ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ،
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ!
ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﻱ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻱ!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ می دﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ!
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ!
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ می کنند ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ…
ای بابا سایت بیت باکت هم که باز نمیشه.فیلترش کردن یعنی؟؟؟؟ با فیلتر شکن باز میشه.
(07 مهر 1394 11:03 ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: [ -> ]نمیدونستم پزشکی هام از این درسها دارن.همه رو هم نمیشه به یه چوب زد.پزشک خوش اخلاق هم داریم که.نداریم؟
به نظرم هرچی باشه بهتر از دروس عمومی مزخرفه.. به درد همه نخوره به درد بعضیها میخوره.
بدبین نباید بود .....
منظورم اخلاقِ پزشکا نبود، منظورم این بود که صرفاً خوندن کتابِ اخلاق یا حتی 20 واحد روانشناسی پاس کردن هم تأثیر آنچنانی نمیتونه توو رفتار داشته باشه. بله از دروس عمومی مسلماً بهتر هست ولی در مورد تأثیرش بدبین هستم.
پزشک خوب هم داریم. پزشکها ذاتاً بداخلاق نیستند، بلکه از بالا به بقیه نگاه میکنند و بقیه رو کوچیکتر میبینند باعث میشه بعضاً اونطوری رفتار کنند.
(07 مهر 1394 10:41 ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: [ -> ]ممنون
با زیرنویس فارسیش رو پیدا کردم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
اگر کسی کنجکاو شد و دید، این رو هم ببینه
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
آها. بله خب TED زیرنویس هم داره اما از حرف شما فکر کردم که این ویدئو جدید هست و هنوز زیرنویس نذاشتند یا جزو اون معدود قدیمیهایی هست که ترجمه نداره هنوز.
همون قسمتی که دانلود میکنید میتونید subtitle هم به هر زبانی انتخاب کنید و نیاز نیست کلِ فایل ترجمه شده رو داشته باشید. در ضمن با زیرنویسِ انگلیسی حتماً دانلود کنید به 100 دلیل.
عمل ملاگیدی علمین بهاسی قورخولیدی
وقتی همه کارا بهم گره خورده، فقط یکم استقلال و اختیار بیشتر میتونه حلش کنه، چیزی که در حال حاضر دارم میبینم!
خبیث تر از این آل سعود فک نکنم وجود داشته باشه.
نمیذاره اجساد شناسایی بشن.
شنیدم یخچالهای کانتینرهای حامل اجساد را خاموش کرده تا اجساد فاسد بشن و امکان شناسایی و انتقالشون به خانواده هاشون ممکن نشه.
این حداقل حق یه خانواده است که جنازه عزیزش را تحویل بگیره.
قسمت جالب زندگی اینه که ی روز میرسه که برای همین روزایی که داریم گله میکنیم دلمون تنگ میشه. چقد از حال و هوای این روزا متنفرم آدم دلش میگیره. همیشه روزای اول مهر همینه. اصلا ی حس دلتنگی توی وجود آدم میشینه و هی میگه دلتنگ شو دلتنگ شو
سلام دوستان
برای تکمیل ظرفیت ارشد آزاد، همسر من میخواست شرکت کنه و کارت خرید. ۳۰ هزار و ۴۰۰ تومان!
اما بعدش دید اونجایی که میخواست رو توی انتخاباش نداره!
الان انتخاب رشته نکرده و دیگه کارت هم به دردش نمی خورهConfused
اگه کسی رمز و کاربری کارت رو (با ۲۵ هزار تومان) میخواد، لطفا پ.خ بده
ممنونBlush
یکی از سوالای همیشگی برادرزاده ام اینه:
عمه چرا بیکاری؟
عمه چرا اینقدر بیکاری؟
عمه ما مثل همیم مگه نه--------> من می گم چرا میگه چون هر دوتا مون بیکاریم
(07 مهر 1394 01:56 ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: [ -> ]داشتم دنبال پست یه دوستی میگشتم تو تاپیک نتایج یهو چشمم خورد به این پست خودم. عجب پیش بینی دقیقی هم داشتم
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
همینطور هم شد. بعضی از دوستایی که موقع حرف زدن فکر نمیکنن خیلی حرفای ناجوری رو عمدی یا غیرعمدی گفتن بهم ولی جدا من زندگی کردن رو بیشتر از هرچی دیگه دوست دارم.
وقتی میبینم که هرچی میگم میگه وقت نداره و خودشو دوستاش جز موندن تو خوابگاه یا کتابخونه و درس خوندن کاری ندارن و حتی نمیره میوه بشوره و بخوره که وقتش تو اون پنج شش دقیقه تلف نشه(!!!!) اونم تو همین دو هفته اول، تازه می فهمم که من زندگی کردم این چن سال! پس چرا انقدر شاکی بودم فقط به خاطر اسم یه دانشگاه؟! مگه زندگی همین نیست که هر جور خودت میخوای، وقتت رو بگذرونی؟
به خدا راست میگم.. یه طوری شدم... حس میکنم وضعیت ناپایدار الانم به مراتب دوست داشتنی تر از وضعیت پایدار اونه. اصلا دیدم در مورد درس و دانشگاه داره عوض میشه کم کم. و دلم براشون میسوزه.. قبلا این زندگی هدفم بود. الان که میبینم این هدف چقدر خشک و غیرقابل انعطافه و باتبع زندگی و حتی روحیاتشون هم کمکم خشک و غیرقابل انعطاف میشه، فکر میکنم دیگه این جوریشو هم نمیخوام و برام یه ذره هم مهم نیس چند نفر سرزنشم میکنن.
چقدر خوب گفتی پونه جون
100 درصد من موافقم
نه به خاطر اینکه دانشگاه مورد نظرم رو قبول نشدم
برای اینکه به قول اقای اسپنسر جانسون فهمیدم پنیرم جابه جا شده(کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد)
برای خندیدن وقت بگذارید... زیرا موسیقی قلب شماست.
برای گریه کردن وقت بگذارید... زیرا نشانه یک قلب بزرگ است.
برای خواندن وقت بگذارید... زیرا منبع کسب دانش است.
برای رؤیا پردازی وقت بگذارید... زیرا سرچشمه شادی است.
برای فکر کردن وقت بگذارید... زیرا کلید موفقیت است.
برای کودکانه بازی کردن وقت بگذارید... زیرا یاد آور شادابی دوران کودکی است.
برای گوش کردن وقت بگذارید... زیرا نیروی هوش است.
برای زندگی کردن وقت بگذارید... زیرا زمان به سرعت می گذرد و هرگز باز نمی گردد.
مأموریت ما در زندگی « بدون مشکل زیستن »
نیست، « با انگیزه زیستن »
است...
وقتی عکس های قاری قرآن محسن حاج حسنی کارگر را میبینم قلب آدم درد میگیره
واقعا حیف بود
من قبلا یه مستند توی شبکه قرآن درباره اش دیده بودم که توی مسابقات مالزی اول شده بود واقعا یه نخبه و یه سرمایه برای کشورمون بود
(08 مهر 1394 08:21 ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: [ -> ]یکی از سوالای همیشگی برادرزاده ام اینه:
عمه چرا بیکاری؟
عمه چرا اینقدر بیکاری؟
عمه ما مثل همیم مگه نه--------> من می گم چرا میگه چون هر دوتا مون بیکاریم
سلام معلومه حسابی بهتون انرژی میده. ولی بچه ها صادق هستند حرف رو جلو روت میگن بدون قصد و غرضی ولی بزرگترها چی؟؟؟
بیکاری یک خانم نباید چیز زشتی باشه نه از این نظر که بخوام بگم زن نباید کار کنه ولی اگر هم بیکار باشه نباید سرزنش بشه و این یک امر عادیه (البته من معتقدم الآن پسرهای بیکار بیشترن تا دخترها به خصوص کامپیوتری ها دلیل های مشخصی هم داره.) از این نظر میگم عادی که نباید به خودشون سخت بگیرن. چیزی که ما پسرها(حداقل اونهایی که تا به حال دیدم) چه متاهل و چه مجرد از بی هنری زن مینالن تا از بیکاریش البته استثنایی هم دیدم که میخواسته زنش کار کنه خودش بشینه تو خونه.
ولی اصلا از حرفهای این بچه ناراحت نشین ببینین چرا این حرفها رو میزنه. به نظر من چون تو این دوره به این صورت برای خود زنها تعریف شده که باید کار کنن برای رسیدن به هدفشون و این هدف برای هر کدومشون متفاوت تعریف میشه.
بازم میگم با کار کردن خانمها مخالف نیستم ولی اینکه به کار به عنوان یک نیاز نگاه کنن کاملا مخالفم. البته این برای همه یکسان نیست من دارم با شرایط عادی مقایسه میکنم.
خدا جون هرجور که عشقته ساز زندگیم رو کوک کن من راضیم
نفهمیدم چی گفتم اصن
خودم و زندگیمُ سپردم به خودت خداجونم عزیزدلمی جیگر
(08 مهر 1394 11:43 ب.ظ)n_amiry نوشته شده توسط: [ -> ]همش به خودم میگم یه روز خوب میاد!
یروزی همیشه به خودم میگفتم یه روز خوب میاد... همیشه منتظر اون روز خوب بودم... اما غافل ازینکه خودم باید اون روز خوب رو میساختم... نه اینکه به خودم بگم کی یه روز خوب میاد و به انتظار امدن یه روز خوب.....