(25 مهر 1394 09:58 ب.ظ)A L I نوشته شده توسط: [ -> ]گرایش e-health و tele-medicine آینده خوبی در ایران و دنیا داره و زمینه کاری خوبی برای بچه های شبکه، هوش مصنوعی و نرم افزار و برق و مهندسی پزشکی داره.
ممنون .من به شدت دنبال یه موضوع جدیدبودم مخصوصا اینکه کمتر روش کار کرده باشند
سلام
من رشتم CAMPUTER CS هست این ترم معادلات برداشتم .میخواستم تجربه دوستان رو درباره این درس بدونم و این که فیلم آموزشی براش سراغ دارید یا خیر (منظورم فیلم آموزشی خوبه) ممنون میشم اگه لطف کنید و راهنماییم کنید.
(25 مهر 1394 10:42 ب.ظ)cs developer نوشته شده توسط: [ -> ]سلام
من رشتم CAMPUTER CS هست این ترم معادلات برداشتم .میخواستم تجربه دوستان رو درباره این درس بدونم و این که فیلم آموزشی براش سراغ دارید یا خیر (منظورم فیلم آموزشی خوبه) ممنون میشم اگه لطف کنید و راهنماییم کنید.
معادلات دیفرانسیلو میگید؟
من یه بار این درس رو افتادم. یعنی افتادن تو این درس سخت تر از پاس کردنشه : )))))
من تجربه م رو بگم میفتین : )))))
البته بار دوم با همون استاد برداشتم و 19 شدم
یکی از بهترین درسای کارشناسیه این درس.
بی شوخی تجربه خاصی لازم نداره. فقط درس هر روز رو بخونید که شب امتحان اگه مشکلی واستون پیش اومد و نتونستید بخونید خیالتون راحت باشه که درس رو با نمره خوبی پاس میکنید.درسته همش فرموله ولی خیلی ساده س به شرط اینکه خوندن این درس رو نذارید برا شب امتحان.
اینم لینک :
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
(25 مهر 1394 10:42 ب.ظ)cs developer نوشته شده توسط: [ -> ]سلام
من رشتم CAMPUTER CS هست این ترم معادلات برداشتم .میخواستم تجربه دوستان رو درباره این درس بدونم و این که فیلم آموزشی براش سراغ دارید یا خیر (منظورم فیلم آموزشی خوبه) ممنون میشم اگه لطف کنید و راهنماییم کنید.
سلام. به نظر منم درس شیرینیه. ولی مراقب باشید براش وقت بذارید و نخواید توی یه فرجه کوتاه اونو تموم کنین. از الان اگه شروع کنین برای آخر ترم حتما نمره خوبی خواهید گرفت.
(25 مهر 1394 08:42 ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: [ -> ]حالا باز اونایی که بالای ۲۵ سال بودن رو میشه باور کرد که ازدواج بزرگترین آرزوشون شده!!!! این بچه مچه ها چی میگفتن ؟ : ))))))) من هر کسی رو تو اقوام و آشناها دیدم که زیر ۲۰ سال ازدواج کرده تو چند ماه یا فوق فوقش یه سال طلاق گرفته. نمونه اش همون پسر دختری بود که عروسیشونو تو همین تاپیک گفتم که زیر ۱۸ سالن.. پنج ماه نشده هنوز که طلاق گرفتن!! بچه باید فکر و ذکرش یا درس و کتاب باشه یا ورزش یا هنر یا هر سه. همین و بس.
گل گفتی پونه جان!
بچه برو درستو بخون! والا!
(25 مهر 1394 08:42 ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: [ -> ]ملت خودشون رو مسخره کردن! اینا همه از بیکاریه.. وقتی فکر و خیال نداشته باشن همین میشه که فکرشون به جای درس میره صفا سیتی! :|
حالا باز اونایی که بالای ۲۵ سال بودن رو میشه باور کرد که ازدواج بزرگترین آرزوشون شده!!!! این بچه مچه ها چی میگفتن ؟ : )))))))
واللللا
طرف یجور میگه من ۲۴ ساله در عذابم که تصور میشه یا طرف پنجاه سالشه یا اینکه باید تو قنداق براش جفت پیدا میکردن که در حقش جفا شده و نکردن ، هه هه هه هه
(26 مهر 1394 12:45 ب.ظ)dr.a_AI نوشته شده توسط: [ -> ] (25 مهر 1394 08:42 ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: [ -> ]ملت خودشون رو مسخره کردن! اینا همه از بیکاریه.. وقتی فکر و خیال نداشته باشن همین میشه که فکرشون به جای درس میره صفا سیتی! :|
حالا باز اونایی که بالای ۲۵ سال بودن رو میشه باور کرد که ازدواج بزرگترین آرزوشون شده!!!! این بچه مچه ها چی میگفتن ؟ : )))))))
واللللا
طرف یجور میگه من ۲۴ ساله در عذابم که تصور میشه یا طرف پنجاه سالشه یا اینکه باید تو قنداق براش جفت پیدا میکردن که در حقش جفا شده و نکردن ، هه هه هه هه
amir : تمام حرفات حرفای دل من بود فقط اشکای من آهه من از تو خیلی بیشتر بود طوری که هر ثانیه عمرم مرگو به این زندگی تنهام ترجیح میدم من از خدا متنقر شدم چون خودش گفته یه قدم جلو بذار من دو قدم به سمتت میام من پسره 21 ساله دانشجو هستم 4 سال هر شبم خدا شاهده نشده بدون اشکو گریه راحت سرمو رو بالش بذارم روزی هزار بار آرزوی مرگ دارم من با این سنم حتی یکبارم با دختری نبودم دست به دختری ندادم با دختری نتونستم راحت حرف بزنم خیلی دلم میخواد همسر داشته باشم تا فقط با اون باشم باهاش حرف بزنم این یه قدم برداشتم چرا خدا قدم برای من برنمیداره؟ حالا من باید چکار کنم من دیگه به حد مرگ رسیدم و
اقعا زندگیم برام بی تحمل شده خیلی سخت شده خیلی من حاضرم بمیرم فقط من همسر میخوام حاضرم هرکس هرچی میگه بگم چشم هرکاری ازم میخواد بکنم فقط بهم همسر بده گاهی اوقات به جایی میرسم از خدا میخوام خدایا تو فقط بهم 5 دقیقه همسر بده تا حسش کنم بغلش کنم کنارش ارامش داشته باشم بعدش منو بکش منو ببر جهنم امتیار بهشتمو که به هر انسانی دادی ازم بگیر من دوست ندارم خلاف کنم من دلم میخواد اون 5 دقیقه کناره همسره خودم باشم که اون منو بخواد منم براش جون بذارم [ 1392-09-04 ]
واقعا ادم میمونه چی بگه! یا فقط ببینه و بخنده؟! گریه کنه؟! صفحه رو ببنده؟!
این دکتره منو کشته با این پستش و ..... یاد مثل وای به حال وقتی که نمک بگنده افتادم
پونه جون امضات خیلی خیلی باحاله چطور اینقدر خاطرت منبسط شد منم سعی کردم اما نشد
جالبه که بدون در نظر گرفتن شرایط افراد، بدون اینکه صلاحیتشو داشته باشیم و اصلا بدون اینکه قضاوتمون لازم باشه، قضاوت می کنیم.
(25 مهر 1394 11:18 ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: [ -> ] (25 مهر 1394 11:43 ق.ظ)salam az ma نوشته شده توسط: [ -> ]سلام بهتون توصیه میکنم یه نگاه به این لینک بندازید:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
من که اصلا وقتی دیدمش فکرشم نمیکردم همچین آدم هایی با همچین طرز تفکرهایی وجود داشته باشه به خصوص برای خانمها. اصلا از خودم شرمنده شدم وقتی مطلب رو خوندم به خصوص نظرات رو.
میشه بیشتر توضیح بدید؟؟؟
سلام منظورم این هست که کسی که این تایپک رو گذاشته حرفهاش رو معلومه از دل زده، درد داشته. اومدم میبینم بعضی افراد طوری در مورد ازدواج صحبت کردن انگار اصلا این افرادی که این نظرات رو دادن اشتباه میکنن. درسته ازدواج نباید یک هدف باشه برای انسان اما یک نعمتی هست از طرف خداوند که به خیلی از نیازهای انسان از راه درستش پاسخ داده میشه. اینکه بعضی از افراد میخوان این نیاز رو نادیده بگیرن در اصل دارن خودشون رو فریب میدن. بعد مجبور میشن یا از راه غلط بهش پاسخ بدن که جامعه به سمتی میره که میبینیم یا سرکوبش کنن که باز هم یه سری عوارض روانی برای افراد داره.
درمورد اینکه هم گفتم اصلا فکر نمیکردم خانومها اینطوری فکرکنن منظورم نگاهشون به پول بود. حقیقتش درکش برام خیلی سخته که خانومی وجود داشته باشه که پول براش حتی در درجه ی دوم باشه. این رو که دارم میگم به این دلیل نیست با خانومها کم ارتباط داشتم. البته برداشت هم نکنین با کسی دوست بودم این ارتباط هایی که میگم منظورم اینه که حرف دل خواهرهای خودم، مادرم و دخترها و زنهای فامیل رو که میشنوم به اولین چیزی که میشه متوجه شد براشون اهمیت داره پوله. این قضاوت رو فقط رو حرفهای اونها نمیگم خود مردهای فامیل رو هم میبینم خیلی از پدرها صبح تا شب دوندگی دارن تا نیازهای خانودشون رو تامین کنن. این خیلی خوبه ولی اینکه نیاز افراد در چه حد و توقعی باشه خیلی مهمه. گاهی باید اضافه کاری کنی و صبح تا شب کار کنی بعد تا میرسی خونه بخوابی بعد صبح زود دوباره بری سرکار. طرف میخواد سال به سال گوشی عوض کنه؛ میخواد چند سالی یه بار ماشینش رو عوض و... همیشه زیر قسطهای وام هستن تا این جور نیازها رو برطرف کنن همین باعث میشه همیشه فکرشون درگیر پول باشه نه زندگی پس کی میخوان برای هم زندگی کنن کی میخوان دو تا کلام با هم صحبت کنن کار خیلی خوبه ولی هر چیزی حدی داره. وقتی نگاه میکنم میبینم همین 15 سال پییش نه بیشتر اصلا کسی احساس نیاز به تلفن نداشت به مبل نبود به این همه وسایل تزیینی نبود به خیلی از چیزهای دیگه که الان به عنوان یه نیاز شناخته میشه نبود. مردم هم راحت بدون نیاز به این چیزها خیلی راحتتر زندگی میکردن اینکه میگم مردم، اطرافیان خودم رو میگم. ما رو اگر میبردن پارک سر کوچه عشق دنیا رو میکردیم با یه توپ پلاستیکی دیگه به هیچ چیز فکر نمیکردیم.(الان دغدغه اینه هم کلاسی گوشی داره من ندارم. اینکه الان بهم اتک میشه. ااینکه بچه صبح تا شب کارتون ببینه تا تو کوچه نره شاید خنده دار به نظر بیاد ولی با همین چیزهای ساده ذهن و شادابی رو از بچه ها گرفتن حالا با برنامه هست یا نیست مهم نیست مهم اینه که تاثیر بدی داره.) بزرگترها هم تو همون پارک هم صحبت میشدن اینکه چی میگفتن رو نمیدونم ولی روحیشون خیلی شادتر ا افراد الان بود. الان راضی کردن افراد از کوچیک تا بزرگ خیلی سخت تر هست نسبت به اون موقع. بعد میگن چرا قدیمها اینقدر زندگیها با صفاتر بود چون اینقدر ذهنشون درگیر یه سری مسائل پرت نبود، زندگی میکردن. اینها هم برای من جوکه که نباید تو سن پایین ازدواج کرد سن هیچکدوم از افراد فامیل بالای بیست سال نبوده ازدواج کردن خیلی بهتر از بچه های خودشون که تو سن بالا ازدواج کردن زندگی کردن و با مسائل برخورد میکردن. تو سن پایین ازدواج بیشترین عاملی که باعث طلاق میشه بزرگترها هستن نه بچه ها. باید بزرگترها به بچه ها آموزش بدن که تو زندگی مشترک چه اصولی باید رعایت کنن نه اینکه خودشون به اختلافات بیشتر دامن بزنن ،به جای اینکه اختلافشون رو حل کنن.
تمام اینهایی که گفتم مقدمه این بود که طرف وقتی چند سال پیش قصد میکرد ازدواج کنه فاصله نیت تا عملش چند روز بود حالا شده چند سال. اون موقع که چند روز بود فقط کافی بود یه خورده تو خونه بدخلقی کنی همه متوجه میشدن حالا دهن خودتم سرویس کنی میگن یه بادی افتاده تو کلت میره. بعد تازه اگر قبولم کنن طرف مقابل یه توقعات پایینی داره که بری اژدهای هفت سر بکشی راحتتری تا بخوای بگیریش.خرشون از پل گذشته دیگه چیزی که میخوا از یه نیاز واقعی تبدیل میشه به باد
ای بابا دست رو چیزی گذاشتید که دل من خیلی پره و برای خیلیها قابل قبول نیست. فکر کنم کافی باشه.
.
سلام.نظرات رو دیدم.
اون مطلب رو هم دیدم.
بعد پی بردم که چرا لیاقتِ جمعی میخواد تا دموکراسی در کشوری برقرار بشه.
اگر یک لحظه میخواید احساس اون آدم رو درک کنید.کافیه 100 یا 150 صفحه اول* تاریخ ویل دورانت ترجمه احمد آرام *رو بخونید.
قول میدم همش کمتر از 2 ساعت طول بکشه.اما به اندازه یک عمر چیزای خوب ازش یاد میگیرید.
خواهش میکنم مطالعه کنید
و مطالعه این نیست که چهار تا کتاب کامپیوتری رو 20 دور برای یه کنکور بخونیم.اگه هم کسی خواست بگه این توی دروس خودش تنبله اومده اینجا ابراز وجود کنه، میتونه توی دروس خودمم محک بزنه منو.
باور کنید که هر کتابی فقط فلسفه ی چطور زیستن رو یاد میده.
حالا تو بگو معماری کامپیوتر باشه یا تاریخ ویل دورانت.اینا هیچ فرقی با هم ندارن.فقط زمینه هاشون متفاوته.هر دو برای راحت بشر هستن.و بالا رفتنِ شعور بشر در یک زمینه.
من فقط شرمنده شدم وقتی نظرات رو خوندم.
دوستان عزیزم.باور کنید که غیرت به این معنی نیست که آزادی رو از نیمی از انسان ها سلب کنیم(!!!!)
غیرت رو روی عاقل کردن دیگران بگذاریم نتایجش بهتره!
غیرت رو روی این بگذاریم که به دیگران یاد بدیم که چطور فکر کنند نه این که به جاشون فکر کنیم.
"حق انتخاب رو از دیگران به صرفِ جنسیت نگیریم"
این حرف ها همیشه وجود دارند و همچنان توی کشور من "دموکراسی" غریب میمونه
برقرار باشید
(26 مهر 1394 12:00 ب.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: [ -> ]گل گفتی پونه جان!
بچه برو درستو بخون! والا!
(26 مهر 1394 12:45 ب.ظ)dr.a_AI نوشته شده توسط: [ -> ]واللللا
طرف یجور میگه من ۲۴ ساله در عذابم که تصور میشه یا طرف پنجاه سالشه یا اینکه باید تو قنداق براش جفت پیدا میکردن که در حقش جفا شده و نکردن ، هه هه هه هه
: ))))))))))
از وقتی این بچه مچه ها به فکر زن گرفتن و شوهر کردن افتادن آمار طلاق کشور هم داره سیرصعودی خودشو طی میکنه!
والا بازم زمان ما دختره به 18 سال میرسید میگفت شوهر میخوام! الان دختربچه 12 ساله عروسک تو بغلش میگه من شوهر میخوام!!! : ))) اینطوری که پیش میره چند سال بعد بچه قنداقی هم قبل اینکه بگه مامان بابا میگه ازدباج ازدباج! : )))))))))
(26 مهر 1394 01:35 ب.ظ)d_felfelak نوشته شده توسط: [ -> ]واقعا ادم میمونه چی بگه! یا فقط ببینه و بخنده؟! گریه کنه؟! صفحه رو ببنده؟!
این دکتره منو کشته با این پستش و ..... یاد مثل وای به حال وقتی که نمک بگنده افتادم
پونه جون امضات خیلی خیلی باحاله چطور اینقدر خاطرت منبسط شد منم سعی کردم اما نشد
بخند دخترم
ما به اندازه کافی فکر و مشکل داریم واسه گریه کردن. مشکلات اونا رو بزرگ کردی اگه خواستی گریه کنی واسشون
این دکتره آبروی همه آذری ها رو هم برده. من الان دیگه خجالت میکشم بگم دکتره از خودمونه! : ))))))))))))))))))
امضام قابل شما رو نداره. ^_^
(26 مهر 1394 01:38 ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: [ -> ]جالبه که بدون در نظر گرفتن شرایط افراد، بدون اینکه صلاحیتشو داشته باشیم و اصلا بدون اینکه قضاوتمون لازم باشه، قضاوت می کنیم.
وقتی صاحب سایتی خزعبلات خودشو به عنوان منطق واسه بقیه هم دیکته میکنه و به خصوص در مورد دخترهای مجرد و خونواده هاشون هرچی دلش میخواد میگه و قضاوت میکنه، به ما هم اجازه قضاوت کردن رو میده. نظرشو در مورد خودش و خونوادش تعمیم نده به بقیه که قضاوت هم نشه. اینکه ما قضاوت بشیم یا نه دست خودمونه.
(26 مهر 1394 02:29 ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: [ -> ]وقتی صاحب سایتی خزعبلات خودشو به عنوان منطق واسه بقیه هم دیکته میکنه و به خصوص در مورد دخترهای مجرد و خونواده هاشون هرچی دلش میخواد میگه و قضاوت میکنه، به ما هم اجازه قضاوت کردن رو میده. نظرشو در مورد خودش و خونوادش تعمیم نده به بقیه که قضاوت هم نشه. اینکه ما قضاوت بشیم یا نه دست خودمونه.
مطالعه در باب اخلاق بحث کردن و تعامل با دیگران و زندگی اجتماعی برای شما ضروریه.
(26 مهر 1394 01:56 ب.ظ)salam az ma نوشته شده توسط: [ -> ]سلام منظورم این هست که کسی که این تایپک رو گذاشته حرفهاش رو معلومه از دل زده، درد داشته. اومدم میبینم بعضی افراد طوری در مورد ازدواج صحبت کردن انگار اصلا این افرادی که این نظرات رو دادن اشتباه میکنن. درسته ازدواج نباید یک هدف باشه برای انسان اما یک نعمتی هست از طرف خداوند که به خیلی از نیازهای انسان از راه درستش پاسخ داده میشه. اینکه بعضی از افراد میخوان این نیاز رو نادیده بگیرن در اصل دارن خودشون رو فریب میدن. بعد مجبور میشن یا از راه غلط بهش پاسخ بدن که جامعه به سمتی میره که میبینیم یا سرکوبش کنن که باز هم یه سری عوارض روانی برای افراد داره.
اونایی که فکر میکنن ازدواج هدفشونه، برن ازدواج کنن!
دست میذارن رو یه دختر هم خوش قیافه هم پولدار بعد حق شکایت ندارن که باباش فلان ! هر پدری حق داره انتظار داشته باشه از همسر آینده دخترش که دخترشو خوشبخت کنه و چون خودش مرد هستش میدونه چی درسته چی نه. اگه اینطوری نبود همون خدایی که شما میگید ازدواج رو به عنوان نعمت هدیه داده به انسان ، اجازه ازدواج دختر رو نمیداد به پدرش. وقتی خدا این اجازه رو به پدر دختر داده بقیه کی باشن بگن خانواده نادون و این حرفا؟! کدوم پدری دوست داره ببینه سطح رفاه دخترش از خونه خودش کمتره؟ شما پدر باشی خودت این ظلم رو در حق دخترتون میکنید یا نه که از پدرهای الان این انتظار رو دارید؟
کسی میخواد ازدواج کنه میبینه شرایط اقتصادیش جور نیست بره از روستاها زن بگیره. چون توی روستاها به خصوص روستاهای محروم پسرها از اونجا رفتن و ساکن شهرها شدن و با دخترهای شهر ازدواج کردن ولی خیلی از دخترهای روستا به خاطر تعصبات خانواده ها و نگرانی خانواده ها از محیط شهری موندن همونجا و به همین خاطر هم از اهالی روستای خودشون مردمجرد انقدر نیست که همشون بتونن ازدواج کنن. مردم روستا توقعات زیادی هم ندارن طبیعتا چون خودشون ساده زیست هستن. کسی زن میخواد شرایط واسش مهیاس. این همه بهانه لازم نیست. ولی چون همه دنبال دختر شاه پریونن که پول باباش از پارو بالا بره، مجرد موندن.
پ.ن: نمیخواستم حرف بزنم و اصلا واقعیتش هیچ بحثی رو هم نخوندم بعد این پست که جوابی هم به کسی ندم در این مورد.. و شرمنده.. ولی یهو خودم حس کردم بد توضیح دادم اینجا و شاید باعث سوتفاهم بشه این. منظورم این بود که دخترهای خوب روستا حق دارن بخوان ازدواج کنن. ولی وقتی پسرای روستا که به خاطر تحصیل و کار و .. مهاجرت کردن شهر .. چرا باید این دخترها مجرد بمونن؟ همه میدونن که دختر روستایی دنبال زرق و برق هم نیست و خیلی هم اهل قناعت و ساده زندگی کردن و ایناست. از نظر اخلاقی هم که حرف ندارن دخترهای روستا.. پس چرا این همه آدم شاکی هستن از ازدواج نکردن؟ قصدت ازدواجه و شاکی هستی از خرج ازدواج های الان؟ دنبال بهونه نباش.خب برو با همین دخترهای خوب ازدواج کن که خیلی بیشتر از دخترای شهر مسئولیت پذیرن و اهل زندگی هستن و توقع زیادی هم ندارن و جیب شوهرشون رو درک میکنن. مثل دخترای شهر هم دنبال مدرک گرایی نیستن و ادعایی هم ندارن که مثلا داریم درس میخونیم و قصد ازدواج نداریم و اینا. این دختر چرا باید مجرد بمونه وقتی که میخواد ازدواج کنه؟ یکی که واقعا میخواد ازدواج کنه از مسئولیت فرار میکنه و بهونه میاره. برا هر کسی با هر توان مالی یه دختری هم هست تو این کشور که قبولش کنه اون شرایطتو. البته پسری هم که منبع درآمدی نداره فعلا، حتی حق ازدواج با این دخترای خوب ِ قانع رو هم نداره. یه حداقلی لازمه واسه شروع یه زندگی که این حداقل بستگی داره به محیط. همین
(26 مهر 1394 02:39 ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: [ -> ]مطالعه در باب اخلاق بحث کردن و تعامل با دیگران و زندگی اجتماعی برای شما ضروریه.
و صد در صد برای شما هم.