بچه ها من اینروزا خیلی دلم گرفته برام دعا کنید همه کارام گره میخوره
دلم گرفته ای خدا کجایی..........دلم میخواد دست تو رو بگیرم
میدونم این کفره ولی خدا جون.......ساده میگم دلم میخواد بمیرم
دنیای زیبایی که ساختی خدا.....چیزی به جز غم واسه من نداره
عاشق ابرای بهارم اما............بیشتر از اون چشمای من میباره
خدا همه میگن تو مهربونی........میگن که تو عاشق بنده هاتی
پس چرا وقتی اشکامو میدیدی........جواب قلب خستمو ندادی
خدا به جز تو هیچ کسو ندارم......که گوش بده حرف دل خستمو
یا وقتی توی سختیا جون میدم........بهم بگه که میگیره دستمو
غمام دیگه خیلی شده ای خدا........نمیدونم غصه واسه کدومه
چه حسی داره وقتی که یه بنده....بهت میگه که مرگم آرزومه
یه ثانیه خوشی توی زندگی.......این روزا واسه من مث یه خوابه
چرا باید این باشه سرنوشتم.........تموم این چراها بی جوابه
خدا چرا تموم نمیشه عمرم........میدونم هیچ کسی منو نمیخواد
خودت نوشتی توی سرنوشتم.....که واسه من یه روز خوش نمیاد
خدا چقدر ناله کنم پیش تو............خدا فقط یه بار بده جوابم
بهم بگو تموم اینا خوابه................یا کاری کن که تا ابد بخوابم
(11 شهریور 1393 10:49 ب.ظ)fa_shinobi نوشته شده توسط: [ -> ] (11 شهریور 1393 12:27 ق.ظ)elham_sh219 نوشته شده توسط: [ -> ] (11 شهریور 1393 12:10 ق.ظ)fa_shinobi نوشته شده توسط: [ -> ]بعضی وقتا چقدر تصمیم گیری سخته
تصمیمت به خیلی چیزا بستگی داره...
هیچ تصویری از عواقبش نداری....
نمیدونی کدوم معیار مهمتره...
نمیدونی کدوم شخص مهمتره...
.
.
.
اینجور موقع ها حتی وقتی تصمیم بهترم میگیری باز شک میفته به جون آدم. خدا خودش کمک کنه
دقیقا مثه الان من! خدا خودش کمکون کنه و از این سردرگمی دربیایم!!
خدا یه کمکی کرد امروز که هنوزم توش موندم
ولی ما هنوزم اون بنده ای که باید باشیم نیستیم... خیلی چیزا رو یادمون میره
حالا که مشخص شد که دلتون اینقدر پاکه، که خدا سریع جوابتونو میده، واسه همه دعا کنید که کوچکترین چیزی که فکرشون رو مشغول کرده به کمک خودش حل بشه! چه برسه به اون بزرگ بزرگاش...
واسه منم خیلی دعا کنید تا مشکل منم از راهی که به ذهنمم خطور نمیکنه، هرچه زودتر حل بشه! خلاصه منتظرم تا منم معجزشو بببینم!
امروز آخرین شهریه ارشدم رو در پردیس شهید بهشتی واریز کردم 4 ترم کلا شد 17 میلیون و 568 هزار تومان!!! گفتم بگم شاید واسه بعضیاکه می خواهند برند پردیس مفید باشه !!! خودم فکر می کنم می ارزید چون اساتید خوبی داشتیم و داریم به خصوص برای پایان نامه خیلی کمکم می کنند برای همگی آرزوی موفقیت می کنم
چرا نتیجه آزاد رو نمیزنن؟
تاریخش مشخص نیست؟
شاید اصلا خواستم برم آزاد
نمیتونم که مدارکمو بدم به دولتی
یکی از تفریحاتم اینه بدونم کجا منفی خوردم که اعتبارم بالا پایین میشه خخخخخخ
داعش یبار میکشه مرکز آزمون روزی هزار بار
بچه ها دو تا اهنگ میدونم بهتون انرژی میده گوش کنید فضارو عوض میکنه یوهوووووووووووو
یکی قلبم رو تکراره مرتضی پاشایی
یکی میخامت تورو امیر شهریار
موفق باشین
تازه کتاب پدر پولدار پدر فقیر اثر رابرت دوستم معرفی کرده بخونید وقت داشتید خوبه من تمومش نکردم
بسکتبال با نتیجه ٨٨ مصر رو بُرد
این عدد ٨٨ یه جریانی توشه والا
من که عاشق عدد ٨٨ م
(10 شهریور 1393 11:46 ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: [ -> ]چقد سیستم گلستان، عهد بوقی هست
کاملا موافقم
(11 شهریور 1393 12:22 ق.ظ)نازین نوشته شده توسط: [ -> ]من دوست ندارم برم شهر دور.دلم از الان برای برفهای شهرم تنگ شده.دلم برای خیلی ها تنگ شده.فکر می کردم تبریز می مانم.دلم برای ذرت مکزیکی توی هوای یخ تنگ شده. دلم برای سرمای شهرم تنگ شده...........
من یک زندگی ساده می خوام.خدا
عزیزم ان شالله دوره ی ارشدت و راحت طی میکنی اینقدر به دوری راه فکر نکن
بچه های کارشناسی 4سال تو سن پایین جاهای مختلف میرند
چشم ب هم بذاری تموم میشه
منم باید روزای کلاسم از تهران برم قم و برگردم سخته ولی باید رفت
حسادت یعنی اتلاف وقت بترکه چشم حسود
نمیخوام بگم طرف بهداشت مطالعه رو بلد نیست لب خوانی میکنه از دانشگاه آ اسلامی یه جا کور اومده پایانامه کپی زده نمیتونه ساعت ۶۲ بیدار شه اون وقت میخواد بره شریف چونکه مانشت عضوه توی دنیای مجازی یه اطلاعاتی جذب کرده نمیدونه که بنده خدا خودش رو کشته شریفی شده ااااا
(12 شهریور 1393 10:02 ب.ظ)NTZ نوشته شده توسط: [ -> ]حسادت یعنی اتلاف وقت بترکه چشم حسود
نمیخوام بگم طرف بهداشت مطالعه رو بلد نیست لب خوانی میکنه از دانشگاه آ اسلامی یه جا کور اومده پایانامه کپی زده نمیتونه ساعت ۶۲ بیدار شه اون وقت میخواد بره شریف چونکه مانشت عضوه توی دنیای مجازی یه اطلاعاتی جذب کرده نمیدونه که بنده خدا خودش رو کشته شریفی شده ااااا
خط اول ارسالتون با خط های بعدی تناقض جالبی رو بوجود اورده
فردا نتایج میاد میترسی بری نگاه کنی... ای بابا یادمه نتایج کاردانی دولتی شرکت کرده بودیم من پسرخاله و پسر داییم با دختر داییم 4تا تو رشته های متفاوت، خونه مادرجونم بودیم همه دور هم ساعتای 10 اینا بود پسرداییم پرید تو حیاط نتایج اومده... من شبانه سبزوار قبول شدم ،مجبور کرد پسرخالم بره ببینه بعد روزانه یزد قبول شده بود. دختر داییم شماره و مشخصاتشو داد اونم ی چیز داغون اورده بود ولی براش زیاد مهم نبود به من اصرار ک باید بیای بریم نتایج ببینیم منم میگفتم اصن من نمیرم تاشب فک کنید تاشب من نرفتم شب همه از خونه مادرجونم ی راست منو بردن دم در کافی نت داداشم اومد پایین از ماشین منو کشوند تا کافی نت، همه انتظار ........من خودم داشتم میمردم حالا اینکه قبول نشدم بماند جمعیتی منتظر بودنا 8 نفری بودن یوهووووووووووووووووووووووو صدای جیغ من ازتو کافی نت بلند شد من اولویت اول مشهد قبول شده بودم روزانه با رتبه 100 خیلی شیرین بود انشالله فردام خوشحال شیم هممون...ولی فک نکنم من زیاد نمدونم..........