زمان کنونی: ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳, ۰۱:۳۶ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۲۳۰۲۶
۰۱ شهریور ۱۳۹۴, ۰۹:۱۷ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۱ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۱۵ ب.ظ)barabox نوشته شده توسط:  اسم فامیل بزنم که ضایع س
خواهش میکنم

ولی چرا استفاده از اسم و فامیل باید ضایع باشه!؟

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: barabox
ارسال: #۲۳۰۲۷
۰۱ شهریور ۱۳۹۴, ۰۹:۴۸ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۱ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۱۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  
(01 شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۱۵ ب.ظ)barabox نوشته شده توسط:  اسم فامیل بزنم که ضایع س
خواهش میکنم

ولی چرا استفاده از اسم و فامیل باید ضایع باشه!؟
من تو فکرم بود با همین پیشوند دامین انتخاب کنم
خوب بنظرتون اسم فامیل اونم واسه دامین سایت یخورده تلفظ و طولانی بودنش تو ذوق نمیزنه ؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۳۰۲۸
۰۱ شهریور ۱۳۹۴, ۰۹:۵۱ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
نه فکر نکنم، اگر ترکیب و اسم فامیلتون طولانی هست میتونید مخفف کنید یا فقط فامیلتون رو بگذارید، اما در کل بنظر من استفاده از اسم و فامیل ضایع نیست

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی >>وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی >>وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی >>یَفْقَهُوا قَوْلِی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: barabox , Bahar_HS
ارسال: #۲۳۰۲۹
۰۲ شهریور ۱۳۹۴, ۰۲:۴۲ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت ، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف ش ، برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در را زدند. پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام می گفت: نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته ام، کاری ندارم ، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. 
دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند ، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود . 

صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا. برای یک لحظه خشکم زد. ما خانواده ی سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند ومیامدند تو،روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند؛ قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد.
آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم. خونه نا مرتب بود؛ خسته بودم.تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم... چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید!

شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم. گفتم ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم. گفت حالا مگه چی شده؟ گفتم چیزی نیست، اما … در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم !
پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند .وقتی شام آماده شد پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.پدر و مادرم هردو فوت کردند.

چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند. راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟

آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند. واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟! حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد: "من آدم زمختی هستم" زمختی یعنی ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها . 
حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد آه بکشم؟ آخ. لعنتی، چقدر دلم تنگ شده براشون؛ فقط… فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه.. میوه داشتیم یا نه …همه چیز کافی بود: من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک . پدرم راست می گفت. نون خوب خیلی مهمه .
من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیت ش را می فهمی...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: **sara** , so@ , vesta , MShariati , dr.a_AI , Somayeh_Y , barabox , Bahar_HS , ziba_090 , shahlaj , soheila-zd , tabassomesayna , sorlin , emahii , RASPINA , amineh89 , mk1992 , shirin0101 , ZARIII , termeh93 , alim93
ارسال: #۲۳۰۳۰
۰۲ شهریور ۱۳۹۴, ۰۲:۴۴ ق.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
ای همه کس برای من روز و شبان برای توست مکه بهانه است و بس کل جهان سرای توست
خداااا را شاکرررممممممممممممممممم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

خدایا رحمی ای منعم که درویش سر کویت ......... دری دیگر نمی داند رهی دیگر نمی گیرد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bahar_HS , soheila-zd
ارسال: #۲۳۰۳۱
۰۲ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۲۲ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۲۳ ق.ظ، توسط afrooz-OMD.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
فک نمیکنم نتایج نهایی امروز اعلام بشه
پارسال پنج روز بعد از کارنامه نهایی دکتری نتایج ارشد اعلام شد
هرچند کار سازمان هیچ حساب و کتابی نداره
هرموقع حوصله داشتن میذارن رو سایت

منتظر فردای خیالی نباش...
سهمت را از شادی های زندگی امروز بگیر...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: so@
ارسال: #۲۳۰۳۲
۰۲ شهریور ۱۳۹۴, ۱۱:۱۵ ق.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
امام رضا(ع):
هرکه در پشت سر کسی چیزی را گوید که در اوست و مردم میدانند که در اوست او را غیبت نکرده است و هر که در پشت سرکسی درباره اش سخن گوید که در اوست ولی مردم آن را نمیدانند اورا غیبت کرده است و هر که چیزی را گوید که در او نیست او را بهتان زده است.
امام صادق (ع):
خداوند عالم به حضرت موسی (ع) وحی کرد: غیبت کننده اگر توبه کرد و از غیبت نادم و پشیمان شد آخر همه داخل بهشت می شود و اگر توبه نکرد پیش از همه داخل جهنم می رود.
پیامبر(ص):
غیبت بدتر از زناست.محضر مبارکش عرض شد. یا رسول الله برای چه غیبت از زنا شدیدتر است؟ حضرت فرمودند: زیرا صاحب زنا توبه می کند و خداوند توبه اش را میپذیرد ولی صاحب غیبت توبه می نماید و خداوند توبه اش را نمی پذیرد تا وقتی که شخص غیبت شده او را حلال کند.
پیشاپیش ولادت امام هشتم مبارک.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bahar_HS , یاس رازقی , RASPINA , soheila-zd , kora , fatemeh87 , **sara** , ZARIII
ارسال: #۲۳۰۳۳
۰۲ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۴۴ ب.ظ
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
(۰۲ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۰۸ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  خدایا از آدمهات دلخورم، دلخور...

من همSad
نمیدونم چرا میگن هرچی محبت کنی
محبت میبینی
هرچی انرژی بدی به خودت برمیگرده
من هرچی انرژی صرف میکنم چیزی نصیبم نمیشه نمیدونم مشکل از کجاست
مردم خودخواه و متکبر شدن یا ایراد از منه
شایدم مردم شهرم خیلی خونگرم هستن و نباید انتظار اینگونه بودن رو از بقیه داشته باشم
اما
یعنی انقدر متفاوت هستن ک یه احوال پرسی ساده رو هم نمیتونن درست پاسخگو باشن؟
انقدر که بیتفاوتن وقتی میگی از خبر قبولیت شاد شدم هیچ پاسخی و عکس العملی دریافت نمیکنم؟
یه بلبل داشتیم تو خونه میومد مینشت رو شونم و تک تک موهامو نوازش میکرد...چادر سرم میکردم میومد مینشست رو سرم ....میرفتم تو اتاق و در رو میبستم میومد مینشت رو دستگیره در اتاقم برام شعر میخوند صدام میکرد مامان اینا میگفتن ببین واست چکار میکنه؟
آزادش کردیم رفت..دلم براش تنگ شده Sad اون فهمش انگاری بیشتر بود...انقدر درک داشت که محبت بهش میکردی فورا تو فکر جبران بود!
من کاری که میکنم نیاز به جبران ندارم اما حداقل یه علائم حیاتی نشون بده بفهمم زنده ای ...بفهمم آدمی...بفهمم واقعا یکی هست که دارم ذوقش میکنم ...احساساتم هدر نمیره
گاهی میخوام همه کانتکتای گوشیمو پاک کنم و از اول هرکس یادم کرد ازش بپرسم شما و دوباره سیو کنم ...اما نمیتونم انقدر بی انصاف باشم
امیدوارم ایراد از خودم باشه


و اینک ای دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد
خداوندا Heart تو می دانی که انسان بودن و ماندن در ابن دنیا چه دشوار است
چه رنجی می بردSleepy آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: so@ , vesta , Bahar_HS , RASPINA , Parisa-SH , soheila-zd , IT.girll , kora , fatemeh87 , tabassomesayna , **sara**
ارسال: #۲۳۰۳۴
۰۲ شهریور ۱۳۹۴, ۰۳:۱۱ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۱۸ ب.ظ، توسط RASPINA.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
جدیدا من هم یه مورد اینجوری برخورد کردم
طرف تا همین قبل اعلام نتایج خیلی خوب بود تا نتایج اعلام شد یه جوری شد
الان هم که قراره بره سرکار اصلا یه سلام هم نمیده
همین امروز ما سر نماز نزدیک نزدیک هم نشستیم ولی کاملا بی تفاوت بود
من به کوچکتر از خودم سلام می کنم ولی کسی که بهم فخر بفروشه نه. نمی تونم تحمل کنم


(۰۲ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۴۴ ب.ظ)یاس رازقی نوشته شده توسط:  یعنی انقدر متفاوت هستن ک یه احوال پرسی ساده رو هم نمیتونن درست پاسخگو باشن؟
انقدر که بیتفاوتن وقتی میگی از خبر قبولیت شاد شدم هیچ پاسخی و عکس العملی دریافت نمیکنم؟
یه بلبل داشتیم تو خونه میومد مینشت رو شونم و تک تک موهامو نوازش میکرد...چادر سرم میکردم میومد مینشست رو سرم ....میرفتم تو اتاق و در رو میبستم میومد مینشت رو دستگیره در اتاقم برام شعر میخوند صدام میکرد مامان اینا میگفتن ببین واست چکار میکنه؟
بله حیوانات خیلی شعور بالاتری از بعضی انسان ها دارند

کسی که بالاتر از من باشه یا به جایی برسه خوشحال میشم
ولی کسی که خودش را بالا بگیره نه
مگه آخر دنیاست زمین گرده یه روز به هم میرسیم.......

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bahar_HS , Parisa-SH , یاس رازقی , IT.girll , kora , tabassomesayna , termeh93
ارسال: #۲۳۰۳۵
۰۲ شهریور ۱۳۹۴, ۰۵:۲۲ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
همیشه نه سمیرا خانم اما
واقعا محیطی ک زندگی میکنی خیلی موثری
چرا میگن جنوبی ها خون گرمن؟
جالبی اینه که از وقتی این پست رو گذاشتم همه دوستام

یزد قم تبریز....پیداشون شده!!
از صبح دارم حرف میزنم!!! یه حرفایی میزنن ک واقعا حیران موندم...برگشته میگه من فقط تو رو دارم کاش پیش هم بودیم و..
خودمم خسته شدم
گفتم تحویل بگیرن نه دیگه همه با هم ۵۳۶ تا کانتکت

عجیب نیست!
من که متعجبم

قرار شده هر وقت دلم گرفت بیام اینجا دخیل ببندم Smile
زود مراد میده

دعای شما خیلی گیراست


و اینک ای دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد
خداوندا Heart تو می دانی که انسان بودن و ماندن در ابن دنیا چه دشوار است
چه رنجی می بردSleepy آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۲۳۰۳۶
۰۲ شهریور ۱۳۹۴, ۰۵:۵۵ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۲ شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۵۶ ب.ظ، توسط kader.)
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
من هرموقع تولد بابام یا مامانم میشه ، براشون کادو میگیرم( هرچند ناقابل ، چون با هیچ چیز نمیشه زحمات اونارو جبران کرد)

اما همیشه تورورز تولدشون از اونا هم کادو میگیرم برا خودم Tongue خب میدونین که من بچه کم توقعی هستم Big Grin

تو روز تولد امام رضا هم قراره کلی کادو بگیرم ازش ، اول انشالله یه کادوی جووون پسند برای همه دوستام هدیه میدن
برا خودمم که کارم از کادو گرفتن گذشته باید بیاد و ضامنم شه Smile
مشاهده‌ی وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: soheila-zd , Bahar_HS , kora
ارسال: #۲۳۰۳۷
۰۲ شهریور ۱۳۹۴, ۰۶:۴۵ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
نمی دونم چرا اینقد پدرو رو دوست دارم! حالا که از بارسا جدا شده و به چلسی رفته...الان حتی می تونم از چلسی متنفر نباشم چون پدرو اونجاست...

شجاعت، همیشه فریاد زدن نیست؛ گاهی صدای آرامی است که در انتهای روز می گوید : فردا دوباره تلاش خواهم کرد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: alim93
ارسال: #۲۳۰۳۸
۰۲ شهریور ۱۳۹۴, ۱۰:۳۳ ب.ظ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
فکر می کنم فقط اگر برم مشهد حالم خوب میشه، به آرامش میرسم،
فقط یکی دوساعت بشینم توی یکی از صحن ها .............
(۰۲ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۳۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط:  انقدر شبکه یک مشهد رو نشون میده، آدم حالش دگرگون میشه
بدجور دلتنگ شدم، منم زیارت میخوام

فقط شروع کردن کافی نیست
با قدرت ادامه بده...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: vesta , Bahar_HS , kader
ارسال: #۲۳۰۳۹
۰۳ شهریور ۱۳۹۴, ۰۱:۵۲ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۵۳ ق.ظ، توسط fo-eng.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
همه گفتند محال است ... اما ... دلخوشم من به محالات رضا Heart

خداوندا ... کدام نقطه ی زمین، از تو خالیست که خلق تو را در آسمان می جویند؟! منصور حلاج
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Bahar_HS , kader , RASPINA , tabassomesayna , soheila-zd
ارسال: #۲۳۰۴۰
۰۳ شهریور ۱۳۹۴, ۰۴:۵۳ ق.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۰۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۰۱ ق.ظ، توسط alim93.)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
خیلی جالبه...عکسای قدیمی رو که میبینی همه مردا سبیل داشتن ولی حالا...

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند،هر چه قدر اوج بگیری کوچکتر می شوی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: tabassomesayna , dr.a_AI


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۶,۴۱۶ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۱۹,۷۳۴ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۴۶۳ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۳۴,۶۶۴ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۱۹۰ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۳۶ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۴۷ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۵۲۰ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۳۱۶ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۶۵۴ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close