(27 تير 1395 03:50 ب.ظ)phd-stu نوشته شده توسط: [ -> ]دوستان بنده عذر خواهی میکنم. کلا چون حس بیانمون تو متن منتقل نمیشه سوء برداشت میشه. بنده هم در چند مورد سوء برداشت کردم. لطفا دیگه ادامه ندیم! سپاس
سپاس بخاطره صداقتت...
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش ؛ بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
(27 تير 1395 04:37 ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: [ -> ] (27 تير 1395 04:23 ب.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط: [ -> ]آقا دست editor هست اینا رو ببین:
آره خب ولی اینجا تقریباً عادلانه بوده. دو حالت برابر هستند اما نظر خودش رو هم حتی اگه به عنوان "یک داور" اعمال کنه، باز عادلانه میشه. مثلاً در بالایی نظرش ریجکت بوده، در پایینی resubmit. اینطوری جور در میاد. ولی بعضاً اگه آَشنا باشه خیلی کمک میکنه. دو ریجکت، یه ماینور، یه مِیجور رو دیدم مِیجور زده.
فرقش همچین کم هم نبود، یکیش minor هست و دیگری edit complete.
ولی این جالب تر بود برام:
[
attachment=20344]
(27 تير 1395 03:47 ب.ظ)Masoud05 نوشته شده توسط: [ -> ]توی بحران و شرایط خاص هیچ کس نمیتونه به خودش مطمئن باشه. یه جمله از ایت الله بهجت هست با این مفهوم که خدا کنه اگر امام زمان (عج) بیاد ما به سمت ایشون تیر پرتاب نکنیم.
برداشت آزاد من از این حرف: این حرف رو احتمالا به کسایی زده که میگفتن اگر امام زمان بیاد فلان میکنیم و ... در خصوص ایشان همه مون خیلی شنیدیم. دقت کنید ایشان نمیگن اگر امام زمان بیاد حتما به سمتش از طرف ما تیری پرتاب میشه اما بنظرم دارن غرور و تکبر به این صورت که ما بنده مخلص خداییم و هرگز خطایی نخواهیم کرد رو نقد میکنه و منظورشون این هست که باید به خدا توکل کرد و از او کمک خواست که اگر خوب هستیم، خوب بمانیم. مثال هایی از این دست زیاد هست و شرایط فعلی ما بیانگر آینده نمیتونه باشه. یعنی ممکن الان فرد خوبی باشیم اما در اینده مسیرمون عوض بشه و برعکس.
یکی از دلایلی که به این تاپیک سر میزنم شما هستی. بیشتر پست بذار آقا مسعود
جدأ من استفاده میکنم.
فهمیده ام که خیلی وقت ها ؛ گناه نکردن ، نتیجه ی فراهم نبودن «موقعیت » است... توهم « تقوا» برم ندارد.
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست، از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
متاسفانه فرهنگ استفاده از تکنولوژی جدید در کشور ما وجود نداره، البته خیلی چیزای دیگه هم فرهنگ ش نیست.
رانندگی
عذرخواهی کردن
اقرار به اشتباه
مسئولیت پذیری
متاسفانه در بسیاری از مسائل احساساتی عمل می کنیم. اصلا احساسات با ژنتیکمون گره خورده، همین احساساته که تبدیل به فحش در فضای مجازی میشه.
(27 تير 1395 03:38 ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: [ -> ]اتفاقاً طرز تفکر ایشون و رفقا هست که الان سوار ما شده، فکر میکنند همه مثل خودشون ضعیفالنفس هستند پس باید داخل خونه هم دیوار بکشند. سؤالتون رو با سؤال جواب میدم. یعنی هستند آدمهایی که اینقدر ضعیفالنفس هستند؟
خب این یک مثاله، ضعیف النفس نبودن به معنای مطلقا ضعف نداشتن نیست، بالاخره برای هر کس شرایط انتخاب بین راستی و درستی و نفع و سود پیش میاد. نمیشه مطمئن باشیم که هیچ اشتباهی نمیکنیم.
به نظر من منظور این بوده که از سر غرور، دیگران رو به خاطر اشتباهشون تحقیر نکنیم.
و حواسمون باشه اینی که هستیم فقط نتیجه تلاش خودمون نیست و خیلیاش لطف خدا است شامل حالمون شده.
(27 تير 1395 04:15 ب.ظ)barca نوشته شده توسط: [ -> ]سختش نکنین راه خوب و بد خیلی واضح و مشخصه اما هر کسی حاضر به هزینه دادن نیست!
اتفاقا وقتهایی که هست که خیلی گیج کننده میشه و سخت
(27 تير 1395 08:50 ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: [ -> ]الان این من هستم دیگه؟
راستش من عاشق برف و بارونم. متولد زمستون هستم. مادرم میگه وقتی به دنیا اومدی همه جا برف بود. الانم خیلی دوست دارم برفو. برف که میاد انگار دنیا رو بهم دادن. یعنی ذوق می کنم خیلی زیاد. برف بیاد، شب باشه. زیر نور چراغ برق دونه های برف مشخص میشن. اون صحنه رو خیلی دوست دارم. بارونم که دیگه تکلیفش معلومه. دانشجو بودم برف و بارون که میومد با ذوق میومدم دوستامو صدا می کردم که داره بارون میاد برف میاد. می رفتم کنار پنجره یا حیاط تماشا می کردم. تو اون شلوغی و داغون بودن خوابگاه وقتی برف و بارون میومد انگار یه آرامش خاصی ایجاد میشد. دوستام می دونستن من چقدر دوست دارم. می دونستن اگر نباشم رفتم تو حیاط دارم تماشا می کنم. برف که نمیاد الان ولی خدا کنه بارون بیاد برم زیرش خیس بشم. خیلی خوبه (:
رفتم جایی بچه ها اومدن ادامس بفروشن. میگم نمی خوام کلی ادامس دارم. انقدر رفتم اونجا بهم ادامس فروختن قیافه هاشون یادمه. گفتم من ادامس زیاد دارم از شما خریدم. گفتن تو رو خدا بخر. گفتم من پولم زیاد نیست می خوام برگردم خونه. شما مدرسه نمیرید مگه. میگن اره میریم. میگم خوب الان برید ورزشی چیزی. گفتن پول نداریم. ۹ تا بچه ایم. یکی مون رفته. گفتم برای کی کار می کنید گفت برای بابام. بابام مریضه. راستش حرفاشو باور کردم. گفتم من همین قدر پول دارم میخوام برم خونه. میگه با اتوبوس برو (: گفتم هوا گرمه شاید خواستم تاکسی بگیرم. میگه خونه تون کجاس. گفتم فلان جا. میگه خیلی دوره ولی با اتوبوس بری ۱۰۰۰ میشه بقیه اشم ادامس بخر. خلاصه دلم نیومد نخرم . کلی ادامس دارما (: ادامس هاشم دوست ندارم. همین طوری می مونه تو کیفم. میرم دوباره اونجا میدم به خودشون (:
یبار جالب بود رفته بودم نشسته بودم سرم پایین بود. اومدن دورم جمع شدند من نمی خواستم سرمو بیارم بالا. یکیشون گیر داده بود خانوم تو رو خدا بخر. من تو حال خودم بودم. یکی میگفت ولش کن دیگه. اخر سرمو اوردم بالا. گفت خانوم تو رو خدا بخر. گفتم من ادامس دارم این همه ادامس. چیکار کنم. خیلی هم با محبت هستند. من پول نداشتم بقیه شو بدن. برگشته میگه خانوم چیکار کنم بقیه اشو. گفتم نمی دونم. میدونید واقعا ساده هستند و بچه. یبار این اتفاق افتاد رفت بقیه پولمو بیاره. همه وسیله ها و پولشو گذاشت پیش من و رفت. خیلی بچه ان واقعا. حیف اند اینها این طوری تو خیابون دارن این طوری سختی می کشن. تو گرما. حیف این بچه ها. ولی چه کار میشه کرد؟
هوا ابریه، یعنی میشه بارون بیاد؟
بچه های کار رو کار ندارم اما به گداها تحت هر شرایطی کمک نمی کنم چون نمیدونم واقعا محتاج هستند یا نه و پول کمک من صرف چی میشه. به جاش میتونید به جاهایی که مطمین هستند کمک کنید، مخصوصا جاهایی که شفافیت مالی دارن.
(27 تير 1395 08:56 ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: [ -> ]بچه های کار رو کار ندارم اما به گداها تحت هر شرایطی کمک نمی کنم چون نمیدونم واقعا محتاج هستند یا نه و پول کمک من صرف چی میشه. به جاش میتونید به جاهایی که مطمین هستند کمک کنید، مخصوصا جاهایی که شفافیت مالی دارن.
منم کمک نمیکنم. مگر اینکه واقعا خیلی اصرار کنه. این ها چون بچه هستند همین که دوست دارم باهاشون حرف بزنم و هم اینکه احساس می کنم نمی تونن دروغ بگن و واقعا ساده ان.
سعی می کنم وقتی دیدم به روی خودم نیارم و رد شم.
اینکه شما میگید کمک نمی کنید من خیلی دیدم موردهای غیر واقعی. مخصوصا تو اتوبوس ها به عینه دیدم. واقعا یک فردی بود بد راه می رفت. بعد اتوبوس که خواست راه بیافته، باید از اتوبوس خارج میشد. اون لحظه خیلی خوب و سالم راهشو گرفت و رفت. برای همین چیزاست که توجه نمی کنم و رد میشم
ولی بچه ها رو چه میشه کرد؟ واقعا هیچ کس به فکر نیستا. منم اینجا می نویسم یادم نیست هیچ. هر وقت ببینم یادم میاد و دوباره یادم میره.
خیلی ها فکر میکنند سلامتی بزرگترین نعمت است
ولی سخت در اشتباهند !
وقتی سالم باشی و در تنهایی پرپر بزنی
آنی مرض میگیری
غم از در و دیوارت می بارد
کپک میزنی
کاش مریض باشی اما تنها نباشی ...
چقدر هوا گرمه. واقعا آدم بی حوصله میشه
(27 تير 1395 07:34 ب.ظ)David90 نوشته شده توسط: [ -> ]تبدیل به فحش در فضای مجازی میشه
واقعا این فضای مجازی تو ورزش هم معضلی شده. مدام میشنویم که حمله کردن به پیج فلان بازیکن. تو فینال یورو رونالدو نیمه اول مصدوم شد وسط نیمه رفتن فحش به بازیکنی که مصدومش کرده بود. خیلی به این قضیه فکر کردم ولی هنوزم نمیتونم هضمش کنم که چطور طرف میره مینویسه: "روغن فرد اعلا" "زرده تخم مرغ بذار روش"
عجیبه واقعا... خواهشا برداشت سیاسی نکنید.
(27 تير 1395 09:03 ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: [ -> ]نم کمک نمیکنم. مگر اینکه واقعا خیلی اصرار کنه. این ها چون بچه هستند همین که دوست دارم باهاشون حرف بزنم و هم اینکه احساس می کنم نمی تونن دروغ بگن و واقعا ساده ان.
سعی می کنم وقتی دیدم به روی خودم نیارم و رد شم.
اینکه شما میگید کمک نمی کنید من خیلی دیدم موردهای غیر واقعی. مخصوصا تو اتوبوس ها به عینه دیدم. واقعا یک فردی بود بد راه می رفت. بعد اتوبوس که خواست راه بیافته، باید از اتوبوس خارج میشد. اون لحظه خیلی خوب و سالم راهشو گرفت و رفت. برای همین چیزاست که توجه نمی کنم و رد میشم
ولی بچه ها رو چه میشه کرد؟ واقعا هیچ کس به فکر نیستا. منم اینجا می نویسم یادم نیست هیچ. هر وقت ببینم یادم میاد و دوباره یادم میره.
متاسفانه من میبینم که طرف به یه آدم معتاد و جوون هم کمک میکنه. بنظرم این ثواب که نداره هیچ گناه هم داره. چون همین کمک ها باعث میشه طرف بیشتر با همین وضعیت زندگی کنه و بیشتر غرق بشه.
یه سری بچه ها بدسرپرست هستن. متاسفانه اینا رو خیلی نمیشه کاری کرد. اگه بگیم بی سرپرسته میشه تحت تکفل گرفت ولی اینا رو...
خوبه شما حداقل یه صحبتی میکنید باهاشون. راستش من دوست دارم نزدیک بشم بهشون یا حتی یه خرید ولی واقعیتش حتی نزدیک شدن بهشون هم ناراحتم میکنه
(27 تير 1395 09:10 ب.ظ)samane .gh نوشته شده توسط: [ -> ]کاش مریض باشی اما تنها نباشی ...
سلامتی یکی از مهمترین چیزاییه که فرد باید داشته باشه. البته کاملا مشخصه که سلامت روحی و سلامت جسمی هر دو نیاز هستن. در واقع تنها بودن سلامت روحی رو به خطر میندازه. اما حتی یه سرماخوردگی (که جزو سلامتی فیزیکیه) طعم زندگی رو عوض میکنه.