونن از تحصیل دست بکشن. اغلب این آدما دوست دارن دانش خودشون را به اشتراک بگذارن و چه خوب که دکتری و حتی پست دکتر بگیرن( البته نه در ایران).

در کل باید کاری را بکنی که دوستش داری و میتونه خوشحالت کنه. اگر توانایی دارای هم درس بخونی و هم کار کنی( تا مقطع ارشد) خیلی ام خوبه. اما اگه میبینی درس خوندن مزاحم کارت شده و یه پل بوده میتونی در حد ۸۰% تمومش کنی و بری دنبال آرزوهات.

من خودم تجربه ارشد دارم . برای من خوب بود. درسته مقاله ندادم و دانشگاهم هم دولتی نبود. اما خیلی چیزا مثل داکیومنت سازی و ریسرچ و... را تو همین بازه یاد گرفتم.
کار کردن هم شرکتی وقتی جوابه که شرکت استاندارد باشه. ما تو ایران به تعداد انگشت شمار سنیور داریم و بی نهایت مدعی. ترجیح میدم اون زمانی که میخوام کنار یه غیر حرفه ای(با ۱۰ سال سابقه کار) بشینم و کم و زیاد کردن کدهاش را ببینم، برم تو یوتیوب بچرخم و یه چیز حرفه ای یاد بگیرم. خاک خوردن برای رشته های فنی مثل برقه، وگرنه ما که هر پروژه دانشگاه کارشناسیمون یه مدل خاک خوردن بود.

در کل به نظرم دور کاری و ارتباط از طریق ترلو، تلگرام و... برای تو تیم بودن خوبه. وگرنه که اون مدلی خاک کار خوردن تو تهران فقط ۵ ساعت ترافیک میطلبه. نکته آخر هم طبق تجربه های دیگران مثل مهاجرانی که با رادیو دال و... مصاحبه کردن اینه که همه چیز تلاش فردیه. یه دوستی میگفت دوره ای شده طرف یه لپ تاپ و یه اینترنت داشته باشه، حتی تو جنگل هم میتونه کسب و کارش را اه بندازه.

[elect]

......

[big cloud]

(۰۷ شهریور ۱۳۹۸ ۱۲:۵۷ ب.ظ)elect نوشته شده توسط:  فک کنم بحثث درابرهه همه رشتهه ها بود نه فقط ای تی. تو بضیی رشته ها خ ابزار ها لازمه ک خ گرون قیمتنن . شراایط خاص میخاد یا ی جاهایی واقن باید تیمیی باشه ک کنارر هم باشنن عملن. تو ای تی هم پروزه های هس ک نمیشهه ی نفرهه بره جلو و تو شرایط الان همون ی لپ تاپم کم هزینه ای نیس برا خ دانشجوا

درباره رشته های دیگه نظر خاصی ندارم. اما در ایران دیگه صنعتی نیست که بخواد تجهیزاتی باشه. شرکت های خصوصی هستن که کارشون خیلی سطح پایینه و حقوقشون هم همین طور. ( برای رشته های برق ، مکانیک و... منظورمه نه عمران و...)
در مورد این که کسی نمیتونه یه لپ تاپ بخره واقعا نمیدونم چی بگم. اما صرفا بری شرکت و نتونی خونه کار کنی عملا کار یاد نمیگیری.

---

(۰۷ شهریور ۱۳۹۸ ۱۲:۵۷ ب.ظ)elect نوشته شده توسط:  خ مهمهه ولی الانن دنیاا ب سمتت تیمای موفقق رفته سرعتت رقابتت انقد زیاد هس ک ی نفر ب این اسونی نمی تونه خودوشو برسونه (نابغهه ها ی بحث حدان) (بازمم این خودش ی بحثثه ک تیمم بودن بلد نیسیم نمیخ وام برگردم ب اون بحث ازدواج ولی اونجام ی ریشه بحث این بود ک کسی دنبال تیمم موفق نبود هر کی بفکر نفعع خودش بود)

والا ما که کار تیمی خیلی خفن کم دیدیم تو ایران. بعدشم نباید تیم تو شرکت باشه. خدا برکت بده به شبکه های اجتماعی و لیندکین. ۴ نفر عین خودت پیدا میکنی روی یه پروژه کار میکنی، پولش هم میره تو جیب خودتون نه شرکت

[elect]

......

[Milad_Hosseini]

موفقیت واسه هرکسی یه جوری تعریف میشه، اهداف آدما باهم فرق میکنه، دغدغه ها متفاوته و شرایط آدما هم باهم فرق میکنه....
کار پژوهشی و علمی انجام دادن یا کار کردن و سرکار رفتن بستگی به تمام چیزایی که گفتم داره...نمیشه واسه همه یه نسخه پیچید که آقا/خانم حتما تو برو ارشد و دکتری بخون یا اینکه درس چیز خوبی نیست بیا برو یه حرفه یاد بگیر و برو سر کار...حتی اینکه در کنار درس خوندن، یکی بیاد کار کنه هم شاید واسه خیلیا خوب نباشه(دیدم که میگما..)

اینکه میگید بعضیا صرفا درس میخونن و آخرش فقط مدرک دارن دلیلش به نظر من سیستم آموزشی بیمارمون هست، سیستم آموزشی بیمار، دانشجو و پژوهشگر بیمار تولید میکنه، همین ادم دوباره میشه استاد و این چرخه ادامه داره..حالا شما بیا یه فردی که توی سیستم آموزشی بیمار پرورش یافته رو وصل کن به صنعت..اصن میشه؟
به نظرم بهترین کار اینه که آدم در کنار اهداف بلند مدتش سرش گرم باشه و تمام شرایط و جوانب رو هم در نظر بگیره...اهداف بلند مدت هم میتونه تغییر کنه به نظرم..برهه ای هست..یه موقع یه تصمیمی میگیری ولی شرایط جور دیگه پیش میره واست و ...

[Amir V]

(۰۷ شهریور ۱۳۹۸ ۰۳:۰۴ ب.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط:  موفقیت واسه هرکسی یه جوری تعریف میشه، اهداف آدما باهم فرق میکنه، دغدغه ها متفاوته و شرایط آدما هم باهم فرق میکنه....

با این موافقم.

ولی یجوری این علاقه و غیره توی جهان سوم خیلی دیده نمیشه و بیشتر ملاک کسب درآمده. همه کاری رو میکنن که درآمدشون خوب باشه، و احتمالا به همین دلیل تمایل بیشتر به سمت کار فنی و شرکت زدن و اینهاست.

در حالی که توی کشورهای غیرعقب مانده درآمد خیلی دقدقه (دغدغه؟) نیست. بلکه آدما کاری رو میکنن که بیشتر علاقه دارن. چون هر کاری که بکنی خیلی توی درآمدت تغییری ایجاد نمیکنه، مگر اینکه بلند پرواز باشی و بخوای خیلیییی پولدار بشی.

البته درسته که در هر حال آگاهی داشتن خیلی مهمه و نباید رندوم یه کاری رو شروع کرد.

[khayyam]

ما تو ایران زندگی می کنیم و کسی که قصد ماندن در ایران رو داره باید واقع بین باشه چیزی که تو ایران حرف اول رو می زنه پول و کاره من نمی فهمم یه پسر ۳۰ ساله اگه درامد و هیچ پس اندازی نداشته باشه چطوری از علاقه می خواد حرف بزنه !

[Amir V]

(۰۷ شهریور ۱۳۹۸ ۰۴:۴۷ ب.ظ)khayyam نوشته شده توسط:  ما تو ایران زندگی می کنیم و کسی که قصد ماندن در ایران رو داره باید واقع بین باشه چیزی که تو ایران حرف اول رو می زنه پول و کاره من نمی فهمم یه پسر ۳۰ ساله اگه درامد و هیچ پس اندازی نداشته باشه چطوری از علاقه می خواد حرف بزنه !

متاسفانه درست میگی.

[RASPINA]

(۰۶ شهریور ۱۳۹۸ ۰۲:۵۸ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  ه به خودت احترام گذاشتی و نه به شان دانشگاهی که توش هستی، بعد طلب‌کار هم هستی؟ خب کار می‌کنی، دمت گرم، اصلا پولدار پولدار، اصلا بیل‌گیتس، ولی چه ربطی داره به ارشد یا دکتری؟ من واقعا فاز این افراد رو نمی‌فهمم.

این مورد را من در مورد ی سری که متاهل هستند میبینم میگن استاد ما متاهلیم ، نمیرسیم، بقیه بچه ها بیکارن! وقتشون آزاده و این حرفا
اتفاقا استادها هم باهاشون راه میان

اگه کسی متاهله چ ربطی داره به ارشد خوندن ونرسیدن انجام دادن تمرین ها
میتونم بگم دانشگاه رفتن کاملا اختیاریه مخصوصا ارشد خوند
به زور کسی مجبور نیست بره ارشد

[khayyam]

(۰۷ شهریور ۱۳۹۸ ۱۱:۳۴ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  

(06 شهریور ۱۳۹۸ ۰۲:۵۸ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط:  ه به خودت احترام گذاشتی و نه به شان دانشگاهی که توش هستی، بعد طلب‌کار هم هستی؟ خب کار می‌کنی، دمت گرم، اصلا پولدار پولدار، اصلا بیل‌گیتس، ولی چه ربطی داره به ارشد یا دکتری؟ من واقعا فاز این افراد رو نمی‌فهمم.

این مورد را من در مورد ی سری که متاهل هستند میبینم میگن استاد ما متاهلیم ، نمیرسیم، بقیه بچه ها بیکارن! وقتشون آزاده و این حرفا
اتفاقا استادها هم باهاشون راه میان

اگه کسی متاهله چ ربطی داره به ارشد خوندن ونرسیدن انجام دادن تمرین ها
میتونم بگم دانشگاه رفتن کاملا اختیاریه مخصوصا ارشد خوند
به زور کسی مجبور نیست بره ارشد

متاسفانه متاهل بودن یه مزیت ها و برتری هایی داره که مجرد نداره یه مثال دیگه من می زنم قرارداد خونم تموم شده بود می خواستم دنبال خونه باشم می رفتم بنگاه ها تا می گفتم مجردم می گفتن خونه نداریم می گفتم اقا من پول اجاره رو می دم شما چیکار دارید می گفت نه نداریم از الان دوباره برای سال بعد این مشکل رو دارم .
این مورد حل تمرین تو دانشگاه رو هم که شما گفتید !

[WILL]

اشاره به شخص یا گروه خاصی نیست...
به جای ادعا کردن دعا کنیم
به جای غر زدن یه کار مثبت بکنیم
چرا غر زدن نشانه هوشمندی و روشن فکری شده؟
جمله ای که زیاد می شنویم:."تو این کشور کار کردن بی فایده است"
عزیزم، تو هیچ کار نکن. با این فکرت، دست به هر کاری بزنی خرابکاریه
غر هم زدی زدی.... غر که زیاد بشه خز میشه نشانه روشن فکری نیست دیگه
انتقاد کاملا قابل تشخیصه از غر زدن

[codin]

یادمه توی این دروس معارف دانشگاه یه چیزی یاد گرفتم که خیلی خوب بود اونم هرم نیازهای (مزلو؟) بود. اینجوریه که ترتیب نیازهای انسان توش هست. مثلا کسی که گرسنه هست یا مسکن نداره نمیتونه نیازهای بعدیشو که توی قسمت های بالای هرم هست شکوفا کنه. یا کسی که نیازهای عاطفی و جنسی اش ارضا نشده همچنین. کسی که میره دنبال ؛علم؛ حتما شکمش سیر هست و زندگیش یه حداقل هایی داره والا من که نگران اجاره ام باشم چطوری برم تحقیقات کنم و مقاله بدم در راه رضای خدا؟

یه ضرب المثلی هست که میگه knowledge is the power
من میگم این چرته درستش اینه:
knowledge put in use, is the power!

[elect]

......

[codin]

(۰۸ شهریور ۱۳۹۸ ۰۱:۳۹ ق.ظ)elect نوشته شده توسط:  

(08 شهریور ۱۳۹۸ ۱۲:۳۲ ق.ظ)codin نوشته شده توسط:  سی که میره دنبال ؛علم؛ حتما شکمش سیر هست و زندگیش یه حداقل هایی داره والا من که نگران اجاره ام باشم چطوری برم تحقیقات کنم و مقاله بدم در راه رضای خدا؟

خاطره های دانشمنداا پرهه از روزایی ک گشنه بودن . پول شونو دادن برا کتاب ب جاا غذا
ن خ قدیما ای ننسلل بزرگانی ک هستن هم خ از اینن خاطره ها دارن
ولی اوناا واقن تشنه دونستنن بودن. ک بتونن زندگی ادما رو بهترر کنن کمک کنن ب ادما
///////////
دقیقن همینن بحث نیس ولی بیربط م نیس

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

من بحثم سلسه مراتب منطقی اش هست والا چیزی توی دنیا نیست که استثنا توش پیدا نشه ... ضمن این که بستگی داره برداشتتون از ؛گرسنه؛ چی باشه چون انرزی به مغز نرسه شما اتوماتیک میرین روی هایبرنیت چه برسه به کارای علمی