من نمی دانم که چرا می گویند: " اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست "
وچرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست.
گل شبدر چه کم از لالهی قرمز دارد .
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
واژهها را باید شست، واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
چترها را باید بست، زیر باران باید رفت .
فکر را، خاطره را زیر باران باید برد .
دوست را زیر باران باید دید.
عشق را زیر باران باید جست .
عبور باید کرد .
و هم نورد افق های دور باید شد .
سهراب سپهری
غربی =! فرنگ!!
یعنی همون غرب کشور!!!
رویا در چه زمینه ای می خوای مدیریت کنی؟
هر کاری لازم بود
می خوام کمک کنم . مثل اینکه شما سرتون شلوغه و خیلی خسته می شین .
گوش کن .........
جاده صدا می زند از دور قدم های تو را
چشم تو زینت تاریکی نیست .
پلکها را بتکان، کفش به پا کن و بیا ....
و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد .
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو .
و مزامیر شب اندام تورا مثل یک قطعه آواز به خود جذب کند.
پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشقتر است .
<سهراب سپهری>
منم امروز یه چیزی تو دلم مونده می گم! داشتم مدار الکتریکی می خوندم چون این درسو تقریبا چیزی بلد نبودم خیلی واسم سخت بود اما من آدم کارای سختم کلا کارای سختو بهتر انجام میدم
دارم به خودم روحیه میدم به روم نیاریدا
چند وقته هم سرم شلوغه و کلی کار دارم هم وقتم خیلی راحت و مثل علف خرس تلف میشه! دارم کلافه میشم! خیر سرم الان باید واسه فردا پروپزال بنویسم...
یادش بخیر تا دیپلم از مدرسه فرار میکردیم بریم آبی-قرمز ببینیم(سالی نبود که نبینمش) ولی الان با اینکه فکر کنم بازی تموم شده حس سرچ نتیجه بازی هم نیست!
(به خودکشی نزدیک میشویم
)
مانشت بهم امید میده.
من رشتم رو خیلی دوست دارم و می خوام ادامه بدم.
برام دعا کنین.
با سلام به همهی دوستان
امیدوارم حال همتون خوب باشه و درس هاتون خوب پیش بره
چند بار اومدم مانشت، ولی نشد که چیزی بنویسم و الان حس نوشتن دارم
دلم واسه جو مانشت تنگ میشه
شاید باورتون نشه ولی از خوابگاهمون دسترسی به اینترنت ندارم البته قراره داشته باشیم، کلا از وقتی که اومدیم خوابگاه داره تجهیز میشه!!!
دلم واسه دوران کارشناسی هم کلی تنگ شد.
خوش بگذره
امروز خیلی خوشحالم چون تونستم به مبحث مرتبه های زمانی مسلط بشم به خودم تبریک می گم که بالاخره شد!!!!
امروز دانشگاه بودم چقدر از این دانشگاه آخری بدم اومد پر از خاطرات بد 3تا دانشگاه بودم تا حالا 2 تای قبلی پر از خاطرات شیرین اما این آخری واقعا تنفر انگیز بود
سلام
تا حالا دو بار حساب کاربریم مسدود شده!
امیدوارم الان که می خوام این پست رو بزنم برای بار سوم این اتفاق نیفته!
خوشحالم که تو این فروم عضوم و دوستای خوبی مثه شماها دارم!
به امید موفقیت همگی ....
---------------------------------------------------------------------------------
نه خیر! مسدود نشد!!!! (بر این مژده گر جان فشانم رواست! )
(25 مهر 1389 04:57 ب.ظ)ایرسا نوشته شده توسط: [ -> ]سلام
تا حالا دو بار حساب کاربریم مسدود شده!
امیدوارم الان که می خوام این پست رو بزنم برای بار سوم این اتفاق نیفته!
خوشحالم که تو این فروم عضوم و دوستای خوبی مثه شماها دارم!
به امید موفقیت همگی ....
---------------------------------------------------------------------------------
نه خیر! مسدود نشد!!!! (بر این مژده گر جان فشانم رواست! )
این دفعه خود اسکیو مسدود شده( به خاطر اذیت کردن دوستان عزیز مانشتی)